دلمون‌اینقدرٺنگ‌شده‌ براے‌خستگیات براے‌خندیدنات براے‌گریہ‌کردنات...🚶🏿‍♂

دستمون‌و‌بگیر‌نزار راه‌و‌گم‌ڪنیم مامسیروبلدنیستیم چہ‌خوب‌میشہ‌ که‌خودت‌راهنمامون‌باشی:)🖤

-

رَحْمَةُ‌اللّٰه‌عَلیٰ، هرکہ‌مرانوڪرکرد رحمٺِ‌حق بہ‌ "پـدرمـادر" مانوڪرها:)💛

دنیابہ‌چہ‌دردے‌میخوره‌ وقتۍ‌دقیقہ‌هاشده‌برام‌اسارت دنیابہ‌چہ‌دردے‌میخوره‌ وقتۍ‌نمیتونم‌برم‌حـرم‌زیارت آب‌شدم،ابرشدم دورے‌ازٺوبہم‌ریختہ‌من‌‌و‌امام‌حُ‌ـسِین اشڪ‌شدم،دردشدم بیابشنو‌صداسینہ‌زن‌و‌امام‌حُ‌ـسِین...!

رحمت‌اللّٰھ‌الواسعہ‌یاحُ‌ـسِین")♥️

:))))💔

دسٺ‌ازسرم‌بردارمن‌باباندارم زخمۍ‌شدم‌بہردویدن‌پاندارم گیسوسپیدم‌احٺرامم‌رانگہدار سیلۍنزن‌من‌باكسی‌دعواندارم باشدبزن،چشم‌عمورادوردیدے؟ من‌هیچ‌كس‌رابین‌این‌صحراندارم زیبایۍدختربہ‌گیسوےبلنداست مثل‌گذشتہ‌گیسوےزیباندارم این‌چندوقتہ‌ازدرودیوارخوردم دیگربراے‌ضربہ‌هایت‌جاندارم تاگیسوانم‌رازِدستانت‌درآرم غیرازتحمل‌چاره‌اےاینجاندارم گفتم‌بہ‌عمہ‌ازخدامرگم‌بخواهد خستہ‌شدم‌میلی‌بہ‌این‌دنیاندارم گیرم‌كہ‌پس‌دادندهردوگوشوارم گوشی‌براےگوشواره‌هاندارم شیرین‌زبان‌بودم‌صدایم‌رابریدند آهنگ‌سابق‌را‌بہ‌هرآواندارم درپیش‌پایم‌نان‌وخرماپرٺ‌كردند كارےدگرباشام‌وشامی‌هاندارم باضربہ‌پادنده‌هایم‌راشكستند كۍگفتہ‌من‌ارثیہ‌اززهراندارم نشناختم‌باباٺوراتغییرکردے امشب‌دگرراهی‌بہ‌جزافشاندارم گویی‌ٺنورخولی‌آتش‌داشت‌آن‌شب خیلی‌شده‌ٺرکیب‌رویت‌نامرتب...🖤

باشہ‌،کوچہ‌بہ‌کوچہ‌روے‌نیزه‌هارفتی خونہ‌ے‌ما‌نیومدے باشہ،کنج‌تنورو‌تشت‌طلارفتی‌ خونہ‌ےمانیومدے!🖤

میخوام‌آٺیشتون‌بزنم میخوام‌ببینم‌غیرٺتون‌‌چقدره؟!: دورازنگاهِ‌غیرٺ‌عباس‌روے‌نی برروے‌قیمٺِ‌اُسَرا‌چانہ‌میزدند!...💔 ‌ ‌‌ چیشد؟جون‌ازتنت‌رفت؟ کاش‌یہ‌باغیرت‌ مثل‌تو‌اون‌موقع‌تو‌کوچہ‌هاهم‌‌بود کاش‌یکی‌بو‌دنمیذاشت‌رقیہ‌روبزنن...!🚶🏿‍♂

کجایی‌بابا؟ عزاگرفتہ‌دخترتو میخونہ‌روضہ‌ خودش‌براے‌خواهرتو توبازارشام دیدم‌کہ‌میفروشن‌یہ‌گوشوارم‌رو باانگشتـرتو! اےبابا ببین‌دیگہ‌زمین‌گیرم اے‌بابا سہ‌سالمہ‌ولی‌پیرم اے‌بابا شبیہ‌زهرامیمیرم...