eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
یک زندگی یک خاطره زناشویی🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره زناشویی🍃👇
من شوهرم اصلا اهل کادو خریدن و سوپرایز و اینا نیست در طول این 9سال یکبارم تا حالا برام روز زن نگرفته خوب بریم سر اصل مطلب یه روز که من خونه دختر خالم بودم وآخر وقت که شوهرم کارش تموم شد اومد سراغم وقتی نشستم تو ماشین بهم گفت ولنتاینت مبارک😊من تعجب کردم گفتم ممنون ولی تو از کجا میدونی، تو که اهل این حرفا نبودی اونم گفت هیچی تو اینستا دیدم فهمیدم ولنتاینه . منو رسوند خونه و پدرشوهرمو (که اونموقه درگیر یه بیماری پوستی بودو مدام ازاین دکتر به اون دکتر میبردش)رو گفت که باید ببرمش دکتر .و منو گذاشت خونه و رفت بعد من نمیدونم چرا همش فکر میکردم که ولنتاینه میخاد برا من کادو بگیره الکی مثلا باباشو بهونه کرده منو سوپراز کنه(زهی خیال باطل) خلاصه تا اینکه دوسه ساعت بعدش اومد و منم ناااراااحت رو تخت تو اتاق خواب که چرا شب منو تنها گذاشتی و اینقد دیر ...که اومد و گفت اگه گفتی برات چی خریدم من شوک شدم باخودم گفتم خدایا یعنی حسم درست بوده میخاسته منو سوپرایز کنه😍 دوباره شوهرم گفت یه چیزی خریدم که میدونم خییییلی دوس داری دوباره من😀😀گفتم مرسی خدااا که صدای منو شنیدی و خوشحال و خندون و ناراحتیمم فراموش کردم گفتم چی؟؟!گفت بیا خودت ببین تو آشپز خونس وای من نمیدونین 2قدم اتاق خواب تا آشپزخونه چه فکرای خوشی که باخودم نکردم اومدم تو آشپزخونه چی دیده باشم خوبه.... دیدم یه پلاستیک بادمجون خریده خودشم خوشحاااال ازاین همه لطفی که در حق من کرده (آخه من بادمجون خیییییلی دوس دارم و همیشه گفتم 7شبانه روزم کشک بادمجون بخورم سیر نمیشم )😐😐😐 آخرم شوهرم گفت زود باش کشک بادمجون درس کن بخوریم خیلی خستم باید زود بخوابم فردا کلی کار دارم😍 حسااابی بادم خالی شد و خورد تو ذوقم تا من باشم و از کسی که محبت بلد نیست انتظار سوپرایز نداشته باشم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
❣❣❣❣❣ 「بریـم محـضر عقد کنیم: هرکی ببینه مارو بگه،عه اینا که بهم رسیدن...♥️😍 خُـدایا...هر دخترپسری این پستو میخونن،به عشقشون برسن،الهـی آمـین...♥️🫂💍 」 🍃🌸 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خاطره ❣❣❣❣❣❣❣❣ خونه مادرشوهرم بودم نامزدم بیرون بود و دو تا عمه ی نامزدم خونه مادرشوهرم بودن یکی از عمه هاشو میشناختم کامل ولی اون یکی عمه شو اولین بار بود که دیده بودمش خلاصه اینا رفتن و نامزدم اومد خونه گفت کی اومده بود اینجا منم خیره سرم گفتم عمت بود با خواهرش 😊 حالا نامزدم با تعجب میگه خواهرش؟😳 گفتم اره دیگه یه زنه بود چاق بود پیر خواهرش بوده بازم با تعجب بهم نگاه کرد،دوباره که گفتم نمیدونم دیگه عمت با خواهرش اینجا بود اون لحظه بود که فهمیدم چی گفتم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست ❣❣❣❣❣❣ وقتى زن مى‏گويد: تو منو درك نمى‏كنى، واقعا منظورش اين است كه (الان حرفم رو درك نمى‏كنى، من به راه حل نياز ندارم.) مرد اين گونه می ‏شنود كه زن به راه ‏حل او احتياجى ندارد. ‎‌ ‌‍‌‌@beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
:❣ درددل مریم که اعضای کاناله دختریکه اتفاقات غیرقابل پیش بینی در زندگیش اتفاق می افته رو بخونید و نظراتتون رو برامون ارسال کنید... ممکنه برای هر کدوم از ما اتفاق بیفته.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
#درد_دل_اعضا
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
بی آبرو نمیشم و تف و لعنت بقیه پشت سرم نیست.اما من جرات خودکشی نداشتم.همش فکر میکردم بعد من سر امیر چی میاد.اونروز نزدیکای ساعت یک بعدازظهر بود که محمد با خونه تماس گرفت.وقتی امیر جواب داد بهش گفت:به مامانت بگو ظهر منتظرم نباشه... باید جایی برم و شب برمیگردم.وقتی رفتم تلفن رو بگیرم که باهاش حرف بزنم قطع کرده بود.هر چی خیاط خونه را گرفتم جواب نمیداد.نگران بودم نگرانیم بیشتر شد.با ندا تماس گرفتم و گفتم: خبر از نرگس داری؟؟؟گفت: آره خونست گفتم: محمد اونجاستگفت: نه مادرشوهرش پیششونه.یکم خیالم راحت شد همش فکر میکردم پیش نرگس رفته باشه.یکم خیالم راحت شد همش فکر میکردم پیش نرگس رفته باشه.ناهار خوردم و برعکس بقیه روز ها اجازه دادم امیر تو بغلم بخوابه.با امیر آروم کنار هم خوابیدیم.بعداز ظهر عصرانه امیر رو دادم و خودم مشغول خیاطی شدم تا هم دلم آروم بگیره هم زمان زودتر بگذره.نزدیک ساعت ۸شب بود...نمیدونم شایدم ۹ بود...اصلا یادم نمیاد شب بود یا نزدیکای غروب...امیر تو اتاقش بازی میکرد و منم سرم گرم بود که در خونه با شتاب وحشتناک باز شد.انگار بهمون حمله کرده بودند.صدای جیغ و داد نرگس بهم فهموند مهلتم تموم شد و محمد همه چیز رو فهمیده.در اتاق چنان خورد به دیوار که شیشه در شکست.صدای فریاد محمد بند دلم را پاره کرد و بدنم به لرزه افتاد.نرگس به دنبالش میدوید و میگفت: داداش توروخدا....مات و مبهوت نگاهشون میکردم.به امیرم نگاه کردم.با چشمهای پراز اشک به من و پدرش که به سمت من حمله ور شده بود نگاه میکرد.زیر لب گفتم: خدایا از بچم محافظت کن.با ضربه دست محمد از تو سالن به گوشه اتاق پرتاب شدم و آهی از نهادم بلند شد.محمد در اتاق رو قفل کردو اومد سمت من...تو تاریکی اتاق درست چهره اش رو نمیدیدم.تاریک بود.نور کمی تو صورتش میتابید تا حالا اون شکلی ندیده بودمش .وحشنتناک شده بود.زیر لب زمزمه کردم: امیر.....خندید: کدوم امیر...پسر من یا پسر دوست پسرت...دنیا بسرم خراب شد.نرگس همه چیزو به محمد گفته بود.انگار توی آبجوش رفتم و تمام بدنم سوخت.محمد گفت: چرا نمیگی امیر چرا لال شدی...من بد بودم ...من آدم نبودم.من حیوون بودم.نفهم بودم.بی احساس بودم گوه بودم.حقم این بود؟یچیزی توی دستش بود اما نمیدونم چی بود!! فقط آروم آروم به سمتم قدم بر میداشت و داد میزد.حق من این بود؟؟؟کجا باهاشون خوابیدی؟؟به تخت اشاره کرد اینجا؟؟؟ یا تو اون اتاق؟؟؟چندتاشون را آوردی توی خونه من؛؟؟؟خونه چندتاشون رفتی؟؟حرف نمیزدم فقط به خودم میلرزیدم و گریه میکردم...نرگس داد میزد: محمد توروخدا ...محمد ولش کن...گفتم که فقط طلاقش بدی. شروع درددل سمیرا بعد از مریم... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
سیاستهای_همسرداری 💍 ؟ 🌱🌸 هر کلمه‎ای یک بار روانی و عاطفی دارد که در روح و فکر شنونده تاثیر می‎گذارد و این تاثیر به مرور زمان پایدار و ثابت می‎شود. در طول روز شاید بارها و بارها همسرتان را صدا بزنید، نحوه صدا کردن همسر می‎تواند وسیله‎ای برای ابراز عشق و محبت است اگر انتظار دارید همسرتان به شما احترام بگذارد، باید با او محترمانه برخورد کنید تا او هم با شما همانطور برخورد کند. اگر همسرتان را محترمانه صدا کنید، به او احساس اعتماد به نفس می‎بخشید و این یکی از پایه‎های زندگی زناشویی است. تمرین شما از دوران عقد شروع می‎شود. شاید برای اولین بار گفتن کلماتی مثل "عزیز دلم، جانم، عشقم، نفسم و..." برای شما سخت باشد، ولی مطمئن باشید بعد از چند بار گفتن هر کدام، برایتان عادی می‎شود و هر دو از گفتن و شنیدن این کلمات لذت می‎برید لحن شما موقع صدا کردن همسرتان به او می‎فهماند که یک گفتگوی عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا! پس سعی کنید بر روی آرامش لحنتان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنید. همسرتان یک درخت نیست! پس وقتی در مورد او صحبت می‎کنید از اسامی اشاره مثل "این" یا "اون" به کار نبرید! این کلمه های "ببین" و "الو" و "آهای". وقتی همسرتان شما را صدا می‎زند با علاقه به او جواب بدهید! مثلا به جای گفتن: "هااان!؟" یا گفتن یک "بله" خالی به او بگویید: "بله عزیزم"، "جان دلم" یا "جانم". مطمئن باشید در ازای احترام گذاشتن خودتان احترام می بینید. در پایــــان اینکه... با محترمانه رفتار کردن و صدا زدن همسرتان در واقع بذر احترام گذاشتن متقابل در روابط زناشویی را کاشته‎اید که تا انتهای عمر می‎توانید از آن بهره ببرید. عاشقانه و محترمانه صدا زدن همسرتان فضای خانه را سرشار از محبت می‎کند و بیش از پیش دل‎هایتان را به هم نزدیک می‎کند. در ضمن تنوع در صدا زدن همسرتان را فراموش نکنید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک داستان🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک داستان🍃👇
گفت : بیااینم‌جواب‌آزمایـشت ، هیچیـت‌نیست ! گفتم : مگه‌میخواستی‌چی‌نوشته‌باشه‌توش ؟ گفت : توکلی‌منوترسوندی .. فکرکردم‌تومورتومغزته ، یا‌سرطان‌داری ! این‌چندمیـن‌باره‌که‌ این‌همه‌راهومیکوبم‌میام‌اینجا ؛ هربارم‌که‌اومدم‌دیدم‌هیچیت‌نبوده ! گفتم : حالاچه‌فرقی‌میکنه ؟ من‌که‌زیاددَووم‌نمیارم ؛ همین‌روزاس‌که‌همسایـه‌هابعدِچندروز نعـ‌ ـشم‌روتو‌خونه‌پیـداکنن ! گفت : چی‌میگی‌تو ؟! ایناها ، نیگاکن . نوشته‌هیچیت‌نیست ، باورنداری‌بیاخودت‌ببین ! گفتم : آزمایشـاهیچی‌نشون‌نمیده ؛ هیچ‌کدومشون‌نمیدونه‌چه‌مرگمـه !' گفت : باشه ؛ اصلافردامیریم‌ یه‌آزمایشگـاه‌دیگه‌تاخیالت‌راحت‌شه ؛ بعدش‌من‌برمیگردم‌کاشان‌رو‌پایان‌نامـم‌کارکنم .. گفتم : یه‌آزمایشگاه‌سراغ‌نداری‌ که‌نشون‌بده‌من‌چه‌حسی‌بهت‌دارم ؟! ‌‍‌@beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿