سلام نازگل جان خوبین میگم یه سوال دارم از مخاطبین چرا الف بعد کلماتشون میذارن مث شرایطاشا داداشاما یعنی
چی اخه کاش برخورده املاء فارسی رو یاد بگیریم اینقد غلط املایی وحرف زدنای عجیب داریم توپیاما آدم نمیدونه چی بخونه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در جواب خانمی که گفتن تست بارداری زدن مثبت شده برای سومی ...
سلام در جواب خانمی که گفتن تست بارداری زدن مثبت شده برای سومی
عزیزم من در شرایطی باردارشدم که سنم ریسک زیادی داشت ودکتر تاکید کرد که احتمال سندروم زیاده از طرفی همسرم دیگه بچه نمی خواست خودم میبایست ۵صبح برم سرکار تو یه شهر دیگه که ۶۰ کیلومتر با خونه مون مسافت داست وهمینقدر هم برگشت اطرافیان به حالت تمسخر نگاهم میکردن ،بخدا توکل کردم ازمایشات را دقیق وسروقت انجام دادم خدا رو شکر الان هفت ساله ست ،زیبا باهوش وتو دل برو ،اینقدر که پدرش این یکی رو دوست داره اون دوتای دیگه رو نداره ،مشکلات وسختیها زودگذرند خواهشا به سقط فکر نکن خدا خیلی هوای بنده هاشو داره .عاقبت بخیر بشن انشالله تمام فرزندان ایران زمین
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یه خواستگار داشتم مامانش وقتی اومدن خونمون جشن نیمه شعبان داشتیم خونه رو تزیین کرده بودیم اصلا از مدل صحبت کردنش خوشم نیومد خیلی خودشون رو بالا میدیدن.
ما که نپسندیدیم چند ماه بعدش تلفن خونه زنگزد برداشتم همون خانمه بود گفت تو همون چاقه بودی که خونتون جشن بود؟ انقد عصبانی شدم که نگو.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🌻🍃🍃💛🍃🍃
سلام سایه جان
برای خانمی که خونش ساس وحشره داره
فکر میکنم با گوگرد حل بشه مشکلشون ...
من خونم چن سال پیش سوسک ریز داشت یکی بهم گف پودر گوگرد بگیر همه جای خونه دود بده منم همینکار کردم
نسلشون منقرض شد خداروشکر فقط باید روشن کنین وسریع بیاین بیرون واسه آدم خطرناکه
آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇
🌻 @Sayehwahite
لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون👇
🌻 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7
🌻🍃🍃💛🍃🍃
🌻🍃🍃💛🍃🍃
سلام سایه جون این پیامم بزارین واسه اون خانومی ک میگه ۳۰ سال از خاستگارم کوچیکترم خاهرم ک گفتی ۴۸ سالته ۳۰ سال اختلاف سنی زیاده اونم بخای یکی همسن پدرت ازدواج کنی چون اون پیره جوانیاشو کرده نمیگم برا تو ک اول جوونیت هست ولی هنوز جوونی بخای با ی پیرمرد ازدواج کنی سخته تو باید بی حوصلیگوشو تحمل کنی اون شور و شوق جوونی رو نداره همه چیز ک پول نیس بعدشم هستن آدمایی ک همسن ساله خودته ک ازدواج نکردن و ک اگرم ازدواج کرده باشن مسلن جدا شدن یا طرفشون فوت شده ولی اختلاف سنی ش باهات تقریبا نزدیکه البته خودت میدونی ولی اگه ازدواجم کردی باید شرایط مالیش خوب باشه حداقل ی دلیل برا خوش گذرونی خودت داشته باشی منظورم یه چی بنامت بزنه ک اکه فوت شد احتیاج ب کسی نداشته باشی و خودت آقای خودت باشی انشالله ک خوشبخت بشی گلم
آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇
🌻 @Sayehwahite
لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون👇
🌻 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7
🌻🍃🍃💛🍃🍃
#تجربه_من ۴۶۶
#فرزندآوری
#خداخواسته
#سقط_جنین
#قسمت_اول
دقیقا پارسال اول محرم بود که فهمیدم باردارم، یه بارداری ناخواسته یعنی همون خداخواسته، خیلی شوکه شده بودم وقتی به همسرم گفتم خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت سقطش کن، الان که تازه آزمایش دادی و هنوز کوچیکه بهتره....
من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم،۳تا دختر و ۲تا پسر، یکی از دخترام هم ازدواج کرده بود و داماد داشتم، تو این شرایط به فکر حرف مردم، یه لحظه خودم هم با همسرم موافق بودم که، زشته من داماد دارم، بچه هام بزرگن و... ولی واقعا ترسیدم و به همسرم گفتم من هیچ کاری نمیکنم و از خدا میترسم.
چند روز گذشت ولی همسرم هنوز مصمم بود و پافشاری میکرد و گفت باید سقط کنی تا بچه بزرگ نشده، اقدام کن چون بچه هام بزرگ بودن بیرون میرفتیم و در این مورد حرف میزدیم ولی به نتیجه ای نمیرسیدیم، و من نمیتونستم همسرم را قانع کنم که نمیتونم اینکار را بکنم و اصلا این کار هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی اشتباهه...
کارم شده بود گریه و التماس ولی فایده نداشت، به زور من رو برد پیش متخصص زنان و باهاش صحبت کرد، خانم دکتر گفتن که اینکار غیرقانونی هستش ولی میتونید برید سونوگرافی انجام بدید اگه قلب جنین تشکیل نشده باشه به صورت قانونی سقط میکنی، من پیش ماما هم کلی گریه کردم و بهش گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگم هستش و نمیتونم بلایی سرش بیارم، دکتر با همسرم صحبت کرد و گفت شما وقتی خانمت راضی نیست و بچه را میخواد نمیتونی برای سقط مجبورش کنی، ولی همسرم بهش گفت پیش یه دکتر دیگه میریم،
خانم دکتر برام سونوگرافی نوشت، روز بعد سونوگرافی را انجام دادم البته قبل از رفتن برای سونوگرافی زیارت عاشورا خوندم و کلی گریه کردم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، نوبتم رسید و منشی اسمم را صدا کرد، رفتم و روی تخت خوابیدم. دکتر وقتی سونو را داشت انجام میداد، ازم پرسید چندتا بچه داری بهش گفتم ۵تا گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن و به منشی گفت دوتا ساک حاملگی...
من واقعا دیگه چیزی نمیشنیدم و فقط گریه میکردم و به این فکر میکردم که چطور به همسرم بگم، سریع از روی تخت بلند شدم و به همسرم زنگ زدم چون سرکار بود خیلی شوکه شد و بهم گفت بعدازظهر آماده شو دوباره بریم دکتر، باید سقط کنی...
تا همسرم از سرکار بیاد کلی گریه کردم، بچه هام تعجب کردن مامان چی شده؟ چرا اینقدر گریه میکنی؟! اتفاقی افتاده؟... چیزی بهشون نگفتم، همسرم که اومد، دوباره باهاش حرف زدم التماسش کردم، به دست و پاش افتادم ولی فایده ای نداشت وقتی دیدم فایده ای نداره، با پدرومادرم صحبت کردم اومدن خونه مون و با همسرم حرف زدن ولی فایده نداشت، همش میگفت خدا رو شکر ۵تا بچه داریم دیگه نمیخواهیم. وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام رو جمع کردم و رفتم خونه پدرم.
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075