📚 #داستان_قدیس
داستان در مورد کشیشی به نام میخائیل ایوانف است که عاشق جمع آوری نسخ خطی قدیمی هم هست. او ساکن مسکو است و در کلیسایی مسؤولیت موعظه مردم را بر عهده دارد. روزی جوانی تاجیکی(رستم) نزد او می آید و ادعا می کند که کتابی قدیمی از پدرش که او نیز از پدر پدرش به ارث برده، به او رسیده است. کشیش از نوشته های کتاب می فهمد که این اثر بسیار عتیقه و ارزشمند است. این نسخه قدیمی نوشته هایش روی کاغذ پاپیروس نوشته شده است.
رستم می گوید از کسی شنیده است که این نسخه صد هزار دلار می ارزد. اما کشیش می داند که ارزش مادی کتاب، چند میلیونی حتما باید باشد. جوان از دو مرد روسی که تا بیرون کلیسا تعقیبش کرده اند می هراسد.
کشیش کتاب را برای بررسی بیشتر در کلیسا نگه می دارد و به جوان می گوید فردا برای گرفتن پولش بیاید. البته پولی را که کشیش در نظر گرفته است دو هزار دلار است. کشیش جوان را از در پشتی فراری می دهد و خود نیز به همراه کتاب به سمت منزل حرکت می کند. جلوی کلیسا دو جوان روس سراغ مرد تاجیکی را از او می گیرند که کشیش طفره می رو و جواب نمی دهد.
#داستان
#معرفی_کتاب
#قدیس
#امیرالمومنین
🆔 @behdokht_ir