eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🌿🌿🌿🌿 من تازه ازدواج کرده بودم .... عموی شوهرم با خانومش مادربزرگش اومدن خونمون منم شام دعوت کردم برای شام .... دو مدل غذا یکی چلو گوشت مجلسی یکی هم کوفته درست کردم باکلی مخلفات .... دسر سالاد همه چی آقا اینارو آوردم اینا خوردن رفتن.... نگو کلی بعدش از غذا و آشپزی خونه داریم تعریف کردن از بعد اون هر کدوم از خانواده شوهرم میبینتم از اشپزی حرف میفته میگن اشپزی م تکه .... البته سنمم زیاد نیس ۱۸ سالمه ولی کدبانو هستم😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خانواده ما با ازدواج دختر تو سن کم بشدت مخالفه داداشم معلمه وقتی درسش تموم شد.۲۴ سالش بود ما هر دختری را برای ازدواج بهش معرفی میکردیم می گفت نمی خوام اخر گفت من از فلانی خوشم میاد.شش ساله که اونو دیدم و پسندیدم منتظربودم بزرگ شه برم خواستگاری🧐🧐 حالا اون دختر چند سالش بود.بعله ۱۵ سالش بود🤪🤪🤪🤪 داداش گلم دخترخانم را وقتی کلاس چهارم بودن پسندیده بودن🤣🤣🤣🤣 علی رغم مخالفت های شدید پدرم.که میگفت بچه اس.من براش نمی رم خواستگاری برادرم آنقدر پافشاری کرد.که الان اون دختر کوچولو عروس خانواده ما هست🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من ترم دو دانشگاه که بودم ازدواج کردم ازدواجمم به این صورت بود که شب بله برون پدر شوهر و پدرم تصمیم گرفتن یه هفته ای برای ما عروسی بگیرن 🤦‍♀یعنی ما توی یه هفته آزمایشگاه و خرید بازار و ...همه رو انجام دادیم پدرمون در اومده بود گذشت و شب عروسی شد من فردای عروسی یه کلاس خیلی مهم داشتم که اگه نمیرفتم استاد حذفم میکرد خلاصه شب عروسی شد و ... صبح با اون حال خرابم همسری منو رسوند دانشگاه و رسیدم به کلاس استاد سخت گیرمونم اومد و شروع کرد درس دادن منم که بعد یه هفته که سرجمع 24 ساعتم نخوابیده بودم و شب عروسی 😐اینقدر خوابم گرفته بود درحال چرت زدن بودم که یهو استادمون گفت خانوم فلانی دیشب چیکارمیکردی که نخوابیدی؟آقا اینو گفت من که سرخ شدم از خجالت داشتم میمردم کلاس ترکید کلاس مام اکثرا آقا هستن استاد یه نگاهی به همه کرد و و گفت کجای حرفم خنده داشت یه پسره ی پرروی کلاسمون گفت استاد دیشب عروسیش بوده استاد یه لحظه سرخ شد و بعدم جدی شد و رفت ادامه ی درسش ولی من دیگه اون آدم سابق نشدم 🤣 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 اوایل ازدواجمان با همسرم رفتیم بیرون با هم بحثمون شد و من قهر کردم موقع شام شد.رفت جلوی ی رستوران تازه باز شده بود وغذاش هم عالی بود به ما گفت چی میخوری من گفتم هیچی البته با ناراحتی اون گفت مطمئنی منم با دادگفتم ها مطمینم اونم.رفت دو تا همبرمخصوص خرید اومد تو ماشین دوتاش رو خورد اونجا بود که یاد گرفتم با هرکسی که قهر میکنم با شکمم قهر نکنم 😁😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿