#معرفی_کتاب
شنبه ای بود، مثل همه شنبه ها، خب ساده است، شنبه برای ما کانونی ها بیش از آنکه معنای روز اول هفته را بدهد، معنای کانون را می دهد، همیشه #شنبه_یعنی_کانون
مثل همیشه زود به حسینیه می رسم، خسته از کار روز و غمگین از هزار و یک مشکل ریز و درشت که سنگینی شان حوصله ام را کم کرده,
گشتی می زنم اطراف حسینیه، جلسه تدارکات است، بچه ها دور هم جمع شده اند، من همیشه این تدارکاتی ها را دوست دارم، می ایستم کنارشان.
مسئول شان در حال صحبت کردن است از شهادت می گوید، تعجب می کنم، فکر می کردم توی جلسه تدارکات بیشتر بحث کار باشد، کلمن، آب، چای، شربت و...
بچه ها مثل شهدا کار نمی کنیم، اگر مثل آن ها بودیم حتما راهی برای شهادت بود، درب شهادت هنوز...
گردنم را کج می کنم، چشم هایم انگار دنبال چیزی در آن دور می گردد، شهادت...؟؟؟ شهید !!!
چه واژه های غریبی، ولش کن!!!
چشم می گردانم دور حسینیه، گوشه ای دیگر جلسه واحد شهداست....
🌸 کتاب کد ۸۲، خاطرات شهید نجمه قاسم پور که توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده است.
شهید نجمه قاسم پور در کانون فرهنگی و دینی رهپویان وصال شیراز خادم واحد انتظامات بودند و در فروردین ۸۷ شهید شدند.
کتاب حاضر خاطرات مادر و دوستان نجمه از ۲۹ سال زندگی اوست.
این کتاب یه کتاب بسیار زیباست برای همه کسانی که کار فرهنگی انجام می دهند، اگر فکر می کنید انگیزه تون برا خادمی و کار فرهنگی کم شده یا نیاز به تجدید قوا دارید، حتما این کتاب رو بخونید....
🆔 @beheshtesamen