استاد محسن عباسی ولدی007 dorugh guii danshmandan yahodi.mp3
زمان:
حجم:
2.83M
#لالایی_خدا
#قصه ۷
#اسم_قصه: دروغگویی دانشمندان یهودی
یک نقاشی زیبا 🖼 از مفهوم این داستان رو به آیدی زیر ارسال کنین. 💌
@a_h_p_y
⚜️ فقط و فقط 🔺🔻تا فرداشب🌜 وقت دارین که نقاشیتون رو برامون بفرستین.😉
پس زود⚡️ دست به کار بشین. هنرمندهای خلاق من 😍
با ما باشید👇
@behesht_e_khane
استاد محسن عباسی ولدی008 khiyalat batell yahod.mp3
زمان:
حجم:
3.5M
#به_رنگ_خدا
#قصه ۸
#اسم_قصه: خیالات باطل یهود
یک نقاشی زیبا 🖼 از مفهوم این داستان رو به آیدی زیر ارسال کنین. 💌
@a_h_p_y
⚜️ فقط و فقط 🔺🔻تا فرداشب🌜 وقت دارین که نقاشیتون رو برامون بفرستین.😉
پس زود⚡️ دست به کار بشین. هنرمندهای خلاق من 😍
با ما باشید👇
@behesht_e_khane
استاد محسن عباسی ولدی011 dalile sakhtihaye donya.mp3
زمان:
حجم:
4.89M
#به_رنگ_خدا
#قصه ۱۱
#اسم_قصه: دلیل سختی های زندگی
⚜روزهای زوج، ساعت 12⏰
⚜ یک نقاشی زیبا 🖼 از مفهوم این داستان رو به آیدی زیر ارسال کنین. 💌
@a_h_p_y
⚜️ فقط و فقط 🔺🔻تا فرداشب🌜 وقت دارین که نقاشیتون رو برامون بفرستین.😉
پس زود⚡️ دست به کار بشین. هنرمندهای خلاق من 😍
با ما باشید👇
@behesht_e_khane
استاد محسن عباسی ولدی013 chashm goftan be khoda.mp3
زمان:
حجم:
2.52M
#به_رنگ_خدا
#قصه 12
#اسم_قصه: چشم گفتن به خدا
⚜روزهای زوج، ساعت 12⏰
⚜ یک نقاشی زیبا 🖼 از مفهوم این داستان رو به آیدی زیر ارسال کنین. 💌
@a_h_p_y
⚜️ فقط و فقط 🔺🔻تا فرداشب🌜 وقت دارین که نقاشیتون رو برامون بفرستین.😉
پس زود⚡️ دست به کار بشین. هنرمندهای خلاق من 😍
با ما باشید👇
@behesht_e_khane
#قصه
یکی بود یکی نبود
درزمانهای خیلی خیلی قدیم یه مردی زندگی میکرد که اسمش محمد بود و پیامبر مردم بود
بچها حضرت محمد خیلی مهربون بود و خدا هم خیلی دوسش داشت
پیامبر اون زمان بچه ای نداشت
یه همسایه ی بدجنسی داشت به اسم شانعکه
شانعکه بچهای زیادی داشت و همیشه جلو راه پیامبر می ایستاد و اونو مسخره میکرد و میگفت
پیامبر تو ابتری تو بچه نداری ولی من کلی بچه دارم
پیامبر از شانعکه دلخور نمیشد چون میدونست خدا پیامبرو فراموش نکرده و بهش کمک میکنه
تو یکی از روزها خدا یه بچه به پیامبر داد که اسمشو گذاشتن ابراهیم
اما بچهای عزیزم ابراهیم تو بچگی مریض میشه و چون حالش خیلی بد میشه نمیتونه زنده بمونه و میره پیش خدا
شانعکه دوباره خوشحال میشه و دوباره سر راه مسجد رفتن پیامبر یا بازار رفتنش جلوشو میگیره و همش مسخره میکنه پیامبرو
پیامبرم همیشه با خدا رازو نیاز میکنه و دعا میخونه و از خدا صبر میخواد و اینکه یه بچه به پیامبر بده
تااینکه یکی از روزهافرشتهای خدا اومدن پیش پیامبر و بهش گفتن
ای پیامبر خدا به تو یک دختر اعتینا میکنه و تو باید فصله کنی و ونهر کنی ((ینی نماز بخونی و شتر قربانی کنی در راه خدا))
پیامبرم قبول میکنه و به پاس تشکر از خدا برای فرزندش نماز شکر بجا میاره و شتر قربانی میکنه
اسم دختر پیامبر کوثر هست
کوثر همون حضرت فاطمه هست که روز مادرو در اون روز نامگذاری کردن