eitaa logo
به دخت
59 دنبال‌کننده
759 عکس
98 ویدیو
3 فایل
"به دخت"، پایگاه زنان و دختران ارتباط با ادمین: @behdokht
مشاهده در ایتا
دانلود
نام داستانک: رنگین‌کمان 🔅از آخرین باری که همدیگر را دیده بودیم دو فصل بهار و تابستان می‌گذشت. تب ترس از کرونا فروکش کرده بود و در فضای سبز مقابل دانشگاه قرارِ دیدار گذاشته بودیم. غبار روی نیمکت را با دستمال کاغذی پاک کردم تا چادرم خاکی نشود. 🔅 یک نفر از دور جلو می‌آمد. آفتاب می‌تابید به دسته‌ی طلایی کیفش و بازیگوشانه منعکس می‌شد به سمت ردیف درخت‌های کنار پیاده‌رو. در تلفن همراهم دنبال شماره‌ی سمانه می‌گشتم که احساس کردم از عطر خوشی دارم سرمست می‌شوم. یک نفر مقابلم ایستاده بود. سرم را بالا آوردم. «سمانه تویی؟!» عینک آفتابی و ماسک توی دستش بود و مثل همیشه با گونه‌های چال افتاده می‌خندید. بند کیف دسته‌طلایی‌اش را از روی شانه‌اش برداشت و گذاشت بین‌مان روی نیمکت. 🔅در چهار سالی که با هم دوست بودیم همیشه با چادر عربی دیده بودمش اما حالا مانتو بلند زرشکی‌رنگی پوشیده بود که انحنای زیبای کمرش را قاب گرفته بود. تا قوزک پاش می‌رسید و روی مچ آستین‌هاش گل‌های ریز، سوزن‌دوزی شده بود. «چه تیپی زدی دختر!» دل‌خور شد انگار. رو از من گرفت و تکیه داد به نیمکت. روسری‌اش را به شکل لبنانی با گیره‌ی مروارید‌دار بسته بود. «فکر نمی‌کردم تو هم مثل بقیه اولین چیزی که به چشمت می‌آید ظاهرم باشد!» ادامه مطلب را درسایت بخوانید. 🔺️نویسنده: زهرا سادات ثابتی ✅ https://behdokht.ir/67927/ #behdokht.ir