eitaa logo
بهشتِ♡‌مادری 🕊|•°
1.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
29 فایل
👨‍👩‍👦‍👦مرتبط با وضعیت دهشتناک جامعه یعنی جمعیت!! با ارائه مشاوره فرزندپروری‌ و برگزاری دوره‌های آموزشی ارتباط با ادمین : @Z_latify حرفتو ناشناس بزن: https://harfeto.timefriend.net/16768441384337
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 ۱۱ شهید محمود رادمهر: اگر می‌خوای ببینی کاری که می‌کنی خالصانه‌ست، باید از کسی توقع تشکر نداشته باشی، حتی تو دلت تو وجودت! _____________________ 🔰 رفیقم! کارایی که برای بچه‌ها و بقیه اعضای خانواده‌ت میکنی خالصانه ست؟ اگه خالصانه نباشه که به کارت نمیاد 🥲 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۱۲ شهید داریوش دوانی با وجود اینکه اول انقلاب بود و او فقط ۱۷ سال داشت ، شبها در اتاق خود به نماز شب و خواندن قرآن و راز و نیاز مشغول بود .. ________ 🔰این رابطه معنوی و مجاهدت نوجوانان برای ما درس آموز است ، حفظ این رابطه در زمانه ما بیشتر نیازه ، با وجود مشکلات زیاد فرهنگی ، اقتصادی ..... امروز از آقا رسول الله ص بخوایم ما هم بتونیم مثل شهدا خالصانه معبود رو ستایش و بندگی کنیم 🤲 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۱۳ پنجمین روز شهادت «عباس» بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم می‌کوبد. جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای روشن دلی است. پدرم آمد و گفت: «بفرمایید» مرد نابینا گفت: «عباس شهید شده؟» گفتیم: «بله» گفت: «من کسی را ندارم، من یک هفته‌ای است که حمام نرفتم، این شهید من را هر هفته روز‌های جمعه کول می‌کرد و به حمام می‌برد و لباس‌هایم را نیز می‌شست و بدون چشم داشت می‌رفت». شهید عباس بابایی 🥲 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 بدون چشمداشت برای اعضای خانواده‌ت کار کن رفیقم... لبخند قسمت و روزیت 🥰 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🦋 ۱۴ همسر شهید همت: 🌿 وقتی می‌آمد خانه، من دیگر حق نداشتم کار کنم. بچه را عوض می‌کرد. شیر براش درست می‌کرد، سفره را می‌انداخت و جمع می‌کرد. 🌿 پا به پای من می نشست لباس‌ها را می‌شست، پهن می‌کرد و جمع می‌کرد. 🌿 می‌گفت: تو بیش از اینها به گردن من حق داری 🌿 می‌گفت: من زودتر از جنگ تموم میشم و گرنه، بعد ازجنگ به تو نشون می‌دادم تموم این روزها رو چه طور جبران می‌کنم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 خدایه به ما توفیق بده نسبت به خانواده‌مون دلسوز و مهربون باشیم، حتی اگه خیلی خیلی سرمون شلوغه... 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۱۵ شهید محمدرضا نظافت فرمانده گردان تخریب لشگر ۲۱ امام رضا «مرضیه اکبرزاده» همسر شهید «محمدرضا نظافت» در خاطرات خود آورده است: «محمدرضا» را به صورت زیبایی در خواب دیدم. به او گفتم: «من هم می‌خواهم بیایم آنجایی که تو رفتی»!! گفت «کاری ندارد، فقط باید سه کار را انجام دهی؛ اول آنکه دروغ نگویی، دوم غیبت نکنی، سوم به پدر و مادرت خیلی احترام بگذاری». او در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۴ بشهادت رسید ^_____^_____^ امروز در سالگرد شهادت این شهید، هم‌پیمان بشیم برای حفاظت از صیان خانواده و انقلاب و باهم در راهپیمایی شرکت کنیم ...😉 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۱۶ شهید سید روح اله عجمیان گاهی شب‌ها ساعت سه و چهار بامداد به مزار شهدای گمنام و شهدای مدافع حرم سر می‌زد. بعضی اوقات دست خواهرزاده‌های کوچکش را می‌گرفت و به زیارت شهدا می‌برد و به آنها می‌گفت این شهدا گردن ما خیلی حق دارند. بخاطر ما رفته‌اند و شهید شده‌اند. برای بچه‌ها توضیح می‌داد که باید به شهدا احترام بگذاریم. زندگی‌اش وقف احترام به شهدا بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰برای بچه‌ها بگیم از قهرمان‌های کشورمون، روی بچه‌ها خیلی اثر داره حواسمون به چله‌مون باشه‌هااا 😉 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۱۷ شهید علی محبی یک شهید ۱۷ ساله مشهور به مهربانی و آرام بودن در زمانی که برف شدیدی باریده بود هر زمان به خانه می آمد به مادرش کمک می‌کرد. مشکلات مالی دوستان را در حد توان کمک می‌کرد و به خانواده هم نمی‌گفت تا بعد شهادتش دوستانش تعریف کردند . او در عملیات والفجر ۴ بشهادت رسید ۷ سال مفقود الاثر بود و در سال ۱۳۷۰ پیکر مطهرش به میهن بازگشت. __________ 🔻چقد یک نوجوان مردانه رفتار می‌کرده، منش مردانگی رو کاش نوجوون های ما داشته باشند 👍 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ۱۸ شهید حاج قاسم سلیمانی 🥺 آیا من در ذهن شما آدم خوبی هستم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰آیا ما در ذهن دیگران آدم خوبی هستیم؟ با خودمون رو راست باشیم... به رفتارهامون با اطرافیان فکر کنیم 🥲 مبارکمون 🎊🎂 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ۱۹ شهید حسن عبدالله زاد می‌دونم برای زنم سخته برای علی اکبرم سخته اما آدم تا سختی نکشه بزرگ نمیشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 درسته که خانواده خیلی مهمه، ولی همیشه حرف خدا مقدمه 👌🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مبارکمون 🎊 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۲۰ شهید مصطفی چمران او حتی نفهمیده بود، یعنی اصلا ندیده بود که سر مصطفی مو ندارد! 🤣 دو ماه از ازدواجشان می‌گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید: «غاده! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من حل نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است ... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چه طور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟» «مصطفی کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی.» دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا نفهمیده.😱 آن روز همین که رسید خانه، در را که باز کرد و چشمش افتاد به چمران، شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: «چرا می‌خندی؟» و غاده که چشم‌هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: «مصطفی، تو کچلی؟ من نمی دانستم!» و آن وقت مصطفی شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی صدر هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: «شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰کیه که قبول نداشته باشه زیبایی و بزرگی روح مهمتر از زیبایی جسمه، شاید اگه همسر شهید چمران ندیده بودش، و قبل از دیدار درخواست عکس می‌کرد، حتما ردش می‌کرد، نه؟ 😁😁😁 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۲۱ شهید حامد کوچک زاده شب خواستگاری بود برای خواستگاری به منزل خواهرم آمده بود صحبت ها تا آخر شب طول کشید. مراسم که تمام شد موقع رفتن موتورش را تا سر خیابان کشاند و بعد روشن کرد تا برای همسایه ها مزاحمتی نباشد همین رعایت حق الناس او مورد توجه خانواده ام قرار گرفت. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 بخاطر هیچ کس راضی نباشیم حق الناس بیاد گردنمون 🥲 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌱 ۲۲ شهید مهدی باکری رفتگر محله چهره‌اش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است! قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمی‌دادند. می‌گفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار. آقا مهدی باکری خودش جای رفتگر آمده بود سر کار. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 امام حسین جانمون فرمودند: بدانید که نیازهای مردم به شما، از نعمت‌های الهی بر شماست. پس از این نعمت‌ها خسته نشوید. نیاز بچه‌ها و اعضای خانواده به ما هم نعمته رفیق 😉 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ۲۳ قسمتی از وصیت شهید سجاد طاهری‌نیا: همسر عزیزم لطفا فاطمه رقیه و محمد حسین را ولایی تربیت کنید و بهشان بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم. خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت نماز برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه‌ها تا الان خواندم اگر در توان شما بود برایشان بخوانید. یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی فقط توکل کنید به خدا و قناعت کنید و به هرچیزی که خداوند به شما داده راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. از خط ولایت جدا نشوید و چادر این هدیه حضرت زهرا (س) را که امانتی دست شما هست، را پاسداری کنید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 دیشب همسر شهید طاهری‌نیا آسمانی شد و فاطمه رقیه ۱۲ ساله و محمد حسین ۸ ساله دوباره یتیم شدند. 😥 شادی روح همسر محترم شهید فاتحه‌ای قرائت کنید و برای آرامش قلب بچه‌هاشون هم صلوات بفرستید 😭 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ۲۴ علی چیت سازیان مسؤلیت شهدا دیگه به گردن ماست 😥 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻خداکنه بتونیم نقش خودمون رو به بهترین شکل ایفا کنیم، تو جهاد فرزندآوری، تو جهاد تبیین، تو تربیت نسل موحد و ولایت مدار... خدایا به برکت همین شهدا کمکمون کن 🥺 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌱 ۲۵ شهید مجید صانعی توی باشگاه، یکی از بچه‌ها خیلی اهل دعوا و اذیت کردن بود. همه بچه‌ها از دست او شاکی بودند. تا اینکه یک بار حین تعویض لباس، یک دفعه از جیبش یک پاکت سیگار روی زمین افتاد! همه ما منتظر برخورد خشونت آمیز استاد مجید بودیم. خوشحال از اینکه بالاخره یک سوتی بزرگی دست استاد دارد و همین می‌تونست ما را از شر این هم باشگاهی شرور نجات بده! استاد مجید آنجا هیچ واکنشی نشان نداد. توی خلوت، با او چند جلسه صحبت کرد. تمام مشکلات بچه‌ها با آن بنده خدا حل شد. نفس مسیحایی استاد بار دیگر کار خودش را کرد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 آره رفیقم... اگه خودمون خوب باشیم، می‌تونیم روی بقیه اثر بذاریم، خودسازی رو دست کم نگیر! 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۲۶ شهید محمدرضا شفیعی: سعی کنيد که يکی از افرادی باشيد که هميشه سعی در زمينه سازی برای ظهور صاحب الامر عجل‌الله فرجه دارند و بکوشيد اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنيد و دعا کنيد که اين انقلاب به انقلاب جهانی آقا عليه السلام متصل شود. ⬅️پس اگر می‌خواهيد دعاهايتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازيد. _____________________ 🔻 یا صاحب الزمان! توی این چله‌ای که شروع کردیم ما رو در امر خودسازی، کمکمون کنید. ‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ۲۷ ‌‏از مـادر شـہـید حسـن باقری پࢪسیدند: چـی شـد که پســری مثـل آقـا حسـن تربیت کردی؟! جمـلـہ خیلے قشنگے گفتند: نگذاشـتم در زندگی‌مـان گـم شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 روز جمعه... توسل کنیم به امام زمان‌مون و ازشون بخوایم خودشون بهمون کمک کنن‌که همه اعمال و عقاید و رفتارمون جوری باشه که لبخنــد رضایــت روی لب‌هـای نازنینشون بنشینه 🥲🥺🥺 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
🌿 ۲۸ کمی متن طولانیه ولی حتما بخونید وصیت شهید شما چهل روز دائم الوضو باشید و نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد. برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود، زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (عج) ست . سه چیز را هر روز تلاوت کنید : ۱) زیارت عاشورا ۲) نافله ۳) زیارت جامعه کبیره اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.... _____________ 🔻امروز متوسل میشیم به شهید مدافع حرم سجادزبرجدی ان شاالله خود شهید دستمون رو بگیرند 👩‍🍼 @behesht_madari135  ••• ❀┐🍓
46.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ۲۹ 🌹 ماجرای تشرف شهید اسماعیل خانزاده به محضر عج 🎥مستندی کوتاه درباره دیدار خانواده شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده با رهبر انقلاب 👈 پدر شهید خانزاده در دیدار ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، دست‌نوشته‌ای را قرائت کرد، که این شهید مدافع حرم در آن به ملاقات خود با حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف اشاره کرده است. __________ 🔻خدایا ما را از یاران این حضرت قرار بده 🤲 👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
24.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ۳۰ 😢مجــید سوزوکی مدافعان حــرم... ☘چــقدر زیـباحـضرت زهرا(س) خریداریش کـرد..... مجید قربانخانی 👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۱ 🌷شهید دفاع مقدس مجید خدمت🌷 نام:شهید مجید خدمت نام پدر: عبدالخالق ولادت: ۱۹/۶/۱۳۴۶ (تهران/اتابک) شهادت: ۵/۲/۱۳۶۶ (بانه/عملیات کربلای۱۰) وضعیت تاهل: مجرد نام جهادی: معروف به داش مجید سوزوکی اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره) سرباز لشکر۲۷محمدرسول الله نحوه شهادت: در عملیات کربلای ۱۰ در اثر اصابت گلوله ی ۱۲۰ به سنگر به همراه فرمانده ی شهیدش تورجی زاده سر تعظیم در طریق حق فرود آورد و برای همیشه هم جوار آسمانیان گشت. سن شهادت: ۲۶ علاقه: سماورسازی 👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۲ خاطره‌ای از شهید امیر سیاوشی یک بار داخل ماشین امیر نشسته بودیم و غذا میخوردیم که کودک فال فروشی به شیشه زد. امیر شیشه را پایین داد و پرسید:«که غذا خورده ای؟ و کودک فال فروش جواب داد :« نه امیر غذای خود را نصفه گذاشت و رفت تا برای کودک فال فروش از همان رستوران غذا بخرد. کودک فال فروش وقتی همراه امیر از رستوران برمی‌گشت می‌خندید و حسابی خوشحال بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 وقتی کودک بزرگ میشه و داستان‌ها و روایات اهلبیت رو می‌شنوه.... اگه بدونیم هر خیر درستی که به بچه‌ها می‌رسونیم نتیجه‌ش میشه عاشق اهلبیت شدنشون، دیگه خیر رسوندن خیلی شیرین میشه، نه؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۳ روایت خواهر شهید: یک‌بار حسن رفت جبهه زخمی شد. دو تا چشم و پاهاش ترکش خورده بود و اعزامش کردند تهران و به ما خبر دادند که حسن زخمی شده در بیمارستان تهران است. من و پدر و مادر آماده شدیم رفتیم بیمارستان. دیدیم حسن روی تخت نشسته و قرآن می‌خونه. ما دیدیم زیاد تحویل نگرفت فقط سلام کرد و شروع به قرآن خواندن کرد. وقتی قرآنش تموم شد شروع به صحبت کردن با پدر و مادر کرد. ....گفت: تا دیشب پرستاران آب به دهن من می‌ریختند. یک‌دفعه خواب رفتم و یک نفر در عالم خواب آمد بالای سرم گفت: چشمانت را باز کن وقتی چشام و باز کردم دیدم (عج) روبروم ایستاده. بهم گفت: بالای سرت و نگاه کن وقتی نگاه کردم دیدم نوشته یا مهدی. بعدش گفت: به رزمنده‌ها بگویید خود را آماده کنند که پیروزی نزدیک است. روایت همرزم گرامی شهید: وقتی حسن به عملیات می‌رفت دیگه آسایش از عراقی‌ها گرفته می‌شد، بعضی‌ها گفتند وقتی حسن به شهادت رسیده بود از رادیو عراق گفته بودند که؛ ما آخر داغ حسن سیاه را به دل فرمانده‌اش گذاشتیم. (چون کمی رنگ پوستش سبزه بود عراقی‌ها بهش می‌گفتن حسن سیاه.) 👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۴ شهید محمد کامران: پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند می‌خواهید فقط از باب اول وقت وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت می‌رسد. -------------------------------- 🔻 حالا که دعا در حق دیگران زودتر اجابت میشه بیاین امروز برای همدیگه و کشورمون دعا کنیم همه‌مون توی این چله موفق باشیم، کنیم تا انتخاب بشه .... 🥰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌱 ۳۵ شهید بهشتی وقتی می‌آمد خانه یا سرش توی کتاب و مطالعه بود یا وقتش به بحث‌های مفید با اعضای خانواده می‌گذشت. اصلا این‌طور نبود که دور هم جمع بشویم و وقتمان را به غیبت، دروغ، یا شوخی‌های بیهوده صرف کنیم. حتی حاضر نبود کوچک‌ترین حرفی را پشت سر دشمنش بشنود. به محض این‌که کسی غیبت می‌کرد، اخم می‌کرد و می‌گفت: حرف دیگه‌ای نیست بزنیم؟ اگه حرفی ندارید، برید دنبال کار دیگه یا مطالعه کنید. من حاضر نیستم در حضورم از کسی دیگه حرف زده بشه. به جای غیبت، از خدا بخواهید به راه راست هدایتش کنه. با این‌که دیگران به آقای بهشتی دشنام می‌دادند و علیه او حرف می‌زدند، ولی او هرگز قلب و وجدانش قبول نکرد که پشت سر آن‌ها حرفی بزند. ------------------------------- 🔻 وقت تلف نکردن، مطالعه کردن، گناه نکردن، مقابله به مثل نکردن، کینه‌ای نبودن... خدایا به حق خوبانت، کمک کن این خصلت‌ها در ما هم ایجاد بشه 🥲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌱 ۳۶ خواهرزاده شهید یوسف کلاهدوز: دایی یوسف، روی پیشانیاش دو تا خال داشت یکی بزرگ و یکی کوچک وقتی بچه بودیم ما را روی پاهای خود می‌نشاند و برای خنداندن ما می‌گفت: بچه‌ها دکمه را بزنید یکی از خال‌ها را فشار می‌دادیم. او هم مثل آسانسور ما را بالا و پایین می‌برد. به خاطر همین کارهایش بود که او را یک هم بازی خوب می‌دانستیم. ________________ 🔻 خدایا کمکمون کن، هرچقدر کار داشتیم هرچقدر پیشرفت کردیم، بازم برای بچه‌ها وقت بذاریم، و فکر نکنیم این کار وقت تلف کردنه... همون بچه‌هایی که دوست داشتنشون به نظر تویی که خدایی و خالق ما بهترین کاره 🥰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۷ مسعود سهیلی 🌹شب عملیات کربلای 4 در چهارم دی 1364 منطقه عملیاتی شلمچه مجروح شد. او با بدن مجروح به اسارت گرفته شد و زیر شکنجه های بعثی پس از سه روز در بصره به شهادت رسید و در بصره به خاک سپرده شد. سال ها بعد در جریان مبادله پیکر شهدا ، پیکر مطهر شهید سهیلی را در بصره از خاک بیرون آوردند و به ایران بازگرداندند. 🎥 او تأتر بازی می‌کرد و گروه نوجوانان مسجد مالک اشتر را راه اندازی کرد و چندین نمایش را با این گروه نوشته و کارگردانی و بازی کرد. او برادر سعید سهیلی ، سینماگر مطرح مشهدی است. 🏅در سال ۱۳۶۸ بعنوان هنرمند برگزیده دفاع مقدس انتخاب گردید و لوح زرین دست خط امام خمینی (ره) را به او اهدا کردند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۸ همسرِ "شهید هادی شجاع" می‌گفت‌: وقتایے‌ کہ‌ ناراحت‌ بودم‌ با‌ اینکہ‌ سرش‌ داد مے‌زدم‌ مے‌گفت‌ -جان‌ دل‌ هادے....؟ چند‌ هفتہ‌ بیشتر‌ از‌ شهادتش‌ نگذشتہ‌ بود یه‌ شب‌ خیلی‌ دلم‌ گرفتہ‌ بود‌، قلم‌ و‌ کاغذ‌ برداشتم‌ شروع کردم‌ به‌ نوشتن... از‌ دل‌ تنگم‌ گفتم... از‌ عذاب‌ نبودنش‌ براش‌ نوشتم‌، هادے‌... فقط‌ یه‌ بار.... فقط‌ یه‌ بار دیگہ‌ بگو‌ جان‌ دل‌ هادے....💔 نامہ‌ رو‌ تا زدم‌ و گذاشتم‌ رو میز‌ و خوابیدم‌ بعد‌ شهادتش‌ بهترین‌ خوابے‌ بود که میشد ازش‌ ببینم... دیدمش... صداش‌کردم‌... بهترین‌ جوابے‌ که میشد‌ ازش‌ بشنوم... -جان‌ دل‌ هادے...؟ چیه‌ فاطمہ؟ چرا‌ اینقدر‌ بے‌تابے‌ مےکنی...؟🙂💔 تو جات‌ پیش‌ خودمہ‌ شفاعت‌ شده‌ای. ------------------------------------ 🔻 خدایا به من هم کمک کن... انقدر خوش رفتار باشم که توی هر جایگاهی هستم، وقتی مادرم،پدرم، همسرم، بچه‌هام و.... با عصبانیت صدام می‌کنن برگردم و بگم جان دلم؟ یاد لبخند رضایت بیفتیم و یه یا علی جانانه بگیم 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌿 ۳۹ شهید محمدهادی‌ امینی می‌گفت: صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛ ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه اخلاق نداشته باشی، به هیچ دردی نمی‌خوره! مؤمن باید شاد باشه! اخلاق خوب داشته باشه! خــدایا به حــق خــوبانت به ما هـــم کمک کن اخلاقمون خوب بشه 🥺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌__________________ 🔻‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفیق یادت باشه جوری با بقیه رفتار کنی که خدا راضی باشه که لبخند رضایت روی لبهای نازنین بنشونی 🥰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓
🌸 ۴۰ همسر شهید محمد رضا دستواره: وقتی به خانه می‌رسید، گویی جنگ را می‌گذاشت پشت در و می‌آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. ❣️با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه‌ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می‌رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم.... از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می‌گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. ⬅️به محض ورود می‌پرسید؛ کم و کسری چی دارید؟ مریض که نیستی؟ چیزی نمی‌خواهید؟ بعد آستین بالا میزد و پا به پای من درآشپزخانه کار می کرد..ظرف می شست. حتی لباس‌هایش را نمی‌گذاشت من بشویم. می‌گفت لباس‌های کثیفم خیلی سنگین است؛ نمی‌توانی چنگ بزنی. گاهی فرصت شستن نداشت. زود بر می‌گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می‌کرد که دست به لباس‌ها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می‌آورد، ما را می‌برد گردش... ________________ 🔻 خدایا کمکمون کن، حتی اگه خیلی درگیر کارهای دیگه هستیم، هوای خانواده و بچه‌هامونو داشته باشیم و حسابی بهشون محبت کنیم 🥰 کمک کن بتونیم لبخند رضایت روی لبهای نازنین مون بنشونیم 🦋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👩‍🍼 @behesht_madari135 ❀ 🍓