مالك بن عبد. سيف بن حارث. دو برادر از یک مادر.
🌞ظهر عاشورا شد. بیقرار بودند. سیلاب اشک از چشمانشان جاری بود. امام فرمود چرا گریه میکنید.
روزعاشورا کربلا باشی و گریه نکنی؟😭
گفتند برای غربت شما. برای تنهایی حسین بن علی گریه میکنیم.
امام گفت چشمهای اشکبارتان روشن! به آنچه میخواهید میرسید.
مالک و سیف لابد با اشک به دل میدان زدند.
میانهی راه ناگهان برگشتند سمت خیام. انگار چیزی یادشان رفته باشد.
رفتند سمت امام. قطعا با اشک گفتند:
السلام علیک یابن رسول الله!
انگار دلشان تنگ شده باشد. انگار حتی شهادت، دل کندن از حسین را سهل نمیکند.
لابد سلام بر حسین از آداب شهادت است.
#یاران_حسین
🖊زهرا_بشری_موحد
@behesht_e_khane
جابر بن حجاج. اهل کوفه. با مسلم بن عقیل بیعت کرد اما وقتی مردم کوفه سفیر امام را تنها گذاشتند جابر هم راهی جز پنهان شدن نداشت. تا خبر رسید حسین بن علی به کربلا رسیده و یار میطلبد.
از کوفه به یاری حسین رفتن کار سختی بود. به هیچ کس نمیشد اعتماد کرد.
جابر کوفی بود. شهر ِ دشمنان در لباس دوست. اما میشد یک بار هم دوست در لباس دشمن باشی!
جابر بنحجاج با سپاه عمر سعد رفت کربلا. از دشمنان جدا شد و به دوست پیوست. به همین سادگی.
گاهی کوفی بودن هم بد نیست.
🖊زهرا_بشری_موحد
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
همینطور صدایش می زنند. مردی از قبیله خزیمه. از لشگر دشمن آمد به خیام حسینی که سوال عمر سعد را از امام بپرسد. نزدیک که شد امام به یارانش گفت او را می شناسید؟ گفتند بله مردی است از قبیله خزیمه. اهل خیر و صلاح است و عجب که به این معرکه آمده! نامش را نگفتند یا گفتند و کسی ننوشته.
مردی از قبیله خزیمه سلاح بر زمین گذاشت، وارد خیمه شد، سلام کرد، دست و پای امام را بوسید و سوال را پرسید: چه چیزی شما را تا اینجا کشانده؟ امام گفت نامه های شما کوفیان!
مردی از قبيله خزیمه گفت اما آنها که نامه فرستادند الان آن سوی میدان اند. امام گفت برو و همین پاسخ را بده به او که سوال پرسیده.
مردی از قبیل خزیمه گفت کدام عاقلی از تو جدا میشود. نرفت. شرح شهادتش را هم مثل نامش ننوشته اند. مردی از قبیله خزیمه شهید گمنام کربلاست.
🖊زهرابشری موحد
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است. ساعت پنج و شش عصر رسید #کربلا. فکر می کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند لشکر حسین اند. رفت سمت لشکر گفت مولای من کجاست؟ گفتند مولای تو کیست؟ گفت پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند. فهمید ورق برگشته. فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود!
رفت سمت گودال. نگفت دیر شده! نگفت ببخش حسین جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم! ناامید نشد. گفت مولای من! لحظاتی دیگر میآیم زیارت.
زد به دل لشکر. محاصره شد. شهید شد.افتاد نزدیک گودال.
میگویند هفهاف آخرین شهید واقعه است اما من میگویم هفهاف اولین زائر کربلاست!
🖊زهرا بشری موحد
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
🔰برنامه کانال بهشت ِخانه تا نیمه شهریور:
🏴 #سفینةُ_النجاة : نکاتی ناب از آیات و روایات 👌
🏴 #کلیپ_آثار : کلیپ آثار شما عزیزان در مسابقه عزای شور انگیز 🎥
🏴 #کاردستی_محرم : مسابقه ساخت کاردستی ویژه کودکان و نوجوانان 🌱
🏴 #دعای_هفتم_صحیفه: چله خواندن دعای هفتم صحیفه بعد از نماز ظهر 🙏
🏴 #یاران_حسین : آشنایی با یاران کمتر شناخته شده امام حسین (ع) در قالب داستان📚
🏴 #کتاب_خوب : معرفی کتاب شعر آیینی 📖
🏴 #خطبه_سرو : بازخوانی خطبه حضرت زینب(س) در شام💔
با ما باشید
@behesht_e_khane
نامش یزید بن ثبيط عبدى یا عبسقی بود. اهل بصره. ده تا پسر داشت. به قصد یاری حسین بن علی علیه السلام به مکه رفت. فقط دوتا از پسران همراه پدر شدند.
رسیدند ولی امام در مکه نبود. ابن ثبیط راه بیابان در پیش گرفت تا به کاروان حسینی برسد. رسید. ولی گفتند امام از این منزل رفته در پی دعوت یاران. ابن ثبیط به منزلگاه خود بازگشت. امامآنجا بود. در خیمه گاهش!
گفته بودند ابن ثبیط رفته به یاری حسین بی علی.
حسین بن علی گفته بود میمانم تا بیاید.
#یاران_حسین
#زهرا_بشری_موحد
@behesht_e_khane
سلیمان غلام آزاد شده ی حسین (علیه السلام)بود .
وقتی حسین علیه السلام نامه اش به مردم بصره را به او سپرد تا به آنان برساند
نگفت: می خواهم بمانم
نگفت:می خواهم همراه امام باشم
او میدانست که همراهی واقعی و نه ظاهری در اطاعت بی چون و چراست .
سلیمان در بصره دست گیر شد و به شهادت رسید و به امامش پیوست.
🖊زهرا اکبری
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
سوار، در کربلا به سختی مجروح شد وقتی عمر سعد می خواست او را به شهادت برساند، قبیله اش وساطت کردند و خواستند او به اسارت گرفته شود.
سوار شش ماه تمام رنج اسارت و جراحت را به جان خرید و صبوری کرد تا به شهادت رسید.
شهیدی که اجر اسارت نیز داشت.
🖊زهرا اکبری
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است. ساعت پنج و شش عصر رسید #کربلا. فکر می کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند لشکر حسین اند. رفت سمت لشکر گفت مولای من کجاست؟ گفتند مولای تو کیست؟ گفت پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند. فهمید ورق برگشته. فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود!
رفت سمت گودال. نگفت دیر شده! نگفت ببخش حسین جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم! ناامید نشد. گفت مولای من! لحظاتی دیگر میآیم زیارت.
زد به دل لشکر. محاصره شد. شهید شد.افتاد نزدیک گودال.
میگویند هفهاف آخرین شهید واقعه است اما من میگویم هفهاف اولین زائر کربلاست!
#محرم
#زهرا_بشری_موحد
#یاران_حسین
@behesht_e_khane
هم نام یزید هم گام حسین(ع)
یزید بن ثبیط به سمت خیمه گاه حسین (ع) رفت، امام حسین (ع) در همین حین با خبر شده یزید بن ثبیط به ایشان پیوسته پس به پرس و جو برای یافتن یار خود برآمدند...
یزید به خیمه گاه حسین(ع) رسید به ایشان گفتند امام به خیمه شما رفته،سراسیمه به خیمه اش برگشت و چون امام را دید تلاوت کرد:
«قـل بفضل االله، و برحمته، فبـذلکفلیفرحوا) ؛ بگو به فضـل خـدا و رحمتش، پس به آن دلشاد باشـید».
#یاران_حسین
از کتاب یاران شیدای حسین ابن علی(ع)
@behesht_e_khane
مالک و سیف برادرانی مادری و اهل همدان بودند، چون امام رسیدند سخت گریستند...
امام (ع) علت گریه ایشان را جویا شدند و فرمودند:
«اي پسـران برادرانم! چه چیز شـما را به گریه آورده است؟ پس به خدا قسم، پس از ساعتی هر دو شـما
چشـمتان روشن خواهـددشد...»
و آن دو در پاسخ گفتند:
«خداونـد مـا را فـداي شـما کنـد، نه به خـدا قسم مـا براي خـود گریه نمیکنیم.
گریه ما بدین سـبب است که اینگونه گرفتاريها برشما وارد میشود، درحالیکه ما قادر به رساندن هیچ نفعی به شما
نیستیم».
امام فرمودند:
«اي دو پسر عمو!خداوند به سبب مواسات و خیرخواهی شما بهترین پاداش اهل تقوي
را به شما عنایت فرماید».
#یاران_حسین
برگرفته از کتاب :یاران شیدای امام حسین (ع)
@behesht_e_khane
«زاهر» مردي شـجاع، اهـل تجربـه و رزم آوري مشـهور بـود. او از محبان شـناخته شـده اهلبیت علیهمالسـلام بود. تاریخ نگاران نگاشـته اندکه
وقتی عمرو بن حمقبر علیه زیـاد قیـامکرد، همراه او زاهر به پـاخواست. او درگفتـار و رفتار عمرو را همراهی کرد. وقتی که معاویه
عمرو را دسـتگیر کرد، زاهر را نیز تعقیب نمود. عمرو بهشـهادت رسـید، ولی زاهر فراري شـد، تا اینکه درسال60 هجري زاهر به
حج مشـرف شد و در آن سـفر با حضـرت اباعبداالله الحسـین علیهالسـلام ملاقات کرد. پس از آن همراه امام شد و تا کربلا با او بود.
#یاران_حسین
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین (ع)
@behesht_e_khane