#تجربه_ اعضا نگاه خدا سلام عزیزم من 6ساله عقددم خیلی روزای سختیو گذروندم نامزدم دستو بالش بستس.. تازه ی کار پیداکرده ک خداروشکر خونمون داره تکمیل میشع... ... سال 94عقدد شدم نامزدم درس زیاد خونده ولی کار نداشت ب هردری میزدیم جز خدا.. شب 23ماه رمصون تو مسجدد اخر دعای جوشن کبیر دلم خیلی شکسته بود خودب خود اشکم ریخت و شروع کردم ب گریه و استغفار از خدا ک چرا تواین مدتت ازت غافل بودمو ندیدمت چقدد تو حوبی ک با وجوداینهمه گناه ابرو حفظ کردیو هوامو داشتی و داری خلاصه خیلی گریم شدت گرفته بودد خیلی با خدا دردو دل کردمو استغفار.. با جاریم از قسمت زنونه اومدیم بیرون منتظر برادر شوهرم بودیم شاید باورتون نشه برادر شوهرم گفت همین الان از تهران تماس گرفتن و نامزدمو دعوت کردن ب مصاحبه واسه کار.. بعد اومدم خونموون نامزدم رنگ زد ک ی کار واسش تو معدن پیداشده 😳گفتم داری شوخی میکنی گف بخدا.. گفتم همین الان داداشت گفت واسه ی کار دیگه مصاحبه دعوتت کردن... الان نامزدم سرکاره معدنه کارمیکنه و پیگیر کار دیگشم هست داریم بندو بساط عروسی جور میکنم خیلی سخته تو این شرایط گرونی خدا کنه کرونا کم بشه و کارای عروسیموون درست شه واسه عروسیم اگ خدا قسمت کنه و توانمون برسه میخایم بریم کربلااا... #ازخدا بخاین#نگاهش زندگیمو زیرو رو کرد.. چ خوبه ک دارمش @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿