eitaa logo
بهشت شهر(شهید سلیمانی)
8.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3هزار ویدیو
8 فایل
🍃 بِهشت شهر، جایے است براے جان گرفتن دوباره عهدها و دغدغه ها 🍃 🌹کانال جامع مطالب شهدایی🌹 تبلیغات 👇 @Afsaran_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۱) فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری اش؛ توی آفتاب.... پیرمرد را از حمام آورد، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد. دست و پیشانی‌اش را می‌بوسید و می‌گفت: " همه‌ی دل‌خوشی من توی این دنیا پدرمه...." 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۲) راه افتاد به دختر یکی از شهدا سر بزند؛ پابرهنه.... تا برایش کفش ببرند، رسیده بود ..... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۳) باغبان اسم رئیس جمهور آمریکا را گذاشته بود روی سگش... وقتی فهمید عصبانی شد. گفت: " درسته که او دشمن ماست و ما قبولش نداریم، ولی یک انسانه؛ هیچ‌وقت اسم یک انسان را بر روی حیوان نگذار..." 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۴) جانباز بالای پنجاه درصد بود؛ هم حقوق جان‌بازی داشت، هم حق پرستاری.... کارت بانکی‌اش را داد؛ گفت: " این پول رو خرج درمان جانبازهایی کنید که توانش رو ندارن..." این همه سال به موجوی کارت دست نزده بود.... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۵) آمد به خط فاطمیون .... شب که شد، گفتیم لابد می‌رود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند. کفش‌هایش را گذاشت زیر سرش، گوشه‌ی اتاق دراز کشید... خودمان خجالت کشیدیم؛ اتاق را خلوت کردیم که چند ساعت استراحت کند.... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۶) با هم رفتیم به محل تولدش.... همه جا را نشان‌مان داد و گفت: " اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستا برمی‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم؛ پدرم کشاورز بود؛ تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت. دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزش قائل نیست، برای جوان‌های روستا مهیّا کنم." 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۷) در فرودگاه دمشق نماز جماعت خواندیم. نماز که تمام شد، یک نفر از پشت سر گفت: " نماز دوم را با تاخیر بخوانیم...." بود.... یک گروه از اهل سنت می‌خواستند نماز جماعت بخوانند، جماعت ما مانع‌شان بود. می خواست اول اهل سنت نماز جماعت بخوانند که روی وقت حساسیت بیشتری داشتند.... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
💢 سلیمانی چگونه سلیمانی شد... (۸) وسط میدان صبحگاهی دست‌هایش را بالا گرفت، یک دستش وصیت نامه امام بود، یک دستش نامه حمایت از یک نامزد انتخابات.... گفت: حالا کدام را انتخاب کنیم؟ فرصت نداد کسی حرف بزند، وصیت نامه را جلو آورد و گفت؛ امام گفته پاسدارها در سیاست و طرفداری از جناح‌ها دخالت نکنند.... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
⭕️ 🔺 می‌خواستند عکس یادگاری بگیرند، حاج قاسم از ماشین پیاده شد، یک خانم با حجاب نامناسب خواست عکس بگیرد با او هم عکس گرفت. گفت: باور نمی‌کردم با من هم عکس بگیرید از امروز سعی میکنم حجابم را درست کنم... 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
⭕ قبول کرده بود سخنران یادواره شهدای یک روستا باشد وقتی متوجه شد برای مراسم مردم را بازرسی می کنند گفت: با این وضعیت سخنرانی نمیکنم. مگر اینکه دست از بازرسی مردم بردارید. 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷
همه منتظر مداح بودند. یک نفر ، جوان هفده هجده ساله ای را نشان داد و گفت: مداح آمد.... بلند شد و رفت به استقبالش! بعد از مراسم هم خودش بدرقه اش کرد؛ مثل یک مداح پُرآوازه؛ مثل یک میهمان ویژه! 🇮🇷 @Hajghasem_ir 🇮🇷