eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
619 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم برای خواهری که عقده و با شوهرش دعوا کردن گفتن جدا شیم... عزیزم هممه ی این حرفا رو که گفتی منم تجربه کردم .. مردا اولش بلد نیستن رفتار با جنس مخالف رو ...اوایل ازدواج دعوا ، بحث، قهر و سردی کاملا طبیعیه چون تصوری از خلقیات هم ندارین .. یادش بخیر اوایل عقدم خانوم روحانی محله مون ( که خدا کنه هر جا هست خدا بهترینها رو بهش بده) بهم میگفت تغییرر یهویی بدرد نمیخوره همینطوری یهویی هم برمیگرده ولی تغییری که با صبر و حوصله باشه و طیِ سالیان، همیشگیه🥰 و یچیز دیگه هم بهم گفت که برای همیشه تو ذهنم مونده اونم اینکه مردا تشنه 'چشم' شنفتنن... یبار تو بحث و دعوا بهش بگو چشم ببین چه معجزه ای میکنه😍 امیدوارم توام مث من با صبر و حوصله به نتیجه دلخواهت برسی❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم ممنون از کانال خوبتون در مورد پیام اون خانومی که گفتن صاحبخونه بیرونش کرده و خودش خونه خواهرشه واقعا ناراحت شدم ادم واقعا دلش میگیره از بیرحمی بعضی ادما از ته دل واست دعا کردم و اشک ریختم انشالله زودتر یه خونه خوب پیدا کنی نماز ام البنین حتما بخون حاجت میده.انشالله همه مستاجرا خونه دار بشن .تورو خدا واسه منم دعا کنین وواسه حل مشکلم هر کی تونست یه صلوات بفرسته.بازم ممنون از گروه عالیتون❤️❤️❤️🌹🌹🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام ب همه گی شوهر من ۱۱ سال از من بزرگ تره و از نظر مردم من خیلی از اون سر تر هستم.... اول ک اومد خاستگاری قبول نکردم ولی وقتی باهم حرف زدیم و از اخلاق و علایقش با خبر شدم تو همون جلسه ی اول مهرش به دلم نشست و کم‌کم عاشقش شدم و حتی چهرش رو هم خیلی دوس دارم ولی مردم هنوزم ک هنوزه مسخره می کنن میگن این چه انتخابی بوده چون من خاستگار هایی داشتم ک چهرشون کمی بهتر و اختلاف سنی من با اونا کمتر بود ولی من دوسشون نداشتم اخلاقم بهشون نمی خورد و ردشون کردم من از حرفای مردم و اقوام درمورد همسرم خیلی نا راحت می شم چون خودم دوسش دارم دوس ندارم به همسرم بی احترامی شه یکی دوباره حرفای بعضی ها ک می گفتن تو چرا زن این شدی. ک این شکلیه رو شنیده بود ولی با اینکه من ازش طرف داری. کردم و کلی خوبش رو گفتم ولی بازم دلش شکسته بود و می بینم ک تا چند روز ناراحته کاش بعضی هامون یاد می گرفتیم در مورد زندگی. و انتخاب علایق هم دیگه نظرای الکی ندیم و با حرفا مون دیگران رو اذیت نکنیم گاهی یه حرف کوچیک توی روحیه ی یه آدم و حتی زندگی اون آدم خیلی اثر می گذاره راهنمایی به موقع خوب هست ولی بعضی وقتا از راهنمایی رد می شه و می شه دخالت کاش حدود خودمون رو بدونیم در مورد اینکه فلانی از زنش سر تر هس یا فلانی. از شوهرش یا فلانی شغل شوهرش بده و....... توانتخاب های هم دخالت نکنیم دل نشکنیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 🍃🌼 سلام ببخشید نمیخواستم مزاحمت شم اما لطفاا توی گروه هاتون بگین که هر کسی توی کانال ارسال کرد( نت رایگان به این ایدی پیام بدین)لطفا باور نکنید خودم توی دامش افتادم البته نمیدونستم پیامک واسم اومد که فهمیدم دارن کلاه برداری میکنن و حساب مردمو خالی میکنن لطفا توی گروه بفرستین که کسی باور نکنه به همه کسایی که کانال دارن پیام دادم خدا خیرت بده💋🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii " یک اشتباه را می توانی پاک کنی.... فقط یک اشتباه ... " مادرم همیشه بعد از دیکته گفتن این جمله را می گفت و پاک کن را نشانم می داد...  قبل از صحیح کردن دیکته به من فرصت می داد دوباره کلمات و جمله ها را نگاه کنم و اگر اشتباهی هست پیدا کنم ...  فقط یک کلمه...  فقط یک اشتباه...  یادم هست چشم هایم را به کلمات می دوختم و به درست بودنشان شک می کردم... گاهی اشتباهم را پیدا می کردم و درستش را می نوشتم... اما همیشه اینطور نبود... گاهی به درست بودن چیزی که در ذهنم بود شک می کردم... شکی که باعث می شد کلمه ی درست را پاک کنم و غلط بنویسم... از همان جا بود که فهمیدم پیدا کردن یک اشتباه چقدر می تواند سخت باشد... از آن روزها ، سال ها می گذرد ، اما من هنوز به آن پاک کن و آن کلمه ها فکر می کنم... تمام زندگی را مرور می کنم و با خودم می گویم اگر پاک کن داشتم کجای زندگی را باید پاک می کردم ... کجای زندگی اشتباه کردم ... کجا را باید درست کنم... حالا از تجربه ی آن سال هاست که می دانم برای جبران اشتباهاتم باید اول آن ها را پیدا کنم... هنوز همان صدا در گوشم می پیچد... "یک اشتباه را می توانی پاک کنی...  فقط یک اشتباه ..." @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه سلام ممنون از کانال خوبتون خواهران گرامی دخترم نامزد کردیم براش میخواهم جهاز بگیرم نمیدونم چه مارکی بهتره کسانی که چند سال از وسایلهای برقی که دارند راضی هستند واگر مارکی هست که زود خراب شده هم بگویید که سراغ مارکش نرم من راهنمایی کنند @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام منم تصمیم گرفتم داستان زندگیمو براتون بنویسم شونزده سالم بود تو یکی از روستاهای تبریز زندگی میکردم....... ‌‌
از اول زندگیم خیلی بلند پرواز بودم همیشه خودمو بالا بالا میدیم و عشق اینو داشتم که بیام شهر زندگی کنم همیشه با مادرم در موردش حرف میزدم مادرمم همیشه اخم میکرد و میگفت برو دختر خجالت بکش چجوری میخوای بری اونجا حتما شوهر میخوای منم کلافه میشدمو میرفتم تو اتاقمو ادامه خیال پردازیم تا اینکه نوزده سالم شد و واسم از شهر خواستگار اومد من یه دختر نوزده ساله که عاشق شهر بودم داشتم به آرزوم میرسیدم به هیچیش فکر نکردم و در هر صورت جواب من مثبت بود خوانوادم هم بدشون نمیومد چون خواستگارم دستش به دهنش میرسید سنش واسم زیاد بود ولی خب مهم نبود سی سالش بود خلاصه ازدواج کردیمو اومدیم شهر همه چیز زندگیم خوب بود شوهرمم نمیگم خیلی با محبت بود ولی راضی بودم ازش تا اینکه حامله شدمو خوشحالیم چند برابر شد روزها گذشتو پسرم به دنیا اومد تا ۶ ماهگی خوب بود تا اینکه یه روز سرما خورد و ریه هاش عفونت کرد و بردمش دکتر اونجا دکتر گفت بچه مشکل داره دنیا رو سرم خراب شد دیگه دکتر رفتنای ما شروع شد تا اینکه سه تا دکتر تایید کردن پسرم پی سی شدیده (یه نوع بیماری) از اونجا نفهمیدم که زندگیم چی شد شوهرم هر شب با یه حال بدی میومد خونه اونجا من متوجه نشدم اینقدر درگیر پسرم بودم و حالم خراب بود بعد فهمیدم معتاد شیشه شده ولی دیگه برام مهم نبود یه جورایی زندگیمو ول کردم و نا امید شده بودم کم کم دست روم بلند میکرد و خیانت میکرد بین این مشکلات پسرم داشت بزرگ میشد مقصر منم بودم ادمین نمیخوام خودمو عفو کنم ولی من دنبال دکتر بودم که ببینم درمان داره یا نه شوهرمم سو استفاده تا اینکه پسرم رسید به سن ۱۶ سالگی که وضعیتمون خراب شد دعوا زیاد بود پسرم همش گریه میکرد شوهرم وضع مالیش خراب شد چون یا بهش پول نمیدادن یا از کار بخاطر اعتیاد اخراجش میکردن هرچقدر هم که درمیاورد خرج زنای مردم میکرد اینم بگم که بعد ازدواج پدرو مادرم تو راه تصادف کردن و فوت کردن ‌و کلا هیچ پشتوانه ای نداشتم تا اینکه هم از نظر مالی تو فشار بودم هم جانی هرروز به یک بهانه ای کتک میزد بدجور که تا دو روز تو جا میوفتادم تا اینکه دیدم اینطوری نمیشه شروع کردم دنبال کار گشتن دور از چشم شوهرم تا تو یه خیاطی کمک خیاط شدم صبح بعد شوهرم میزدم بیرون تا قبل اومدنش پسرمم تنها تو خونه میذاشتم واسش چیز میز میزاشتم که بخوره بعد کارم زیاد شده بود میاوردم خونه شوهرم که میخوابید تا صبح انجام میدادم تا بلاخره یکم پول دست و پا کردم خلاصه تونستم با مدارکی که داشتم از اعتیاد به شیشه و استشهاد همسایه ها که شوهرم کتک میزنه طلاق بگیرم الان خداروشکر تو یه خونه که نمیشه گفت تو یه اتاق با پسرم با آرامش زندگی میکنیم منم سرکارمو میرمو میام این بود داستان زندگی دختری که عاشق شهر بود و آرزوهای بزرگی داشت باز هم خداروشکر میکنم شوهرم بعد از طلاق نه از من سراغی گرفته نه از بچش. امیدوارم داستانمو بذاری. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به گلی بانوی خوبم... اینبار من میخوام بگم که وقتی ۲سال پیش باردار بودم یه شب خیلی بیخودی به خاطر یه پیام همسرم رمز گوشیش رو عوض کرد... ‌‌
اونشب خیلییی ناراحت شدم ولی گفتم من که از همسرم مطمعنم پس چرا باید شک کنم و ناراحت بشم... از اون شب دیگه کاری به‌گوشی همسرم نداشتم تا اینکه ۲شب پیش خیلی اتفاقی رمز گوشیش رو فهمیدم و بعد از کلی کلنجار وقتی رفت دسشویی رمزش رو زدم و اولین چیزی که باهاش مواجه شدم پیام از طرف یه شماره ناشناس بود گفته بود دوستت دارم و شکلک گریه کنارش گذاشته بود... نصف شب وقتی همسرم خوابید رفتم و تمام پیام ها رو دیدم دیگه نتونستم روی پای خودم وایسم ... متاسفانه فهمیدم این خانم چندماهه با همسرم درارتباطه ولی چیزی که هست اینه که حدود ۳هفته ای بوده که همسرم دیگه بهش جواب نمیداده و خانمه التماس میکرده که بیا باهم باشیم همسرم میگفته نه و برو پی زندگیت و حتی جواب خیلی از پیام هاش رو نداده.... همون لحظه همسرم رو بیدار کردم دیدم رنگش زرد شد و اشک از چشماش اومد میگفت از خدا خواستم این یه مورد رو ت نفهمی خودمم نمیدونم چطوری اسیرش شدم فقط فهمیدم گول خوردم ...وقتی به خودم اومدم دیدم تو خونه ی زن غریبه ام 😔😔 همون لحظه به خودم اومدم و تموم بند و بساطشو پرت کردم از خونه اش زدم بیرون😔😔 همسرم همه چی رو راست و صاف بهم گفت.‌‌‌...و همون لحظه هم بلاکش کرد و یکسره ازم معذرت خواهی میکنه و میگه من تو بچه امون رو دوست دارم گول خوردم😔 خانما راهنماییم کنید که خیلی بد دلم شکسته ...چقدر میتونم حرفش رو باور کنم چقدر .... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانمی طلاق بگیر خودت راحت کن .. من سی ساله تحمل میکنم اما خیلی سخته . همه جوره کشیدم دریغ از یک بار محبت . از اول اولش کافت شدم حق نداشتم بگم برام پد بهداشتی بخره..جرات نداشتم حرف بزنم .حرف نزده متهم بودم ..صورتم نخندید هیچ وقت حتی موقع حاملگی و تولد بچه هام ..فقط بخاطر ابرو .پدر مادر حرف مردم طلاق نگرفتم .ولی بخدا ارزومه .. خسته شدم.اونقدر خسته و اعصاب خوردی دارم که ارزومه مردم.فقط خدا من جایی ببره که تنها باشم و بخوابم بی دغدغه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiiiبسیاررررررررمجرررررررررب سوره حمد توسل به خانم ام البنین ویژه صد تا سوره حمد هست که میکنید به حضرت ام البنین علیه السلام ✍مرحوم شیخ کاشف الغطاء فرمودنددر تمام عمرم نشد که گره به کارم بیفتد و این گره با همین صد تا حمد هدیه به حضرت ام البنین سلام الله باز نشه😍 (اعتقاد داشتند ها،عزیزانم اعتقاد عمیق باید داشته باشید،شما خودتون رو امتحان کنید خانم امتحان خودشون رو پس دادند از نظر جایگاه و مقام) 🌸که آقا سید محمود شاهرودی فرمودند:در حرم حضرت ابوالفضل العباس که بودم،آقا رو دیدند که در گوشه ای از ایوان های خودشون نشستن،ازشون سوال کردم که آقا شما دیگه منحصر به تشیع نمیشید،یعنی از سنی،ارمنی،کلیمی حتی گبر میاد در خونه شما و متوسل میشه به شما،آقا فرصت میکنید به رسیدگی به این همه حاجت،دیدم به گوشه ای اشاره میکنند که بانوی بسیار مجلله ای نشستند و خانم حضرت ام البنین سلام الله هستند،فرمودند:آقا سید محمود مردم به خیالشون به من حاجاتشون رو حواله می دهند، و من اکثر حاجت ها رو به مادرم میسپرم که شما نمیدونید که نزد خدا و اهل بیت چه عزت و آبرو و جایگاهی دارند... 📿 ۱۴روز ادامه بدید اگر به خواسته نرسیدید ترک نکنید همینطور ادامه بدید📿 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿