دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک تجربه👇
سلام خدمت عزیزایی ک ب فکر ساختن خودشون و سلامت روحی بچه هاشونن....
تجربه ای ک دارم اینه ک شوهر من اعتیاد داشت😔
من جای اینکه کمکش کنم و زمانی ک مخفیانه میکشید طعنه میزدم بهش و بهش میگفتم توفلان جیبت خودم دیدم و از تریاک کشیدنش فیلم میگرفتم و بهش میگفتم اونم روش باز شد و علنی کرد
پیش مستاجرمون هم قضیه شوهرم رو گفتم وخدا خواست رابطه امون با مستاجرمون بهم خورد و گرنه فیلمهای اعتیاد شوهرمم نشون میدادم.
خواهش میکنم اگر این موردها رو دیدین ب کسی نگین و طوری رفتار کنید ک انگار نمیدونید ک روی همسرتون بازنشه. طوری ک جلوی بچه امم مصرف میکرد.
ولی #تصمیم گرفتم بهش #طعنه نزنم و #کمکش کنم. وخدا روشکر الان خیلی بهترشده ودنبال کارمیره.
ازمدیرکانال ممنون و سپاسگزارم زندگی من بااستفاده از این تجربه ها نجات پیدا کرد
✍🏼 امام علی علیه السلام:
گاهی خود را به تغافل ( ندیدن و ندانستن ) بزنید .
علت اصلی گناه کردن ، بی شخصیتی است .
✍ به افراد حتی اگر شخصیت نداشته باشند شخصیت بدهید تا به عادت های خوب روی بیاورد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک شهید👇
یادم هست برای انجام کاری به کرج رفته بودم با شهید شهریاری تماس گرفتم و به وی گفتم برای فرزندانمان غذا درست کند که وی بدون ریختن روغن و نمک برای فرزندان نیمرو درست کرده بود
سالهایی که با شهید شهریاری زندگی کردم بسیار مرا رعایت میکرد و به جرأت میتوانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی ما نشد
همسر شهید شهریاری
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
سلام عزیز.نظرم راجع به مریم .
❣❣❣❣❣❣
بسیار مشتاق آخر درددلشو بدونم..امید دارم بخوشی تموم بشه.
نمیشه کسی رو قضاوت کرد .ولی خب چه میشه کرد فقط نظرمو میگم که مریم بخودت بد کردی نه بچت نه شوهرت..
اونا زندگیشونو میسازند و فوقش شبانه روز بهت نفرت میورزند.تو فقط فقط بخودت و جوونیتو بدنت ظلم کردی .
کاش اون احسان نامرد سر راهت قرار نمیگرفت..الهی که خدا در رحمتشو به روت باز کنه ونجاتت بده.امیدوارم که محمد ببخشدت واخر داستان باعشق خدا و محمد پیش بری..
واینو بگم که شما فقط فقط باید پیش خدا اعتراف به گناه کنی و همین اعتراف به گناه پیش بنده خدا خودش گناه بزرگیست.به امید روزی که همه زنان سرزمینم قدر خودشونو بدونند و دل امام زمانمونو نشکنند
..و امان از پدر مادرایی که ازدواج اجباری برای بچه هاشون رقم میزنند.باعث تاسفه😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک آشنایی
❣❣❣❣❣❣
اولین باری و شوهری رو دیدم با مادرم بودم
وقتی وارد مغازه شد من داشتم به ی بچه ایی ک توی کالسکه بیرون مغازه بود نگاه میکردم ...
از ماشین پیاده شد اومد توی مغازه اولش کنم وااااااای یعنی من میخوام با این ازدواج کنم این که منو بغل کنه له میشم
اخه چهارشونه هیکلی تپل بود
من لاغر ریزه میزه بودم
بعدش ک ازدواج کردیم رفت سرکار بعد یک ماه لاغر شد
هربار بهش میگم میزنه زیر خنده
میگه من وقتی بخور بخواب باشم چاق میشم ولی سرکار برم لاغر میشم😂
ولی الان ک بغلم میکنه با اینکه بازم یکم هیکلیه بغلش ارامش داره😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک ازدواج فامیلی🍃👇
#پاسخ_اعضا
❣❣❣❣❣
میخوام به اون خانمی که گفته ازدواج فامیلی ارزش میاره پایین ازدواج فامیلی خوب نیس بگم که نه عزیزم اصلا اینطور نیست ....
من الان شش ماهه که عروسی کردم البته یک سال پیش نامزدی کردیم با تمام وجود عاشق همیم طوری که من میرفتم خونه پدرش خودش ماموریت بود همش سفارش میکرد به دخترخاله هام که احترام عشقمو بگیرین...
با اینکه با خواهراش جورم از بچگی هممون با هم بزرگ شدیم اما بازم همه جا مراقبمه
میریم خونه طرف شوهرم چه شوهرم چه خانوادش نمیزارن دست بزارم به سیاو سفید
کافیه مریض بشم همشون عذا میگیرن همین دیشب حالم یکم بد بود همسرم زنگ زده بود به فامیل و اینا که زنم مریض شده
چرا میبرمش دکتر خوب نمیشه حق داشت چون یه مریضی گرفتم سه بار رفتم دکتر هی بدتر میشدم درحدی همو دوست داریم که شوهرم و خواهرش زار میزدن برام
خلاصه بگم که اینطور نیست بستگی داره که خانواده چطور باشه غریبه هم هست از صدتا فامیل بدتره فامیل هم هست از صدتا غریبه بدتر
من با شناختی که از پسرخاله ام داشتم باهاش ازدواج کردم میدونستم خوشبختم میکنه و الانم شکر خدا همینه😍❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
#ادمین:❣
درددل مریم که اعضای کاناله دختریکه اتفاقات غیرقابل پیش بینی در زندگیش اتفاق می افته رو بخونید و نظراتتون رو برامون ارسال کنید...
ممکنه برای هر کدوم از ما اتفاق بیفته....
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
خدا التماس میکردم به دادم برسه دیگه از این غلطا نمیکنم... چند دقیقه بعد در حموم بازشد نرگس بود.گفت: خبر مرگت بیا بیرون ببین چه گندی به زنگی و روح و روان داداشم...آروم اومد بیرون قبل رفتن تو اتاق بازم رو گرفت تو دستش محکم گرفت و چنگالش رو توش فرو کرد و گفت طبق قرارمون از کثافت کاریات حرفی نمیزنی...با این پسره دوست بودی اونم فقط دو روزه....همین....بعدم میگی طلاق میخوام چون خیانت کردم.،سرم رو به نشونه بله تکون دادم و رفتم تو اتاق. موهام خیس بود.گفتم: سلاممحمد بلند شد و بدون اینکه نگام کنه خوابوند زیر گوشم و داد زد و گفت:زهرمار و سلام...درد و سلام..بمیری که مایه عذابمی...چه غلطی کردی آشغال...به من خیانت میکنی؟؟؟با ضربه دستش پخش زمین شدم و سرم خورد به دیوار....محمد حمله کرد سمتم...منتظر بودم بگیرنش اما نه اونا از دیدن من تو این شرایط لذت میبردن...محمد میزد و فحش میداد...منم از درد به خودم میپیچیدم...تا نرگس اومد جلو و گفت:داداشم...محمدم خونش میفته گردنت ولشکن آشغال رو...طلاقش بده بره گمشه از زندگیت خودم برات زن میگیرم یک زن خوب و سالم...محمد برگشت و گفت: چرا مذخرف میگی...مادر بچمه...زنمه...بهم خیانت کردهاینو گفت و نشست..احساس کردم کمرش خم شده...انگار شکسته بود...شروع کرد به گگریه کردن و گفت:چطور تونستی، منکه دوشب پیش بهت گفتم دوست دارم دیگه....گفتم از رفتار این شش سالم پشیمونم...گفتم بچه بودم اذیتت کردم بگذار زندگی کنیم بخاطر امیر...دلم براش میسوخت...دلم میخواست برم سمتش و صورتش رو پاک کنم...اما ازش بیزار بودم.اون منو به اینجا کشونده بود با خودخواهیش با بی مهریش،با ندیدنش ،با سردیشگفتم : غلط کردم ،بخدا بار اولم بود....تو ببخش،اصلا نمیشناختمش،دفعه اولم بود میدیدمش،من که اینکاره نیستم اگه بودم که راحت خواهرت نمیدیدمنرگس گفت: داداش بسه بلند شو...زنگ در خونه رو زدند. زنعمو و امیر بودند.محمد برگشت نگام کرد و گفت: پاشو خودتو مرتب کن نمیخوام امیر این شکلی ببینتت.به مامان گفتم بهش حرفی نزنه.اما نمیتونستم تکون بخورم.به کمک ندا و نرگس بلند شدم.دستم شکسته بود ،روی تخت تو اتاق دراز کشیدم و به امیر گفتند تصادف کردم بمیرم بچم انقد گریه کرد و بی تابی کرد تا بالاخره ندا ازم جداش کرد و از اتاق بردش بیرون.به محمد گفتم ببرم بیمارستان که زنعمو گفت: کجا تازه بچه رفت من کارت دارم،اگه محمد میگذاشت منکه برات آبرو نمیذاشتم.اما الانم باید طلاق بگیری و گم شی از زندگی محمد بیرون..من عروس خیابونی نمیخوام
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست زنانه👇
اگر حالتون بده و همسرتون دوس داره باهاش برین مهمونی مثلاً خونه مادر شوهرتون، جزء بدترین راه ها اینه که بگین:
نمیام و تو تنهایی برو!😒
این بدترین راه حل ممکنه، ولی یه راه حل خوب اینه که بعد از یکم ناز البته به اندازه کافی بگین:
من حالم اصلا خوب نیست، اما چون خیلی دوس داری به خاطر تو میام، ولی اونجا حواست بیشتر بهم باشه و اگر دیدی خوب نیستم زودتر بر گردیم.(یا برحسب موقعیتتون یه جمله ای تو همین مایه ها) 😉
اینجوری هم اینکه حواسش بیشتر بهتون هست و هم متوجه میشه که برای خاطر اون ارزش قائلین که به خاطرش با حال مریض حاضرین بیاین😍👌🏻
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿