رمان/ بدون تو هرگز ۱۸
▫️از طرف دانشگاه برای ادامه تحصیل و کار در بیمارستان مورد زینب سختگیری های ز یادی می شود تا جایی که او تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد اما رئیس تیم جراحی و استاد زینب به او اعلام می کند که با شرایط او موافقت شده و او می تواند با همان لباس و پوشش مورد نظرش در بیمارستان بماند و نهایتا وی نسبت به زینب اظهار علاقه می کند.
خانواده
▫️برای چند لحظه واقعا بریدم …
– خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟
▫️توی این دو سال، دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود … و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده …
▫️ دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما… کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت … پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی…
▫️چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه
متن کامل را در سایت #به_دخت بخوانید.
🔺️نویسنده: زینب حسینی
✅ https://behdokht.ir/65298/
#behdokht.ir
#behdokht_ir
#به_دخت
#بهدخت
#به_دخت_داستان_بلند
#خانواده
#ازدواج
#خواستگاری
#دانشگاه
#عشق
#شخصیت
#رمان_بدون_تو_هرگز
#رئیس_تیم_جراحی
#اشک
#تلفن