دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطره_جذاب_خواستگاری
سلام به دوستان عزیز
کوتاهترین خواستگاریمو تعریف کنم
۱۶ سالم بود ،داشتم از کلاس قرآن برمیگشتم
هوا هم تاریک شده بود
حالا نمیدونم چرا چراغای شهرم یکی در میون روشن بود و کلا تو خیابون تاریک بود
تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودم که اتوبوس بیاد که یهو دیدم یکی پشت سرمه داره حرف میزنه😂
گفت ببخشید مزاحمتون شدم ،برا امر خیر مزاحم شدم میتونم شماره منزلتونو داشته باشم
حالا با صدای لرزون اینو میگفت
منم جرئت نکردم برگردم حتی، انقدر بچه بودم
داشتم دنبال زبونم میگشتم تو دهنم که بگم نه و فقط فرار کنم
بعد از جواب نه من پسره هم پا ب فرار گذاشت رفت فقط پشتشو دیدم تو اون تاریکی که دیدم مو داره🤓
چه وضعشه خب
از بچه خواستگاری نکنید خب😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطره_جذاب_خواستگاری
برا کانال خاطرات خواستگاری
یه بنده خدایی از اقوام دور اومدن خونمون خواستگاری، بعد خب وصلتی صورت نگرفت و نخواستیم و اینا😁
حدود یه ماه بعد تو عروسی بودیم، منم راحت با برادرزاده م داشتیم فیلتر های گوشیم امتحان میکردیم. 😜
مامانم یه اخطار دادن بهم.. فهمیدم که مامان آقا پسر میز پشتی من نشسته
هیچی دیگه یه لحظه رفتم اتاق پرو اومدم بیرون، این بنده خدا داشت راه میرفت،
باهم چشم تو چشم شدیم از فاصله دور، نمیدونم چی شد، یهویی پخش زمین شدن😂🤦🏻♀😬😱
حالا من از خنده داشتم میترکیدم، سریع رفتم پشت میزمون نشستم، برا مامانم تعریف کردم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطره_جذاب_خواستگاری
سلام گلی جون کانالت عاااااالیه☺️☺️
مادرشوهرم پای چای روضه ازم خواستگاری کرد😂🙈🙈
همونجا کل تاریخ ۲۵ساله ی همسرم رو برام بازش کرد😂😂
عاشق مادرشوهرمم خیلی زن ساده و مهربونیه😍❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿