دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#روزمرگیهای_یک_زن_خانه_دار🍃
وقتی بچه بودم، گاهی مادرم برای شام یه غذای ساده مثل صبحونه درست
می کرد...
یادمه یکی از همون شبا، مادرم بشقاب پر از تخم مرغ و سوسیس و بیسکوییت های سوخته رو گذاشت جلوی پدرم! منتظر شدم ببینم...
واکنش پدرم چیه؟! اون همون طور که مربا
روی بیسکوییت های سوخته میریخت و می خورد، با لبخند از من پرسید که امروز
مدرسه چطور بوده؟
آخر غذا مادرم بابت سوختن خوراکیا عذرخواهی کرد! جواب پدرم رو هیچ وقت فراموش نمی کنم! گفت: «من عاشق بیسکوییت
خیلی برشته ام!» آخرشب که رفتم به...
پدرم شب به خیر بگم، ازش پرسیدم که واقعا بیسکوییت سوخته دوست داره؟! جواب داد: پسرم مادرت امروز روز سختی رو سرکار گذرونده و خسته ست! یه غذای سوخته خوردن کسی رو نمیکشه!»
تو این سالها فهمیدم یکی از راه های داشتن رابطه ی پایدار درک و پذیرش کاستی ها و شاد بودنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿