eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
618 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 روز بعد از عقد 💍 شوهرم امد خونه مامانم تنها بودم من تو خونه 😅 خلاصه اومد داخل و نشست روی مبل.. من هم رفتم دستشویی و وقتی امدم بیرون یه لبخند زدم😊 و از جلوش رد شدم و رفتم اشپزخونه یه چیزی بیارم بخوریم که یه دفعه دیدم قهقه زد🤣🤣 گفتم چی شد؟؟همونطور به حالت قهقهه اشاره کرد به دامنم 😳🤨 چشمتون روز بد نبینه دامن کوتاه پوشیده بودم عقبش تو لباس زیرم گیر کرده بود خلاصه وضعیت منو تصور کنید مردم از خجالت😱😱🙈🙈 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 عقدی بودم...یبارم رفتم خونه خواهر شوهرم تا باهم برای یه خانواده که عزاداربودن غذا درست کنیم، آخه ما رسم داریم تا هفته افراد فامیل ودوست هرکه دوست داره صبحانه ونهار وشام و حتی عصرانه درست میکنن میبرن، برای خانواده عزادار، موقعی که غذا آماده کردیم. خواهر شوهرم چایی دم کرد بخوریم خستگیم ن در بره، همینجور که داشت چایی می‌آورد، یهو گفت زهرا خدا شاهده اگه... که یهوووووو من با یه حرکت انتحاری گفتم عزیزم توراخدا قسمم نده که من ناهار نمیمونم، اصلا حرفشم نزن، من خودم صبح زود غذا برای ناهارمون آماده کردم بعد امدم اینجا برای کمک، هرچه میخای بگو من نمیمونم، اصرار نکن و... خلاصه یریز حرف میزدم اجازه نفس کشیدن به خواهر شوهر نمی‌دادم، 🤗 بعد چند دقیقه حرف زدن من بهتره بگم وراجی من😁ساکت شدم میدونید چی شد؟ 🤔😩 خواهرشوهر جان ادامه حرفش زد من خنگ متوجه شدم اصلا اون یچیز دیگه میخواسته بگه و قصدش تعارف نبوده اون لحظه حرفش این بود که من اجازه گفتنش نداده بودم(زهرا خداشاهده امروز اصلا خسته نشدم، با این که خیلی کار کردم) 😑🤗آخه خواهرشوهرم سردرد وکمر داره و میخواسته برام تعریف کنه که خسته نشده خداروشکر😐😁 خلاصه خدا خیرش بده به روم نیاوردن و ناهار هم نزاشت برم خونه دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 آقا من روزه عقدم بود و عاقد داشتند خطبه میخوندن ایشون خطبه رو خوندن و رسیدن به جایی که من باید بله رو میگفتم من همون لحظه یه سکانس از فیلم شهرزاد اومد تو ذهنم(جایی که شهرزاد سر سفره عقد جواب رو نمیداد چون از قباد خوشش نمیومد)منه ساده هم خواستم مثل شهرزاد بله بگم😐😶 عاقد گفت:عروس خانم برای بار چهارم عرض میکنم آیا وکیلم... منم ساکته ساکت شدم , هیچی نمیگفتم یهو ینفر گفت نرگس با توعه ها😂😂 یعنی کل مجلس رفت رو هوا منم بعد کلی خجالت گفتم بله🙈 هنوزم مسخرم میکنن😂😂😐 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 واسه عقدم کارت داشتیم پخش میکردیم خونه مادربزرگم بودیم خانوادگی خواهرم به مادرم گفت یکی بمن بده بدم به مادر شوهرم تا اینو گفت داد زدم نه حق نداری بدیا من حوصله خانواده شوهرتو ندارم😒😒😒😒 یهو سربرگردوندم دیدم دامادم اونجاست.😳😳😳😳 هنوزم یادم میاد لبامو گاز میگیرم😭😭😭😭😭😭😭 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بدترین خاطره ام اینکه رفته بودیم ازمایش بدیم واسه عقد...جواب ازمایش همسرم مشکوک دراومد...منم شک کردم بهش که‌نکنه معتاده باهاش حرف نمیزدم فقط تو دلم به خودم فوش میدادم...به خانوادمم نگفتم بهترینم =دوروز بعدش رفتیم دوباره ازمایشگاه و دوباره ازش ازمایش گرفتن و جوابش منفی درومد...جواب قبلیو که نشونشون دادم‌گفتن نترس بابا قرص مسکن خورده بوده اون باعث مشکوکیش شده بوده...بیچاره شوهرم تو این مدت هرچقد میگفت من باور نمیکردم😅😅عاشق شوهرم بودم و دوس داشتم بهش برسم😊 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 من یه بار تازه عقد کرده بودیم یادم رفت ازدواج کردم نصفه شب بلند شدم ترسیده بودم هی می گفتم این کیه شوهرم نمیدونست بخنده یا کمکم کنه یادم بیاد حالا ۲ سالم نامزد بودیما😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من اوایل عقدم خیلی سرخاب سفیداب میکردم حسابی بخودم میرسیدم .... یک دفعه همسرم بی خبر اومد خونمون منم بدون ارایش،سریع خودمو زدم به غش وضعف... اونم هی میگفت الهی بمیرم رنگ به صورت نداری پاشو بریم دکتر 😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من تک دختر بودم با 6زنداداش خیلی برا عروسیم نقشه داشتن که عالی برگزار بشه روز عقدم منو دوره کردن که ما هر وقت ماعلامت دادیم تو بله بگو. منم گفتم چه علامتی می‌دین آخه من زیر چادرم جایی رو نمی‌بینم زنداداش بزرگه گفت من یواش نیشگونت میگیرم منم گفتم باشه. عاقد هر 3 خطبه رو جاری کرد دیدن من بله نگفتم. عاقد گفت برای بار چهارم میگم وسط حرفش زنداداشم یه نیشگون ازم گرفت منم فوری گفتم بله دیدم همه زدن زیر خنده عاقد هم با خنده گفت ادامه نمیدهم دیگه عروس خانم بله رو گفتن. 😂😂😂ماجرا از این قرار بود زنداداشم که قرار بود علامت بده کلا یادش رفته بود منم بدون اجازه اون بله نگفتم😂😂😂😂😂😂🌼🌼 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من سر عقدم، پدربزرگ همسرم اومد جلو هم کادو بده هم تبریک بگه منم دستمو بردم جلو بهش دست بدم از من گذشت به همسرم دست داد، دست منم تو هوا موند😂😂😂 خواهر نازنینم برای اینکه ضایع نشم بهم دست داد و باهام روبوسی کرد، و من همچنان میخندیدم، کلش تو فیلم عروسیم هست چون عقد و جشن عروسیم باهم بود😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ماعقدمون بود رفته بودیم محضر عاقد داشت عقد رو میخوند بیچاره همین که دهنشو باز کرد بخونه دوستم گف عروس رف گلاب بیاره همه زدن زیر خنده 😂بعد نوبت  انگشتر ها رسید داشتیم دست میکردیم اول شوهرم مال رو من دستم کرد من ازبس استرس داشتم موقع انگشتر دست کردنی نگو دست راست شوهرم رو گرفتم هرچی میکردم انگشتر نمیرف 😂😂😂وسط اون وضعیت دادمیزدم نمیره چرا انگشتر نمیره بابا نمیره🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️اصلا هول شده بودم یه لحظه مامانم گف دستو اشتباه گرفتی وای مردم یه لحظه 😢طفلی شوهرم همچین مظلوم داشت به انگشتش نگا می‌کرد 😂.  بعد دوماه عروسی کردیم رفته بودیم آرایشگاه توی شهر ما رسم اینه طلاهای عروس خواهرشوهر میاره شربت رو خواهر عروس خواهرشوهر ای من خیلی دیر رسیدن خیلی خاله شوهرم همون درتالار طلاهامو گردن انداخت به گوشواره رسیدنی از دستش افتاد رف زیر میز درست یه ساعت اونجا رو گشتن دیگه من با یه گوشواره رفته بودم😂😂بعدش پیدا کرده بودن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 چند ماهی بود که عقد کرده بودم ی دفعه متوجه شدم ابروها وموهام داره ریزش می‌کنه نگران شدم به همسرم گفتم. قرارشد بریم دکتر پوست و مو .وقتی رفتم داخل ومشکلم روگفتم چند تا سوال کرد آخرش پرسید پدرت چطوره من جواب دادم خوبن الحمدلله.بعد دکتر گفت نه منظورم موهاشونه ،کم پشته ،کچله ....من که تازه متوجه منظور دکتر شده بودم ازخجالت آب شدم 😅اومدم بیرون برای همسرم تعریف کردم اونم مرد ازخنده و ی سوژه شد که توخانوادش تعریف میکرد ومیخندیدن به این سوتی من @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🍃🍃🍃🍃🍃 روز عقدم عاقد اومد تو خونه عقدم کنه من هم استرس داشتم شدید حالت تهوع هم گرفته بودم داشتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم ببینم کی عاقد میاد تا عاقد اومد سریع دوییدم اومدم رو صندلی کوچولو بودم اصلا هیچی حالیم نبود بعد عقد دفتر رو گذاشتن جلوم امضا کنم قبلا دخترای فامیل گفته بودن خیلی امضا داره من هم تا عاقد دفتر رو گذاشت جلوم ۱۰ تا امضا پشت سر هم انداختم عاقد گفت صبر کن عروس خانوم یکی یکی 😂😂اخه هول بودم عجله داشتم پسر عمه منتظر بود😄😄😄 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100