دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانواده ام راضی به این وصلت نبودن اما...
سلام وقت بخیر هم به شما،وهم به شنوندگان،من همیشه کانال شمارو میخونم،ولی تاالان جرئت اینکه پیام بذارم نداشتم ازتون خواهش میکنم پیام منو رو هم بذاریدچون شوهرم بفهمه هزارتا انگ وتهمت میزنه،خیلی شکاک،بددهن،بدبین هستش،تواین دورو زمونه ک همه چیز پیشرفت کرده ،دوسداره من یه آدم چشم و گوش بسته باشم،خیلی اذیتم میکنه،من پشت کنکوری بودم،وبااین خانواده هم تقریباآشنابودیم بگذرد ک شماره منو گیرآورد ک فقط خودش مشغول باشه ک از قضا به عقدهم در اومدیم بااینکه هیچکدوم از خواهران برادرام،پدرم موافق نبودن،ولی من گفتم بدین هم میرم ندین هم میرم،خلاصه نامزدشدیم،یه روز خوش تودوران نامزدی نذاشت ازگلوم پایین بره،مادرش دخالت کرد،خواهرش،اصلا کلا با خانواده ما فرق داشتن،خانواده ما خیلی سرسنگین،خانواده همسرم سبک بی بندو بار،از بزرگ تاکوچیک سیگاری،خلاصه ازاول نامزدی خ یانت کرد دیدم دعواکردیم،فقط در حد چت بود،همیشه دعوا داشتیم منم همیشه منت کشی،صبح ساعت هفت برپا بودم همه کارها بامن بودخونشونم کاروان سرا،یه خواهرشوهرمطلقه بابچش بود،دوبرادر شوهر،ویه خواهرشومجرد،خلاصه هر مناسبتی بود شوهره بامن دعوامیکرد،ازترس مامانش اینا جرأت نداشت یه چیزی کادو بخره،منم عین تراکتور کار میکردم تا ساعت ۱شب،میومدم اتاق مادرشوهر پیداش میشد والله اومدم فیلم ترکی نگاکنم،خلاصه خودشم سیگار میکشه،خلاصه گذشت خیلی بهم فشارآوردن اذیت کردن رفتم قهرچندبار،بألاخره شوهرم یه شهردیگ کارپیدا کرد کوچ کردیم،ولی باز اذیتم میکرد،خانواده رو فحش های بد میداد،من حامله شدم زایمان کردم،آب دهم یه کتک اساسی زد،خلاصه،دست بزن شدید داره،حتی یه بار روی دستمو شکوند،خیلی هم مچشو گرفتم ک به اینور اونور پیام داده،ولی هر دفعه زده زیرش،منم دیوونه شدم از بس بهش فک کردم،من اصلا بدون اجازه آب هم نمیخورم،تعریف از خود نباشه،چهره قشنگی دارم هی کلم بد نیس،آشپزیم عالیه ولی هیچ موقع قدر دان نیست،الانم دوازده روزه ک حرف نمیزنه فقط بخاطر اینکه خواهرم به من زنگ زده وگوشیم اشغال شده،منم اصلا بهش رو ندادم،ازبس بهش رو دادم پرو شده،همش انتظار داره منت بکشم،خسته شدم از زندگیم،ازبس فو.ش میده،نمیزاره بیرون دربیام،اختیار هیچی رو ندارم،کلا باخوانوادم بخاطر من بدشده،رفتم قهرتابستون همشون پشت من در اومدن اینم میگ دیگ کلا کات ،منم گفتم باشه ولی جدیدا تو گروه ت...رنس ها خیلی چت اینا میکنه،یه پسر پنج ساله هم دارم،فقط بخاطر پسرم موندم،وگرنه خیلی اختلاف داریم،انقد زخم زبون زده،خی انت چتی کرده حالا خدا داند پیششون هم رفته یانه،ولی در کل مرده متحرکم،بنظرتون چیکارکنم،تابستون رفتم قهر،پسرو ازم گرفت ۲۵روز،نتونستم طاقت بیارم بخاطر بچه برگشتم،الانم خیلی عذابم میده،فوش میده،رکیک،خوهرامو،زنداداشامو،هیچ کدوم اصلا دخالت نمیکنن ولی حالیش نیست،از خداهم قطع امیدکردم،انقد دعا میکنم یامن بمیرم،یااون بمیره،بعضی موقع هاهم میگم پسرم،شایدبگید چه مادر دلسنگی ،ولی من نمیتونم تواینجا بفهمونم ک چقدر عذابم داده باحرفاش،کاراش،رفتاراش،همش از همه تقلیدمیکنه،یه رفتارهایی میکنه آدم از خجالت نمیتونه سرشو بالا بگیره،اعتمادبه نفس کاذب داره،یه جورایی عقده ای هستش،حالا واس خونه،خودمون خرید اینا میکنه،ولی اگ بخواد لج کنه دمار آدم درمیاره،من باچنین شخصیتی چیکارکنم،از طرفی هم میدونم خیانت کرده،گردن نمیگیره ک،دعوا کردنی هم آدم نیس ک میترسم بزنه ناقصم کنه آنقدر وحشیه،فقط نمیدونم چیکار کنم،چه جوری از دستش خلاص بشم،بچمم فقط وسط میمونه،خواهرای عزیز منم یاری کنید،بخدا همه میگن خیلی مهربونی،ولی از بس بهش خوبی کردم یابو برش داشته تازه گیا حالا ترک کرده آنقدر تهمت میزد بهم شکرخدا اونو ترک کرده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
سارا با حرص غرید:
-دمیر کم کم دارم قاطی میکنم. نکنه یه چیزی بینتون هست که من خبر ندارم؟ نکنه تموم حرفات دروغ بوده؟ نکنه نجلا رو توی شیراز داری و منو تو تهران؟ آره دمیر؟ هم از توبره میخوری و هم از آخور؟
-چی میگی احمق؟
بعد دلداریش دادم:
-زن اول و آخر من تویی. خودت که این مدت کنارم بودی من تو این چند وقت دست از پا خطا نکردم. اصلا اگه میخواستم برم شیراز، چه جوری تو رو باید سر میدوندنم؟ من تو این شیش ماه یه بارم از کنار تو جم نخوردم. نجلا رو هم نمیشناسم و نمیدونم چه قیافهای هست.بالاخره گره اخمهاش باز شد و دوباره مثل خورشید درخشید. و با لحن شیرینی گفت:
-پس نه نیار! برو تو کار فرهاد.
-آخه چه جوری؟ مگه بچه دو ساله است؟
-خب از خوبیای نجلا بگو.
-آخه من که نمیشناسمش.
-ای بابا احمق! الکی بگو. تو که فرهاد رو میشناسی، میدونی از چه زنی خوشش میاد. راجع به نجلا همونا رو بگو. اصلاً بگو نجلا هم از تو خوشش اومده.
- میدونی اگه دستمون رو بشه آبرو و حیثیت برامون نمیمونه.
-دمیر به حرفم گوش بده. فرهاد اگه مخ نجلا رو بزنه، همه مشکلاتمون حل میشه. اون وقته که خود نجلا حاضر میشه به راحتی ازت جدا بشه و پای تمام سختیهاشم میمونه.
-یعنی میشه؟
-چرا نشه؟ تو فقط هر کاری گفتم بکن، بقیهاش با من.
#تجربه_من ۱۱۴۲
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
من تو فامیلمون اولین کسی بودم که برای ازدواج و رسم و رسوماتمون، سنت شکنی کردم.
خانواده من و همسرم هردو در سطح متوسط جامعه هستیم و هیچ کدوم پس اندازی برای شروع زندگی نداشتیم. هردو خانواده هامون رو راضی کردیم که طبق خواسته خودمون پیش بریم.
با وجودی که رسم ما نبود من با وام ازدواجم تمام جهیزیه رو گرفتم همه چیز کامل و باکیفیت اما فقط لوازم مورد نیازمون رو گرفتیم و الکی ویترین پر نکردیم!
همه جنس هامون مثل تخت و مبل و تلویزیون و یخچال همه جنسای خوب و باکیفیت ایرانی خریدیم و همسرم با وام ازدواجش خونه اجاره کرد.
مراسم عروسی هم من آرایشگاه خوب رفتم و لباس عروس پوشیدم و کلی عکسای قشنگ گرفتیم و مراسممون فقط خانواده من و خانواده همسرم بودن. دور هم یه چلوکباب توپ خوردیم و راهی خونه بختمون شدیم.
تو این جریان نه کاری به حرف و حدیث و زخم زبونای فامیل و دوست و آشنا داشتیم نه خریدهای اضافی و چشم و هم چشمی انجام دادیم و نه حتی سرویس طلا خریدم.
خیلی از کارایی که همه دخترا براش برنامه دارن رو من انجام ندادم اما خیلی راضیم و اگر باز هم به عقب برگردم باز جلوی سنت های دست و پاگیر و بیهوده رو میگیرم.
جوونای عزیز، فقط به روز عروسی و برگزاری مراسم و ریخت و پاشش فکر نکنین ازدواج فقط این نیست به فکر روزهای بعد از ازدواج و پس انداز آینده باشین.🌸
همیشه به دوستام توصیه میکنم همه چی رو راحت بگیرن که وقتی به خاطراتش فکر میکنن حس خوب بهشون منتقل بشه نه اینکه یاد خاطرات تلخ قرض و قوله و ایناش بیفتن😁 و چون خودم این راهو رفتم و نتیجه ش رو دیدم میتونم به همه توصیه کنم.
الانم سه سال از عروسی مون گذشته و خدا یه فرشته دو ماهه بهمون داده که روز به روز زندگیمونو شیرین تر کرده الحمدلله🌸
ان شاء الله همه جوونا خوشبخت و عاقبت بخیر بشن🙏
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من 17سالمه شوهرم ۲۱ سالشه ما چهار ساله باهم ازدواج کردیم یک دو ساله هم عروسی کردیم بد بختی من اینجاس...
سلام خسته نباشید من 17سالمه شوهرم ۲۱ سالشه ما چهار ساله باهم ازدواج کردیم یک دو ساله هم عروسی کردیم بد بختی من اینجاس پسر خالمه ما اصلا با هم تفاهم نداریم شوهر من بهم حرفهای بد میزنه بعدم از سر کار ک میاد ی سره بیرونه تا یازده دوازده شب وقتی هم میگم بهش دعوا راه میوفته منم بهش شک میکنم الان دو ماهه ی بار گوشیشو دست من نداده حموم میره با خودش میبره دست شویی میره با خودش میبره شبا میذاره زیرش میخوابه نمی تونیم طلاق بگیریم چون وضع مالی خانواده من خوب نیس از ی طرفم دوتا خانواده ب هم میریزن بهش شک هم دارم خ یانت کنه بخدا خیلی بد بختم من من زبون روزه افطار نمیکنم تا آقا بیاد اونم شب یازده میاد هر چقدر هم زنگ میزنم کلن جواب نمیده دیشب ب خانواده ش زنگ زدم گفتم بهم میگه چرا خبر چینی کردی زنگ بزن بگو دروغ گفتم
بخدا نمیدونم چیکار کنم عاجزم لطفاً راهنماییم کنین ممنون میشم اگه پیام منو هم بذارین مچکرم❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در جواب خانم عزیزی که گفتن هرچی تلاش میکنن نمیتونن خونه بخرن و پیشرفت کنند
سلام عزیزان و ادمین عزیز من بار اولمه پیام میزارم امیدوارم در گروه قرار بدید در جواب خانم عزیزی که گفتن هرچی تلاش میکنن نمیتونن خونه بخرن و پیشرفت کنند عزیزم همیشه خودتو با اطرفیانت مقایسه نکن چون خودت ضرر میکنی به قول خودت افسردگی گرفتی منم مثل شمام همه دخترهای فامیل و دور و بریام خونه ی خوب زندگی خوب ماشین عالی طلا هرچی که بگی دارن فقط منم که از اونا عقب افتادم اونم فقط به خاطر کم کاری همسرم بوده با اینکه جوونه و تنش سلامته نه دنبال کار درست و حسابی هست نه تلاش میکنه یه کاری واسه خودش دست و پا کنه شما خدارو شکر کن همسرت تلاششون میکنه من چی بگم که همسرم ذره ای برای پیشرفتمون برای آینده ی بچه هام کاری نمیکنه منم مستاجرم حتی اجازه نمیده خودم دنبال یه کاری برم تا کمبودهای خودمو بچه هامو تامین کنم زندگیمون فقط در حد یه نون بخور و نمیره و یه اجاره خونه که اونم با پول یارانه پرداخت میکنیم اینا رو گفتم که بدونی همیشه پایین تر از زندگی شما هم وجود داره با فکر و خیال فقط خودمونو از بین میبریم ممنون که وقت گذاشتید درد دل منو خوندید ایشالاه خدا بهترینها رو برامون بخواد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من ۴۵ سالمه و ۲۳ ساله ازدواج کردم
خیلی بیش از اندازه مشکلات دارم هر جا سر کتاب باز کردم میگن توی چشم هستین چشم شدین...
سلامعزیزم خوبی
میدونم.پیام های منو نمیزاری چند بار پبام دادم هیچ وقت نزاشتی منمبعدش پاک میکنم
ولی تورا خدا اینپیامم بزار خواهش میکنم
من ۴۵ سالمه و ۲۳ ساله ازدواج کردم
خیلی بیش از اندازه مشکلات دارم هر جا سر کتاب باز کردم میگن توی چشم هستین چشم شدین زندگیمبرکت نداره خونه ندارم ماشین ندارم شوهرم کارگر ساده فصلی هستش یکروز بنده خدا سرکاره دوروز بیکار هیچ سرمایه بخداوقسم ندارم یکجفت گوشواره با حلقه ازدواج داشتم امسال فروختمپول پیش خونه دادم کرایه خونه هنگفت دوتا فرزند جووندارم پسرم خدمتش عقب انداخته کمک حال باباشه اگه نباشه بخدا مگه گرسنه بمونیم اهل نماز سر وقت قرآن و روزی بلکه ۱۴ هزار تا ۱۵ هزار دکر میگم به تمام کسانی که میشناسم و همه دوستانی که توی گروه ها هستن دعای خیر میکنمدریغ از یکگره از زندگیمباز بشه
تورا خدا به خاله خود پسند بگین آدرس دقیق که حرز گرفتن برامن بگن شاید گره هی از زندگیم باز بشه😭😭خیلی خیلی براش دعا میکنم خداوند پسر عزیزشون رحمت کنه و با جوان کربلا محشور بگردانه🤲🤲
الانچند ماه دیگه باز مبخاد اجاره بالا ببره بخدا موندمچیکار کنمخودمهزار تا بیماری گرفتم حتی ندارم برم قرص داروهای بگیرم خودم هم هر هنری تا به حدی بلدم ولی اصلا ابدا نمتونم کاری انجامبدمچند سال پیش آسیب شدید دیدم تنها کاری که بتونمانجامبدم کار های خونه اونم به زور کمک بچه هام و شوهرم
😭😭
پسرامهمش بد یاری میاری اونم طفلی هیچ برکتی توی پولش توی زندگیش نیست اونمهمش گره تو گره میفته کاراش😭 خواهش میکنم اینپیام من بزار تا این دوست عزیز خاله خود پسند که اسمش گزاشتن کمککنه منم بتونم حرز تهیه کنم 🙏🙏😭
منم باشم حسرت به دل
چون واقعا همه حسرت ها هم به دل خودم هم به دل بچهام مونده 😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿