دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#زندگیم
سلام زندگی من با مادر شوهرم یه جورایی به هم گره خورده چون شوهرم پسر بزرگ خانواده بود وپدرشوهرم خیلی زود فوت میکنه وپنج تا بچه کوچک با یه مادر ناتوان تقریبا میمونه رودست شوهرمن که خودش ۲۱ سالشه خلاصه بعد از فوت پدرش ماباهم ازدواج کردیم ومن وارد یه زندگی پرزحمت و پر دردسر شدم طوری که ماهم خرجزندگی خودمون وهم مادرشوهرم وبچه هاش با شوهرم بود آنقدر تو این زندگی مشقت وسختی کشیدم که کسی حتی فکر نمی کنم حوصله و وقت شنیدنشو داشته باشه همه برادرشوهرا تا اونجا که خودشون خواستن تحصیل کردن یکی یکی ازدواج کردن ومن که خودم ۱۷ سالم بود مثل یه مادر اونارو جمع کردم هر کدوم سر زندگیشان رفتن و باز من موندم ویژه مادر شوهر مریض احوال اگه خیلی سر میزدم سالی دو هفته مثل مهمون با خانواده میومدن و میرفتن و چون چند سالی بود حقوق باز نشستگی مادرشوهرم درست شده بود وچون شوهرم پولو می گرفت و خرج دوا دکتر و مخارج زندگی مادر شوهرم میشد من همش مورد طعنه بودم که تو داری می خوری و اینطور وانمود وی کردن که وظیفته مادر شوهرم جمع کنی ولی همش می گفتم خدایا اگه هر قدم بر داشتم وبر می دارم فقط برای رضای تو هست خلاصه مادر شوهرم فوت شد وناگفته نماند من یه خواهر ش هم دارم که سر کبریت بود تو زندگی من وحالا مادر ش فوت شده توقع داره من مثل مادرش هر روز دعوتش کنم دونن چیکار کنم راه کار بهم بدید همین زنگ میزنم به شوهر منو به همش میریزه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿