eitaa logo
بهشت ثامن الائمه
868 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
37 فایل
اولین و بزرگترین مجموعه‌ی خودجوش مردمی،تربیتی و تشکیلاتی دختران در کشور، بهشت ثامن‌الائمه (جهان‌دخت) #کرج_تهران 🌺 پیج اینستاگرام https://www.instagram.com/m.beheshtesamen 🌺صفحه آپارات http://aparat.com/beheshtesamen 🌺خادمین کانال @Salhi888
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز یکشنبه است و طبق معمول یکشنبه‌ها با کتابنوش مهمان شما هستیم. 📒امروز چندتا کتاب امام‌رضایی براتون قرار میدم. 🆔 @beheshtesamen
📒 کتاب اعترافات غلامان 🖌 اعتراف ۳۰ غلام که قرار بود با کشتن امام‌رضا دیگر غلام نباشند. 🆔 @beheshtesamen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعترافات غلامان یک.MP3
28.88M
📒کتاب اعترافات غلامان/ فصل اول 🖌 به قلم حمیدرضا شاه آبادی روایت ۳۰ غلام از سفر امام رضا به ایران 🆔 @beheshtesamen
بهشت ثامن الائمه
📒کتاب اعترافات غلامان/ فصل اول 🖌 به قلم حمیدرضا شاه آبادی روایت ۳۰ غلام از سفر امام رضا به ایرا
این کتاب به صورت الکترونیک و صوتی در نرم‌افزار طاقچه موجود است. کتاب صوتی اون هم در نرم‌افزار ایران صدا به صورت رایگان موجود است. 🆔 @beheshtesamen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 معجون جادویی یکشنبه‌ها! 👇دلت برا خدا تنگ نشده؟! 🆔 @beheshtesamen
📒داستان شهیدی که پلاک نداشت. تفحص شهدا کار سختی بود. یک روز با سختی کار کردیم ولی دست خالی برگشتیم. روز بعد میلاد امام رضا بود. به امام هشتم متوسل شدیم. اولین بیل را که زدیم، هشت شهید در نقطه‌ای که پرچم ایران زده بودیم پیدا کردیم. در تداوم کار شهدای زیادی پیدا شد. شرهانی گوشه‌ای از خاک خراسان شد. پس از ساعتی تلاش پیکر شهید گمنام و بی پلاکی پیدا کردیم که داخل جیب‌ش کاغذی بود که با گذشت سال‌ها سالم مانده بود. روی کاغذ نوشته بود: هرکس که شود بیمار رضا والله شود دلدار خدا 📒 کتاب کبوتران حرم/ چهل روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا 🆔 @beheshtesamen
با دوستام رفته بودیم اردو مشهد، قسمت تدارکات اردو بودیم و ما شب‌ها بعد شام و جمع و جور کردن باهم می‌رفتیم حرم. یکی از اون شب‌ها، کفشم دست بقیه موند که ببرن کفشداری بدن. از قضا زد و باران گرفت، اسفند ماه بود هوا خنک بود ولی سرد نبود. بیشتر بهاری بود. باران و پنجره فولاد و صحن انقلاب خالی و تکیه بر پنجره فولاد و... خلاصه اولش خیلی خوب و روحانی بود ولی هر چی گذشت دیدم کسی از بچه‌ها نمیاد😂 منم خیس خالی😂 خلاصه بدون کفش و خیس خالی راه افتادم سمت حسینیه‌مون. سر راه رفتم یه دمپایی گرفتم از حرم. وقتی رسیدم گفتند یادشون رفته بود که منم باهاشونم، جالبه یکی از اون افراد دختر داییم بود😂 👇شما هم خاطرات‌تون از مشهد و اردوها و روزها زیبای بودن کنار امام رضا رو برامون بفرستید. 🆔 @beheshtesamen