دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام
خواسته ی عده ای خانم های متاهل اینه که از خانواده ی شوهرشون دور باشن ! در این پست می خوایم این موضوع رو بررسی کنیم که اصولا چرا اون عده از خانم ها چنین تمایلی دارند ؟
چه اتفاقاتی ممکنه رخ بده که خانم ها چنین تمایلی داشته باشن و حتی به دنبال " دعا " برای این خواسته شون باشن .
دو سوال مهم این جا مطرح میشه ؟
1 - آیا میشه قبل از ازدواج پیش بینی چنین روزهایی رو کرد ؟ آیا روش انتخاب همسر می تونه مانع بشه ؟
2 - به خانم هایی که ازدواج کردند و چنین خواسته ای دارند چطوری میشه کمک کرد ؟
چنین دعایی که وجود نداره ، پس باید بهشون کمک کنیم که روابط شون رو بهتر کنن تا اصل خواسته از بین بره . اما چطور ؟!
موفق باشید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطرات
یه خواستگار برام اومده بود
که جلسه ی دوم من متوجه شدم یسری عدم تفاهمای مهم داریم و به مامانم گفتم اگر تماس گرفتن بگو نه😶✋
مامان من که به شدت خوششون اومده بود از این خانواده هی میگف بیشتر فکر کن منم قبول نمیکردم🚶♀
(این وسط اینم اضافه کنم که هر دوسری که اومدن یه جعبه ی خیلی بزرگ از کیک خامهای های خوشمزه آورده بودن😁)
روزی که مادر آقا پسر زنگ زدن
مامانم پشت تلفن داشت بهشون میگفت ببخشید که شما این همه کیک آوردید😓
ما خوردیم و آخرم جوابمون منفی بود..
من ترکیده بودم از این حرف مامانم😂🤦♀
آخه مامان این چ حرفیههه😂😂
وقتی قطع کرد و خندهی منو دید حرصش درومد😂گفت فک میکنی خودت خیلی تحفهای ؟😂😁
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خسته نباشید🌹💙
خانوما توروخدا کمکم کنید نمیخوام زندگیم بهم بریزه🙏💔
من سه ماه نامزد کردم البته قبلش دوماه باهم تلفنی حرف زدیم تا همدیگه رو درست بشناسیم ولی بازم نشناختیم😔 فقط ازمایش خون رفتم ولی تو طایفه و روستای ما همون روز ازمایش نامزد حساب میکنن قرار بود این ماه نامزد کنیم البته فقط خرید کردیم وهنوز نامزدی نکردیم🚶🏿♀️ نامزدم پسر خالمه و از اولش همش سرد بود و نمی گفت الان نه زنگ میزنه نه درست حرف میزنه امروزم اومده گفته برو به خانوادت بگو نمیتونیم ادامه بدیم میگه شرایطشو ندارم میگم اگه شرایط مالی میگی چیزی نمیخوام باهم میسازیم هرچی هست بگو میگه نه فقط نمیخوام الان ازدواج کنم💔😒 میگه 3سال اول باهم خوبیم بعدشو نمیتونیم اگه زنم بشی ضرر میکنی اخه معنی این حرفاش چیه😔💔بخدا ما ابرو داریم خواهرم یک سالی میشه نامزدیشو بهم زده عمم هم همینطور ماچون تو روستا هستیم همه هم رو میشناسن نمیدونم چیکارکنم میخوام برگردیم میخوام رابطهامون رو درست کنیم بدتر نشه لطفا اگه چیزی میدونید بگید؟؟؟؟ 🌹
راستش ماهی یه بار از سرکار میاد اینجا من میگم اگه زیاد همو ببینیم شاید بهتر بشه تلفنی که حرف میزنیم سرد شدیم
خانوما توروخدااا من نمیخوام تموم بشه میخوام درستش کنم😔🙏مگه الکیه بیاد اسم بزاره رو من بعد بگه فعلا نمیخوام یعنی غرور من دل من ابروی من این وسط هیچی؟؟😭😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
دمیر »
خانم احمدی من از شما خواهش کردم دنبال یه« پرسنل خوب بگردی که جای خانم همتی بتونه به مشتریا کمک کنه، آخه این کیه ورداشتین آوردین؟ آبروی هرچی کارمنده میبره .به قیافش یه نگاه بندازید.
احمدی با ناراحتی موهاش رو مرتب کرد :
_خب چیکار کنم آقای کریمی؟ من چند وقته آگهی زدم, به این و اون سپردم، ولی نیست. چیکار کنم؟ از اون طرفم کمبود فروشنده رو حس میکنیم. نمیتونیم همگی به این همه مشتری برسیم.
بی حوصله دست تو موهام کشیدم که که با لرزش گوشی توی جیب لباسم حواسم جمع شد. گوشی رو از جیبم درآوردم. فکرم درگیر پیدا کردن کارمند جدید بود ؛ اما با .دیدن اسم سارا روی صفحه شیش رنگ حواسم جمع شد سارا؟ چند وقتی بود که ازش خبر نداشتم و اصلاً ؟جواب تلفنهامو نمیداد. حتی نمیدونستم چیکار میکنه مخصوصاً که از وقتی با نجلا عیاق شده بودم دیگه خبری ازش نداشتم. واقعیت اونقدر به نجلا علاقمند شده بودم که دیگه ترجیح میدادم هیچ خبری از سارا نداشته باشم و فقط به یه دردم برسم، اون هم نداشتن و نرسیدن به نجلا. به سرعت اس ام اس سارا رو باز کردم که با دیدن پیغامش بند دلم پاره شد.
_.سلام عزیزم دلم برات تنگ شده. تو خونمون میبینمت هاج و واج گوشی توی دستم لرزید. منظورش از این پیام چی بود؟ خونمون؟ کدوم خونه؟ نکنه خونه منو نجلا رو میگفت؟ ولی سارا که خیلی وقت بود دیگه به خونه من قدم نمیذاشت. و بی هوا با فکر اینکه سارا کلید خونه رو داره و خیلی راحت میتونه به خونمون بره و من تو این مدت حماقت کردم کلید خونه رو عوض نکردم، با کف دست به پیشونیم کوبیدم. خدایا نکنه سارا میخواد پیش نجلا بره؟
و به تندی شماره نجلا رو گرفتم؛ اما گوشی زنگ میخورد و کسی جوابگو نبود. بعد از اون به سارا زنگ زدم که گوشیش خاموش بود. حالت آدمای دیوونه رو داشتم نمیدونستم چه اتفاقی داره میافته و سارا چی تو فکرشه. فقط یه چیز رو میدونستم اگه نجلا بفهمه سارا همون فرنوشیه که میشناخت و خودش رو به دروغ خواهر فرهاد معرفی کرده و تو روز عروسیمون به مجلسمون اومده، دیگه تو صورتم نگاه نمیکرد. اصلا حاضر نبودم حتی برای یک بار دیگه دل نازک نجلا رو بشکنم. این دختر به حد کافی ناراحتی و سختی کشیده بود،با فهمیدن واقعیت روزگارش تلختر از این بشه و تازه تونسته بود کمر راست کنه.
. با کلافگی دست تو موهام کردم و موهامو مشت کردم خدایا چیکار کنم؟ احمدی که هاج و واج منو نگاه میکرد پرسید:
_ اتفاقی افتاده دمیر خان؟
سرگذشت واقعی کانال دیگه ی ما رو از دست ندید↓
https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69
دختر روستایی از دهه ی پنجاه🌺 سرگذشت هنار ..
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام دوستان لطفا کمکم کنیدکه عشوه ودلبری برای شوهرچه جوریه؟
من توخونه به خودم میرسم لباس خوب میپوشم آرایش میکنم وکلی چیزای دیگه ولی اصلابلدنیستم دلبری کنم. 12ساله ازدواج کردم ولی خجالت میکشم قربون صدقه ی شوهرم برم شمابگیدچیکارکنم ممنون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
صرفا تلنگر
سلام
امروز یه پیامی تو یه چنلی دیدم گفته بود هر روز به مادرم زنگ میزدم
یه بار به پدرم زنگ زدم احوالشو بپرسم گفته صبر کن مامانت سر نمازه،بهش میگم بهت زنگ بزنه.
گفت گفتم که نه میخواستم احوال خودتو بپرسم... و پدر تعجب کرده و ...
امروز منم امتحان کردم اینو، (البته بهش زنگ میزنم ولی به اندازه ای که منو مامانم حرف میزنیم نه) بابام خیلی خوشحال شد،هیچوقت فک نمیکردم با یه زنگ انقد خوشحال بشه..
وقتی خواست قطع کنه گفت دردت بجونم و چشای من پر اشک شد...🥺🤍
به باباها هم زنگ بزنید،درسته بروز نمیدن ولی اونا هم خیلی به محبت نیاز دارن
ایشالا سایه پدر مادرا همیشه بالاسرمون باشه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#سوال_ارسالی_اعضا
سلام بر مدیرگل کانال و دوستان گرامی
خاهشن پیام من را هم بزارید تو گروه
من مشکل داشتم با شوهرم یک سالی
طلاق گرفتم ، حالا اغا پشیمونه هر بار
بایه شماره ی پیغام زنگ میزنه انقد اظهار
پشیمونی میکنه میگم چرا قبلن نیومدی
مشکلمونه حل کنی . میگه اشتباه کردم
توروخدا یه فرصت دیگه بهم بده میگم
جدا شدیم تازه یادت افتاده دس بردار
نیست .منم شمارشو مسدود میکنم بازم
بازم بایه شماره دیگه زنگ میزنه ،منم
دوتا راه جلو پاش گذاشتم.
یکی تعهد نامه بده دومن خونه
ب اسمم کنه قبول نکرد منم گفتم دیگه
مزاحم نشی دس ازسرم بردار حالا میگه
دوست دارم نمی تونم فراموشت کنم
منم میترسم دوباره دوروغ بگه
خاستگارم زیاد دارم . خودم فقط دوس
نداشتم دوباره یه انتخاب اشتباه کنم
تو روستام هستیم توافقیم ازش جدا شدم . حالا خاهرای گلم کسی بوده
طلاق گرفته دوباره برگشته. به زندگی
یش ،خودم میگم
زشته مردم چی میگن از این حرفا ،
پیشه خانوادم هیچی نگفتم از ترس خودم ته دلم یکم دلم پیشه زندگیم گیره حالا شما
باتجربه اید لطفان راهنمایم کنید تو روخدا خیلی تو فکرم چکارکنم تصمیم اشتباه نگیرم خیلی ممنونم از همتون🙏🙏🌹🌹🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
آقا هستم
سلام خدمت همه شما🙏 منم میخوام از خانومم بگم
همسرم بی نهایت مهربونه با اینکه میدونست من مشکل دارم و ممکنه تا ابد مشکل ادامه داشته باشه و حتی این مشکل میتونه زندگیشو خراب کنه بازم منو ترک نکرد و با صبوری و تحملش ب من کمک داره میکنه و همین کاراش باعث انرژی من هزار برابر شده ک بتونم مقابله کنم و زندگی دو بارمو مدیون ایشون هستم ،هیچ وقت خواسته غیر منطقی ازم نداشته ،همه جوره پشتم بوده،با اینکه هر کدوم تو خونه پدرا مون هستیم و ماهی شاید ی بار همو میبینیم ولی بازم بی من تحمل حتی مسافرت ی روزه نداره ،خیلی اروم و متینه،روزی چند بار حالمو میپرسه تا مطمئن نباشه من نخوابیدم نمیخوابه، انقد بهم محبت کرد و در عمل دوست داشتنشو بهم ثابت کرده ک الان واقعا بدون خانوم همسری میمیرم،
از اینکه کنارمی واقعا هر شب سجده شکر میکنم
و فهمیدم اون جواب دعاهای من از طرف خدام بوده،
عاااااشقشم تا ابد،ممنون ک کنارمی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطرھ🧁
سلام دوستان عزیز من سه سال پیش
پیام فرستادمبعدشففط خواننده شدم
دوستمون از ترشی ریخته شده گفت یاد
اولین آشپزی خودم افتادم سوم ابتدای
بودم ظهر داشتم میرفتم مدرسه مامانم
گفت من. ستم بنده برا خودت نیمرو درست
کن داشت توضیح میداد منم پشتش بهش
بود اجرا میکردم، مامان :روغنبریز
من:ریختم مامان:تخم مرغ رو بزن کنار
تابه کمی شکست بریز تو ماهیتابه من:زدم
کنار تابه شکست، ریخت رو فرش آشپز
خونه از ترس مامانم نبینه سریع خم شدم
با قاشق جمع کردم ریختم تو ماهی تابه
مامان:دومی رو هم آروم بزن ترک خورد
بریز تو تابه من:بله بعدی هم ریخت رو
فرش دوباره، من:مامان داره سرخ میشه
با کلی پرز ،کثیفی با حالت چندش از ترس
اینکه دعوام کنه تا ته خوردم آخه مادر من
من که تو زندگیم فقط فقط خوردم تو اون
سن بلدم نیمرو درست کنم دیگه میدونید
چقدر چندش بود😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
بعضی از آدمها باعث میشن دلت بخواد آدم بهتری باشی
مهربونتر باشی
شجاعتر باشی وریسک کنی
اجتماعی تر باشی و بگی بخندی
به خودت برسی و خوشگلتر باشی
این آدما واقعا خوبن...
.
.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿