🔰همراهان خووووب بهشت ِخانه😍 قراره از امروز داستان دنباله دار #گوش_به_فرمان ویژه (کودک و نوجوان) رو با هم بخونیم❤️ با ما همراه باشید:
#قسمت_اول
مردی که گوش به فرمان امام حسین بود
کی میدونه گوش به فرمان یعنی چی؟ 🤔
‼️گوش به فرمان یعنی گوشت به دهن یکی باشه، هر فرمانی داد، بی هیچ حرفی بگی باشه. ‼️
🌱مثلا گوش به فرمان مامان باشیم یعنی چی؟ یعنی وقتی گفت اتاقت رو جمع کن بگیم؟... چشم! نگیم الان نه...
نگیم حالا میشه فردا جمع کنم؟...
نگیم اتاق من که مرتبه!
هیچی نگیم به جز: چشم!
این یعنی گوش به فرمان.
مُسلم، گوش به فرمان بود. گوش به فرمان کی؟ امامش!
قصهی امروز ما از خیلی قبل از ماجرای کربلا شروع میشه.
می دونین اصلا امام حسین چی شد که به کربلا رسید؟
امام حسین توی شهر خودشون بود.
اون موقع حاکم کی بود؟ یزید!
یزید به همه گفته بود باید با من بیعت کنین. بیعت کنین یعنی چی؟🤔
‼️یعنی دست دوستی بدین و هرچی من گفتم، گوش بدین! ‼️
شما با کی حاضرین بیعت کنین؟ حاضرین با یزید بیعت کنین؟ با امام حسین چی؟
خب... توی شهر کوفه هم آدمهای خوبی زندگی میکردن که اصلا خوششون نمیاومد هرچی یزید میگه گوش کنن. اونا دوست داشتن با امام حسین❤️ دوست باشن که آدم خوبی بود.
آدمهای خوب شهر کوفه دور هم جمع شدن و گفتن بیاین برای امام حسین نامه 📜بنویسیم و بگیم بیاد و بشه حاکم ما.
ما باهاش بیعت کنیم و هرچی اون گفت گوش کنیم. این خبر به گوش بزرگان شهر رسید و اونها هم اومدن و نامه رو امضا🖊 کردن.
#قسمت_اول
#گوش_به_فرمان
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
🔰همراهان خووووب بهشت ِخانه😍 قراره از امروز داستان دنباله دار #گوش_به_فرمان ویژه (کودک و نوجوان) رو ب
داستان دنباله دار #گوش_به_فرمان
میدونین چرا بچهها؟آخه زندگی براشون خیلی سخت شده بود.
یزید آدم خیلی بدی👿 بود. وقتی یه آدم خیلی بد رئیس ما باشه، میدونین چطوری میشه؟
مثلا فکر کنین یکی مثل یزید، بخواد مدیر مدرسهمون باشه!
فکر میکنین چی میشه اون طوری؟... اون وقت اونجا دیگه مدرسه نیست که، جهنمه!🔥🔥 زندگی مردم هم مثل زندگی توی جهنم شده بود. 🔥
اونایی که دوستان یزید بودن، میاومدن پول و کار مردم عادی رو میگرفتن و میبردن و هیچ کس زورش بهشون نمیرسید. 😡
هیچ کس قرآن و حرفهای پیامبر❤️ رو به مردم یاد نمیداد.
همهش میرفتن جنگ و مردم رو مجبور میکردن آدمهای بیگناه😓 رو بکشن...
خلاصه این طوری شد که مردم کوفه نامه📜 پشت نامه📜 نوشتن و فرستادن برای امام حسین، که ای حسین!
بیا و ما رو از دست این یزید نجات بده و خودت حاکم ما باش.
وقتی اون همه نامه به دست امام حسین رسید، امام گفت بذارین اول یکی رو بفرستیم، پرس و جو کنه، ببینه این نامهها واقعی هستن؟ این مردم واقعا دلشون با ما هست، یا نه؟
برای این کار امام حسین باید یه آدم خیلی مطمئن😊 و خیلی شجاع💪 رو میفرستاد.
❓چرا مطمئن؟
‼️چون بره جستجو کنه و اون چیزی که واقعیت داره رو برای امام حسین تعریف کنه.
❓چرا شجاع؟
‼️چون ممکن بود این نامهها تله باشه. ممکن بود اون فرستاده بره، و ببینه دشمن منتظر نشسته تا اونو به کشتن بده.
خب... یک آدم مطمئن و شجاع میخوایم.🧐
امام حسین کی رو انتخاب میکنه؟ قهرمان داستان ما رو: مسلم بن عقیل!💚
#قسمت_دوم
#گوش_به_فرمان
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
داستان دنباله دار #گوش_به_فرمان میدونین چرا بچهها؟آخه زندگی براشون خیلی سخت شده بود. یزید آدم خی
#داستان_دنباله_دار
#گوش_به_فرمان
🖊منصوره مصطفی زاده
مسلم پسرعموی امام حسین بود.
یه مرد جوون🧔🏻
خیلی قوی💪
خیلی شجاع
خیلی مومن🌿
امام حسین یه نامه📜 نوشت برای مردم کوفه.
توی اون نامه نوشته بود:
🖋«من پسرعمو، و مطمئنترین فرد خانوادهام رو میفرستم به سوی شما. او برای من مینویسه که نظر شما چیه. اگر میخواین با من دوستی💓 کنین، با مسلم بیعت 🤝کنین.»
نامه رو به دست مسلم سپرد و بهش گفت:
« برو کوفه. سمت خانواده ی یزید 👿نریها!
خونهی کسی بمونه که بهش مطمئنی.
اگر دیدی مردم دلشون با ماست و واقعا میخوان که با من بیعت🤝 کنن و به حرفهای پیامبر❤️ گوش بدن، به من خبر بده تا بیام.»
بعد سه تا چیز رو بهش گفت. سه تا حرف خیلی مهم🔆:
❗️ اول این که با مردم مدارا کن و باهاشون مهربون باش.
‼️ دوم این که همیشه کارهایی رو انجام بده که خدا دوست داره.
❗️❗️❗️سوم هم این که به غریبهها نگو ماموریتت چیه.
مسلم و امام حسین همدیگرو بغل کردن و
خداحافظی✋ کردن و مسلم راه افتاد به
سمت کوفه.
مسلم از راههای میانبر و مخفیانه 🤫میرفت که یه وقت ماموران یزید👺 پیداش نکنن و نفهمن ماموریتش چیه.
یه بار هم گم شد و نزدیک بود از تشنگی بمیره،😱 اما دوباره تونست راهشو پیدا کنه و خودشو به آبادی🌧 برسونه. خلاصه...
چند روز و چند شب😥 مسلم توی راه بود تا رسید به.... کوفه!
#گوش_به_فرمان
#قسمت_سوم
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار #گوش_به_فرمان 🖊منصوره مصطفی زاده مسلم پسرعموی امام حسین بود. یه مرد جوون🧔🏻 خ
#داستان_دنباله_دار
#گوش_به_فرمان
🖊منصوره مصطفی زاده
در کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گفته بود✅
چون گوش به فرمانِ...؟ امام حسین بود.
رفت به خونهی یکی از آدمهای مهم👤 کوفه که با خانواده پیامبر دوست بود.
مردم به اون خونه🏠 میاومدن تا مسلم رو ببینن و نامه📜 امام حسین رو بخونن .
مسلم براشون نامه رو میخوند و میگفت که اگر امام حسین بیاد، چه کارهایی میکنه؟🤔
مثلا
✅ همه ی کارهاش رو بر اساس قرآن و طبق حرف های خدا انجام میده.
✅ از مظلومان دفاع میکنه،
✅با ظالمها میجنگه،
✅پول رو بین مردم مساوی تقسیم میکنه نه این که به دوستای خودش بیشتر بده، به بقیه کمتر...
دیگه چه کارهایی میکنه به نظرتون؟🤔🤔
مردم هم گوش👂 میدادن و خیلیهاشون با مسلم دست🤝 میدادن و میگفتن ما میخوایم امام حسین حاکم و راهنمای☀️ ما باشه.
هر روز هی آدمهای بیشتری👥 برای بیعت کردن میاومدن و
تعدادشون به چند هزار نفر😲 رسیده بود.
مسلم هم که دید این همه آدم با امام حسین دوست 💖 هستن،
یه کاغذ برداشت و برای امام حسین نوشت:
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🖋 «این که مینویسم حقیقت است. بیشتر مردم کوفه از شما حمایت میکنند. به کوفه بیایید»....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#گوش_به_فرمان
#قسمت_چهارم
@beheaht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار #گوش_به_فرمان 🖊منصوره مصطفی زاده در کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گف
#داستان_دنباله_دار گوش به فرمان
🖊منصوره مصطفی زاده
آیا همه چیز داشت خوب پیش میرفت؟ البته که نه❌
خب...
درسته که مردم از حکومت یزید خسته شدن بودن، ولی یزید😈 که حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد رئیس شه!
برای همین بود که یه نفر از آدمها شو به اسم ابن زیاد👹 فرستاد بره کوفه.
ابن زیاد از طرف یزید مامور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین❤️ حتی نزدیک کوفه بشه.
ابنزیاد آدم معروفی 👽بود.
❓❓ مگه چی کار کرده بود که معروف بود؟
‼️ابن زیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش میشد و مردم اعتراضی داشتن، اونا رو میفرستادن تا همه ی مردم رو بزنه🔪 و بکشه📛 و ساکتشون🤫 کنه!
برای همین بود که خیلیها حتی از اسمش💀 هم میترسیدن.
ابنزیاد👹 به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه چی😱 بود؟
این که مسلم رو گیر بیاره و از دستش راحت بشه😭.
مسلم 💔که میدونست دیگه اون خونه🏠 امن نیست و همین الانه که ماموران ابنزیاد بیان سراغش، سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستان امام حسین مخفیانه 😶قایم شد.
اسم اون دوست امام حسین هانی❣ بود.
❓❓هانی کی بود؟
‼️هانی پیرمرد مهربونی💗 بود که خیلی عاشق😍 پیامبر و خانوادهش بود.
ابن زیاد هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد. اما دیگه کاری نکرد؟ 🤔😲
#گوش_به_فرمان
#قسمت_پنجم
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار گوش به فرمان 🖊منصوره مصطفی زاده آیا همه چیز داشت خوب پیش میرفت؟ البته که نه❌
#داستان_دنباله_دار
گوش به فرمان
ابن زیاد👹 خیلی زرنگ👽 بود. یه چیزهایی بلد بود که خود شیطون👿 هم بلد نبود!
مامورهاش 👺رو فرستاد توی شهر تا یکی یکی بزرگان شهر🤠 رو پیدا کنن و بهشون دو2⃣ تا چیز رو بگن.
❌ اول این که اگر با مسلم بیعت کنین و بخواین با امام حسین دوست بشین و به یزید اعتراض کنین،
هم خودتونو میکشیم، 😲
هم خانوادهتونو،😨
هم همهی فامیلتون رو، 😱
هم خونه و زندگی و باغ زمینهاتونو آتیش میزنیم!!🔥
ای وای! این دیگه کیه؟! چقدر وحشیه!😡 حالا ما چی کار کنیم از دست این ابن زیاد؟!
وقتی بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و لرزیدن😨😰 اون وقت دومی رو بهشون گفت:
❌❌ دوم حالا اگر میخواین زنده بمونین و سر خونه و زندگیتون😴 باشین، راهش اینه که بیاین دوباره با یزید بیعت کنین و مخالف امام حسین بشین.
💢تازه اگر بیاین بریم با امام حسین بجنگیم، میلیون میلیون هم بهتون پول میدیم!🤑
بعله....
این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی↔️.
از اون ور به مسلم قول🤝 داده بودن که طرف امام حسین❤️ میمونن. امام حسین هم آدم خوبی بود. از دست یزید و آدمهای وحشی👺 و بدجنسش هم خسته شده بودن...
⭕️ اما از اون طرف ابنزیاد 👹گفته بود هر کی با امام حسین باشه ال میکنه و بل میکنه و خلاصه نمی ذاره زنده بمونن! و مردم حسابی ترسیده بودن😨
⁉️به نظر شما مردم کوفه باید چه راهی رو انتخاب می کردن؟🤔
#گوش_به_فرمان
#قسمت_ششم
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار گوش به فرمان ابن زیاد👹 خیلی زرنگ👽 بود. یه چیزهایی بلد بود که خود شیطون👿 هم بلد
#داستان_دنباله_دار
گوش به فرمان
همین طوری که مردم کوفه👥 تو دو راهی مونده بودن↔️
یه روز ابنزیاد👹 بلند شد و رفت به خونهی هانی❣.
هانی مرد بزرگی بود. خیلی از کسانی که جا نداشتن، میاومدن و به خونهی اون پناه میآوردن.😇
اتفاقا یکی از دوستای قدیمی ابنزیاد👹 هم که مریض😓 شده بود، اومده بود توی خونهی هانی و بستری شده بود.
ابن زیاد میخواست بیاد به دیدن اون مریض😩...
دور و بریای مسلم بهش گفتن «مسلم! این ابنزیاد دشمن⚔ امام حسینه.
وقتی اومد اینجا و نشست توی اتاق، ما بهت اشاره👆 میکنیم و تو از اتاق پشتی بپر بیرون و با شمشیر بزن🗡 بکشش!
هروقت گفتیم «آب💧 بیارین»
تو بپر و ابن زیاد رو بکش باشه؟»
مسلم رفت توی اتاق پشتی👀 و ابنزیاد هم اومد توی خونه و روی فرش کنار بستر مریض🛏 نشست توی اتاق.
چند دقیقه⏳ که گذشت دوستای مسلم گفتن🗣 «آب بیارین!»
اما هیشکی نیومد. هی سرفه کردن🤧 اهم اهم! آب بیارین! اما مسلم باز از اتاق درنیومد.
هرچی گفتن و اهم اهم کردن، مسلم نیومد که نیومد.❌
ابن زیاد هم پاشد رفت! 😑
دوستای مسلم رفتن توی اتاق پشتی و گفتن: عه مسلم! چرا نیومدی بکشیش؟! فرصت خوبی بود... حیف شد! 🤨
مسلم گفت :نه🚫.
من نباید این کارو میکردم. ماموریتی که امام حسین به من داده، این نیست. من فقط اون کاری رو میکنم که امامم💞 بهم دستور داده. 👌
تازه شماها که میدونین، پیامبر💚 گفته مومن هیچ وقت غافلگیرانه👀 کسی رو نمیکشه! این کار، کار آدم مومن نیست.
من اون کاری رو میکنم که پیامبر و خانوادهش بگن. آخه مُسلم گوش به فرمانِ....؟ امام حسین ❤️بود.
#گوش_به_فرمان
#قسمت_هفتم
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار گوش به فرمان همین طوری که مردم کوفه👥 تو دو راهی مونده بودن↔️ یه روز ابنزیاد👹 ب
#داستان_دنباله_دار
#گوش_به_فرمان
🖊نویسنده:منصوره مصطفی زاده
گفتیم که ابن زیاد👹 شروع کرد به ترسوندن مردم.
بهشون گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی میرسه به شهر شما و هرکدومتون رو که طرفدار امام حسین باشین، آش و لاش☠ میکنه.
الکی میگفتها😣، ولی مردم خیلی ترسیدن😱.
ابنزیاد هانی❣ رو هم دستگیر کرد و برد.
مسلم دید اوضاع کوفه خیلی عوض شده.
اون موقع که مسلم برای امام حسین نامه📜 نوشته بود، مطمئن بود که این مردم همهشون منتظر امام حسین ❤️هستن.
امام حسین هم وقتی اون نامه رو بخونه احتمالا دست زن🧕 و بچه👶 و یارانش رو میگیره و میاد به سمت کوفه. برای جنگ که نمیاد!⭕️
اما این طور که ابن زیاد👹 داره پیش میره، احتمالا آمادهست که حتی با امام حسین هم بجنگه⚔.
اگر این طوری بشه، امام حسین زنده نمیمونه😭.
به خاطر همین بود که مسلم تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه👊 و ابنزیاد رو فراری بده....
مسلم به مردم خبر🗣 داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اونجا برن کاخ🕍 ابن زیاد و از شهر بندازنش بیرون.
چهار هزار نفر😶 اومدن به سمت مسجد و اونجا جمع شدن.
مسلم💖 براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه 📜نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابنزیاد👹 لعنتی راحت شیم تا وقتی امام میاد، مشکلی نداشته باشه.
مسلم، رو به قبله🕋 ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخونن...
فکر می کنین بعد از نماز چه اتفاقی افتاد؟🤔
#قسمت_هشتم
#گوش_به_فرمان
@behesht_e_khane
بهشت ِخانه🇵🇸
#داستان_دنباله_دار #گوش_به_فرمان 🖊نویسنده:منصوره مصطفی زاده گفتیم که ابن زیاد👹 شروع کرد به ترسوند
#داستان_دنباله_دار
گوش به فرمان
قرار بود تو این قسمت بگیم بعد از نماز چه اتفاقی افتاد اما قبلش یادتونه گفتم: مردم خیلی ترسیده😱 بودن؟
یادتونه گفتم مردم کوفه شجاع 😨نبودن؟ از ته دل عاشق امام حسین نبودن؟💔...
مسلم نمازشو خوند، و وقتی به پشت سر برگشت، دید... به جز چند نفر هیچ کس پشت سرش نیست😮😢!!
همه رفتن بودن! فرار کرده بودن. 😑
مسلم خیلی خیلی تنها شده بود. ابن زیاد هانی❣ رو هم دستگیر کرده بود و مسلم دیگه جایی هم برای رفتن نداشت.
با چند نفر توی کوچهها راه👣 میرفت، اما همون چند نفر هم وقتی دیدن خیلی کم شدن، توی تاریکی شب از پشت مسلم فرار کردن👀
و یه موقعی دیگه واقعا هیچ کس❌ همراه مسلم نبود.
مسلم همین طوری تنها داشت توی کوچهها🛤 راه میرفت تا این که یه پیرزن رو دید که در خونهش🏘 نشسته.
مسلم از اون پیرزن آب💧 خواست. پیرزن رفت و برای مسلم آب آورد. آب رو که خورد، نشست همون جا.
پیرزن گفت چرا نمیری خونهتون؟
مسلم برای پیرزن تعریف کرد😔 که کیه و چی شده. پیرزن، زن مومنی بود که از ته ته دل عاشق😍 امام حسین بود، درو🚪 باز کرد و بهش گفت مسلم!
بیا توی خونهی من مخفی 👤شو.
اون شب🌑 مسلم خونهی اون پیرزن مهربون و شجاع موند. اما پسر👱♂ پیرزن مثل مامانش شجاع نبود😣.
وقتی فهمید مامانش👵🏻 مسلم رو توی خونه مخفی کرده، رفت به کاخ ابنزیاد 👹و برای این که بهش پول🤑 جایزه بدن، جای مسلم رو لو داد.
صبح فرداش🌕 یک عالمه مامورهای ابن زیاد ریختن توی خونهی اون پیرزن و با شمشیر و نیزه🗡 مسلم رو گرفتن.
به زور سوار یک اسب کردنش تا ببرنش به کاخ ابنزیاد. 😭
همون موقع یکی از اون مامورها نگاه کرد و دید یه قطره اشک💧 داره از چشم👁 مسلم میریزه. گفت: عه! مسلم! تو که مرد شجاعی بودی! گریه😢 میکنی؟ نکنه از مرگ میترسی؟!
به نظر شما مسلم چی جواب داد ؟ و چرا مسلم در اون لحظه گریه اش گرفت؟
#قسمت_نهم
#گوش_به_فرمان
@behesht_e_khane