eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
632 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 برا اون آبجی ۳۴ سالمون که خواستگار ندارند امام صادق (ع) درباره ازدواج سریع چه فرموده است؟ «هر کس که خواستگاری ندارد یا به خواستگاریش جواب نمی‌دهند سوره طه را بنویسد و بشوید و آب آن را بر صورت خود بریزد، خداوند ازدواجش را آسان می‌کند.» شب جمعه دو رکعت نماز حاجت به درگاه خداوند بجا آورده شود و سپس سوره انشراح را ۳۱۳ قرائت کند. بعد از هر ده مرتبه که سوره انشراح را قرائت میکند این دعا را بخواند: اللهم اشرح صدور أولاد آدم وبنات حواء اللهم ارزقنی الرجل الصالح الذی تحبه وترضاه یا در صورتی که مرد به دنبال ازدواج سریع است بگوید: اللهم اشرح صدور أولاد آدم وبنات حواء اللهم ارزقنی الزوجة الصالحة التی تحب‌ها وترضی عن‌ها ان شاء الله تعالی در جمعه سوم نتیجه حاصل خواهد شد. والله العالم. بین نماز عصر و نماز مغرب (قبل از نماز مغرب افضل است) هفت مرتبه سوره انشراح را قرائت کنید. سپس: پسر‌ها این دعا را هفت مرتبه بخوانند: «اللهم اشرح صدور بنات حواء اللهم یا جامع الناس فی یوم لا ریب فیه اللهم اجمع بینی وبین زوجتی اللهم ارزقنی الزوجة الصالحة التی تحب‌ها وترضی عنها.» و دختر‌ها دعای ذیل را هفت مرتبه بخوانند: «اللهم اشرح صدور أولاد آدم اللهم یا جامع الناس فی یوم لا ریب فیه اللهم اجمع بینی وبین زوجی اللهم ارزقنی الرجل الصالح الذی تحبه وترضاه.» در هر شبانه روز، یک بار زیارت عاشورا و دعای توسل را با توجه کامل به نیت این حاجت خوانده شود. چون کسی این دو آیه زیر را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد، اگر عزب (مجرد) باشد زوجه صالحه‌ای او را پیدا شود.. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃 با هم قهر بودیم. نمازش که تمام شد گفت: -عاشقمی؟! سکوت کردم... گفت: عاشقم گر نیستی، لطفی کن و نفرت بورز بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می‌کند! با لبخند دو باره پرسید: عاشقمی مگه نه؟ گفتم نه! گفت: لبت گوید نه و پیداست گوید دلت آری که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری زدم زیر خنده، روبروش نشستم، نگاهش کردم و از ته دل گفتم: دوست دارم ! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🌸🍃 سلام در مورد چله شهدا پرسیدن اسم چهل شهید رو از گوگل سرچ کنید و بنویسید و هر روز ۱۰۰تا صلوات به شهید بفرستید و بعد از تمام شدن صلوات ازشون بخاین کمکتون کنن ختم صلوات برا حضرت زینب هم مجربه ۲۱ روز روزی صدمرتبه صلوات هدیه به حضرت زینب بفرستین و بعدش که حاجت گرفتین ۲۱ تسبیح بگیرین و پخش کنید التماس دعا از همگی. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 من یه دختر ۱۹ سالم نامزدم هم ۲۲ مرداد ماه سال ۹۹ با یه پسر اشنا شدم
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 من یه دختر ۱۹ سالم نامزدم هم ۲۲ مرداد ماه سال ۹۹ با یه پسر اشنا شدم
من یه دختر ۱۹ سالم نامزدم هم ۲۲ مرداد ماه سال ۹۹ با یه پسر اشنا شدم خیلی همو دوست داشتیم روزی نبود ک همو نبینیم حتا برا پنج دقیقه دی ماه بود گفت میخاد بیاد خاستگاری خیلی اصرار داشت قبول کردم ولی خانوادم شدیدا مخالف بودن انقدر تو رو همه وایسادیم تا تیر ماه ۱۴۰۰ تونسیم نامزد کنیم نامزدیم هیچکس از خونوادم نیومدن ولی بازم دلم به نامزدم خوش بود بعد دوماه ک نامزد کردیم اخلاقش تغییر کرد محل نمیداد جواب پیام نمیداد خودش پیام نمیداد هزاربار دلیلشو پرسیدم تا بعد دوهفته گفت که یکی اینستا تهدید میکنه که یا نامزدیو بزنیم بهم یا عکس از تو داره پخشش میکنه خلاصه هی باهاش حرف زدم هی گفتم ک اگه عکس داشت پخش میکرد دروغ گفته هرکی هستو از این حرفا تا بلاخرع بعد سه چار ماه اشتی کردیم و همچی خوب بود تا امسال اومدن حرف عقد زدن دقیقا یه ماه بعدش نامزدم برام عکس بچگی های خودمو ک تو عروسی بوده فرستادو گفت ک یکی اینستا داده و باز داره تهدید میکنه ک یا بهم بزنین یا عکس پخش میکنم انقدر باهاش حرف زدم اما فایده نداشت عموم گفت پیجو بده تا پیداش کنم گفت ندارم راست یا دروغ تا یروز دیدم روبیکا پروفایل ست گذاشته رفتم تو دنبال کننده هاش دیدم دقیقا یکی هم ست دختر همین پروفایل گذاشته دقیقا تو یه روز با فاصله یک ساعت اومدم از خیلیا پرسیدم ک ببینم میشناسن اینو یکی شناختش شمارشو زدم دیدم دقیقا همین پیج اومد بالا ولی هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد رفتم دم خونه دختره هرچی در زدم باز نکردن ولی بعدش ک محکم لگد زدم درباز شد ولی تا خاستم برم تو یکی از تو درو محکم بست ناامید برگشتم دیدم گوشیم زنگ خورد جواب دادم اونوقت خاهره دختره بود خیلی حرف زدیم یهو دیدم اسممو گفت ک تویی گفتم اره تو کی اونم معرفی کرد فهمیدم ک عروس دختر عمو باباممه بعد اومدم خونه زنگ زدم دختر عمو بابام فیلم عروسی پسرشو اورد دقیقا همون عکس از رو فیلم همین بود ک اجیش فرستاد برا نامزد من بعد اینا نامزدم بعد چار ماه همون روز زنگ میزنع ک چخبر و اینا جریانو بهش گفتم قسمم خورد ک کاری نکرده وقتی همچی ب عمه هام گفتم اونا ارایشگا دارن زدن تو سرشون ک این دختره و مامانشو اجیش این چندماهه همش اینجان هیم از تو میپرسنو بد نامزدتو میگن ولی بازم نامزدم با دختره تو یه روزو یه ساعت اومدن ایتا باهم نصب کردن یعنی من حسم اینه ک باهم بودن ولی نمیدونم الان تموم شده یانه ولی خودم هنوز دلم پیششه خیلی دوسش دارم دلم نمیخاد زندگیم از چنگم بره دوست دارم نگهشدارم با اینکه اون اشتباه کرده ولی بازم این چند ماهه دارم نازشو میکشم ولی فقط میگه بیا جداشیم نمیدونم چیکار کنم راستش من پدرم فوت شده و تو محله بومی زندگی میکنیم همه همو میشناسن نامزدیمو بهم بزنم خیلی پشت سرم حرف میزنن ولی همه اینا ب کنار بدرک قلب خودم هنوز براش میتپه راهنماییم کنید ک چیکار کنم بهتره @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃 ‹ نگاهمو چرخوندم رو آدمای دور و برمون، کسی حواسش به ما نبود.
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 ‹ نگاهمو چرخوندم رو آدمای دور و برمون، کسی حواسش به ما نبود.
لبامو دادم جلو و آروم زمزمه کردم: -خیلی تنگ شده بود دلم برات! با دست یقه ی پیراهنشو شل تر کرد و زیر چشمی نگاهم کرد + همین دیشب اومدم دنبالت رفتیم بیرونا! سرمو کج کردم و مظلوم نگاهش کردم - یعنی می‌خوای بگی تو دلت تنگ نشده بود؟! دست کشید به پیشونیش + خدایا به خودت پناه می‌برم از شر چشمای این دختر! خنده م گرفت. لبامو غنچه کردم و با دلخوری ساختگی گفتم: - چیکارت دارن مگه؟!  حالا که اینجور شد قهرم من اصلن! کلافه جابجا شد سر جاش. + چیزی نگفتم که من! نه نگاهش کردم، نه جوابشو دادم. نامحسوس خم شد سمتم + باشه! بخشید، خوبه؟! نگاهمو با ناز چرخوندم سمتش و جوری که فقط خودش بشنوه گفتم: - اینجوری که نمیشه، بوسم کن تا ببخشمت! صورتش درجا شد رنگِ انار + دیوونه م‌ نکن دختر! هیچ حواست هست نشستیم بین این همه آدم؟! شونه بالا انداختم - مشکل خودته! یه نگاه به چشمای مصممِ من کرد و یه نگاه به جمع و بیشتر خم شد سمتم. ناخودآگاه ضربان قلبم تندتر شد. نکنه بزنه به سرش و جلوی این همه آدم... آب دهنمو به زور قورت دادم. همون‌طور که خیره بود به چشمام، دست دراز کرد و لیوان چاییمو از جلوم برداشت و لباشو گذاشت درست همون جایی که رد رژم مونده بود روش و یه جرعه نوشید... به زور چشم از چشماش گرفتم و فکر کردم چه گرم شد هوا یهویی! صداش پر بود از خنده و لبخند + فعلا اینو داشته باش به عنوان پیش قسط، بقیه ی بدهیمم به زودی پرداخت می‌کنم خاتون! حالا آشتی؟! هول دست کشیدم به روسریم و توی دلم خدا خدا کردم کسی ندیده باشه! - آره آره! آشتی بخدا! زد زیر خنده و با عشق نگام کرد. صدای بلند و رسای بابا از اون حال و هوا کشیدمون بیرون " خوش می‌گذره بچه ها؟! " تا بیایم جواب بدیم، صدای جمع بلند شد به خنده... سیل متلکا که روون شد سمتش، شرمنده لب زدم: - تقصیر من شد همه ش، ببخشید! بین اون همه هیاهو، صداش انگار کن آبِ چشمه ست، جاری شد و پیچید توو سرسرای دلم + فدای سرت دلبر! به قول شاعر گفتنی: به خدا عشق به رسوا شدنش می‌ارزد : )!📼'💙 › ± طاهره‌اباذری‌هریس! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃 سلام همراز نازنینم یک ایده معنوی دارم انشالله هرکس حاجت گرفت ازش برام دعا کنه عاقبت بخیر بشم من ک برای خانمی ک غسل اویس قرنی رو یادم داد همیشه دعا میکنم واما ایده  معنوی ۱۴هزار تومان پول نه کمتر ن بیشتر برای حاجتشون بزارن زیر قرآن ردخور ندارع ک حاجت میگیرین و بعداز اینکه حاجت روا شدین ۱۴هزار تومن رو باید حتما حتما ب یک سید فقیر بدن به امید برآورده شدن حاجت های هممون❤️❤️😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃 زندگی دیگری را نابود نکنیم . . .
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃 زندگی دیگری را نابود نکنیم . . .
جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند میگیری؟ 5000. همش همین؟ 5000 ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است. زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام. پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید‌ : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ یه النگو نداری بندازی دستت؟ چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟ چطور اجازه میدهی؟ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم ! شر درست نکنیم تو زندگی مردم، واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره🤐💁‍♂️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 من یه دختر ۱۹ سالم نامزدم هم ۲۲ مرداد ماه سال ۹۹ با یه پسر اشنا شدم
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 دخترخشکلم نامزدی دوره ای شیرین هست ونازدختره خیلی پیش شوهرایندش خریدارداره .درست اشتباه نامزدت بخشیدی حالاکه اصرارمی کنه جداشین جداشوی بهتره حالا هم جدانشوی بدون که یاهمیشه بهت خیانت می کنه یاازت فرارمی کنه یاهم بعدچندسال دیگه جدامیشه ولی حالا جدابشوی بهتره .ان شاا....خدابهترین هارابرات رقم بزندونگران نباش بامرور زمان فراموش میشه.بمیربرای کسی که لااقل تب کندبرات..ببخش رک حرف زدم همراز عزیزم لطفا مطلبم کانال بگذارید🙏🙏🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#پاسخ_اعضا 🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃 در جواب دوست عزیزم،اون خانم ۱۷ ساله که میخواد ادامه تحصیل بده و بچه یک م
🌸🍃🌸🌸🍃🍃 سلام وقتتون به خیر.پیرو اون دوستمون که توصیه کردن به اون خانم که ۱۷ سال داره و قصد ادامه تحصیل داره که حتما اول خونه زندگیت تمیز باشه بعد درستو بخونی میگم واقعا راست میگه من خودم دو تا بچه دو ساله و ۵ ساله دارم یه مدت به شدت مشغول حفظ قرآن بودم اصلا به خونه زندگی نمیرسیدم مثلا وقتهایی بود ظرف ۴ ۵ روز روی هم تلنبار میشد نمیشستم فقط یه ناهار شام به بچه ها میدادم سفره رو جمع میکردم همین. شوهرم بنده خدا هیچ اعتراضی هم نمی‌کرد می‌گفت درستو بخون ولی چون خودش کارش سنگینه نمی‌توانست کمک حالم باشه تا یه روز پسربزرگم به شدت مریض شد شوهرم با مادرشوهرم بردنش دکتر( چون من کوچیکه خواب بود نمی‌تونستم تنهاش بزارم) موقع برگشت مادرشوهرمم اومد خونمون از پسرم مراقبت کنه من نمی‌دونستم میاد وااااای وقتی اومد حال و روز خونمو دید فقط سر خجالت پایین می آوردم ظرفهای نشسته خونه پر از آشغال بهم ریخته... از اون روز دیگه تصمیم گرفتم اول به خونه زندگی برسم بعد حفظ قرآنم و مصمم ان شالله بشم حافظ کل و یه شعبه حفظ توی روستامون تشکیل بدم از همه می‌خوام برام دعا کنید به این هدفم برسم😍❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿