#دوستی_میگه
🍃🍃🍃
این طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بر بخورد، از کوچکتر که مبادا دلش بشکند، از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید.
یکی میگفت: «مَنِه در میان راز با کسی که جاسوسِ هم کاسه ی دیم بسی»
یکی میگفت: «مکن پیش دیوار غیبت بسی بُود کز پسش گوش دارد کسی»
یکی میگفت: « سنگ بر باده ی حصار مزن که بود از حصار سنگ آید»
و...
راحتتان کنم، همه اش نصیحت بود. همه اش نهی، هیچکس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم که از دستش در رفت گفت: «ای که دستت میرسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
و بالاخره هم نگفت که چه کار؟! اینطور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿