هدایت شده از تبلیغات من
‼️ ماجرای دفن پیکر یوسف نبی(ع) پس از 400 سال چه بود؟
https://eitaa.com/joinchat/1473970711C06f54d658a
🟢 مطالب جنجالي از اسرار، تاريخ و عجايب جهان كه خواب از سرت ميپرونه😨
عنوان داستان:#پنهان_ترین_دلتنگی_8
🪐قسمت هشتم و پایانی
با دیدن اتاق مشترک من ومحمد خاطرات یکی یکی درمقابل چشمانم جان گرفت وبی اختیار اشکم چکید.شیرین وسحر به نوعی سعی میکردن جو رو عوض کنن وبا پخش موزیکی شاد کلی پایکوبی کردن و با پخش موزیکی شاد کلی پایکوبی کردن.عسل هم با لباس عروسکی زیبایش با آنها همراه شده بود و دلبری میکرد.بعداز رفتن مهمانها، سعید توی اتاق عسل رفت وبرایش کتاب قصه خواند.بعد از خواباندن عسل توی اتاقم اومد.همین که نزدیکم شد،توی خودم جمع شدم و هق زنان از اون خواهش کردم تنهایم بگذارد.پر اخم ،بالش رو از روی تخت برداشت و روی کاناپه خوابید.یکی دو هفته به همین منوال گذشت .با دیدن سعید عذاب وجدان میگرفتم اما دست خودم نبود.نمی تونستم با اون همبستر بشم. صبحها با سگرمه های درهم لباس می پوشید و بدون خوردن صبحانه به بیمارستان میرفت و تا بعداز ظهر نمیومد.چاره ای نداشتم.با مرکز مشاوره ای تماس گرفتم و عسل رو خونه مامان گذاشتم.ازگذشته ام وعاشقانه های نابی که کنار محمد داشتم تا مرگ دلخراشش و روزهای تلخ بعداز اون و بعدهم از سعید و مشکل اخیرم گفتم.بعداز شنیدن حرفهای پزشک و راهکارهایی که ارائه داد،به خونه بابا برگشتم اما....
مامان گفت سعید اومده و عسل رو با خودش برده.تندی به خونه برگشتم.شک نداشتم سعید از دستم شاکی و عصبی شده.همین که کلید انداختم،نگاهم روی سعید گره خورد که دست درجیب، طول و عرض حیاط رو می پیمود.به محض دیدنم مثل بمبی منفجر شد.کجا بودی؟ چرا گوشیت رو خاموش کردی؟-معذرت میخوام.
-این جواب من نبود سوگل.پرسیدم کجا بودی؟
-رفته بودم مرکز مشاوره ،دکتر گفت: باید گوشیت رو سایلنت کنی.پوفی کلافه کشید.-چرا بهم نگفتی میری پیش پزشک؟من بی غیرت نباید بدونم همسرم کجا میره؟این جمله اش بی اختیار منو یاد محمد می انداخت.- معذرت میخوام.دیگه تکرار نمیشه.می خواستم به توصیه های پزشکم عمل کنم.باید ترگل ورگل میکردم، بلکم بتونم کمی دلبری کنم.اما مشکل اینجا بود چیز زیادی از علایق سعید نمی دونستم.محمد عاشق رنگ آبی بود.با خودم فکر کردم شاید سعید هم رنگ آبی رو دوست داشته باشه.بعد از دوشی کوتاه،لباس آبی رنگی پوشیدم و آرایشی مات کردم.ادکلن همیشگی رو اسپری کردم و موهای بلندم رو دم اسبی بستم.خودم رو توی آینه رصد کردم و به طبقه پایین رفتم.حاجی و مامان نرگس و عسل توی حیاط مشغول آبیاری درختان باغچه بودن.سعید لحظه ای مات و متحیر نگاهم کرد و بعد هم نگاه گرفت.فنجان چای رو مقابلش گذاشتم.تشکر کرد و چایش رو نوشید.همین که به سمت طبقه بالا راه افتادم ، سعید تندی پشت سرم اومد.
-باید با همدیگه صحبت کنیم سوگل.سعید از علایقش،سطح توقعاتش،رنگ مورد علاقه اش حتی درمورد عطر و ادکلن من هم نظر داد.باورم نمیشد انگار نقطه مقابل محمد بود.عاشق رنگ سبز بود و ادکلن سرد و ملایم رو ترجیح میداد.شب لباس سبزرنگی که همخوانی عجیبی با رنگ چشمانم داشت،تن زدم وسعید با دیدنم نگاه تحسین آمیزی کرد..گفت:-با دلم راه بیا سوگل.من بهت نیاز دارم....
.دو هفته بعدمن و سعید و عسل به ویلای شمال رفتیم.سعید شخصیت آرامی داشت و بندرت عصبانی میشد.دیگه رگ خواب سعید توی دستم اومده بود و برخلاف میلش ،کاری انجام نمیدادم و اون هم مثل بت منو می پرستید و غرق محبتم میکرد.پنج ماه از زندگی مشترک من وسعید میگذشت و من تازه باردار شده بودم.برق رضایت و خوشحالی رو توی چشمان سعید میدیدم.تمام دوران بارداریم سعید مثل بچه ای از من مراقبت میکرد.چندماه بعد،با تولدعرشیا،بابا بیشتر از سعید،ذوق می زدکه به قول خودش صاحب نوه پسر شده بود.با شنیدن خبر بارداری سحر و شیرین از عمق وجود برایشان خوشحال شدم.بعداز مدتها،خواب محمد رو دیده بودم.بچه ها رو پیش مامان گذاشتم و تنهایی سرخاک رفتم.کنار مزار محمد نشستم و خیره عکس خندان و زیبایش،اشکم راه گرفت.سعید رو دوست داشتم و کنارش خوشبخت بودم اما محمد اولین و آخرین عشقم بود و پنهان ترین دلتنگی ام.
ممنون از همراهی گرم مخاطبین مشتاق و دوست داشتنی.سپاس فراوان از مدیر توانا و پرتلاش .که با قرار دادن سرگذشت واقعی اعضا،عبرت و تجربه ای میشه واسه بقیه.با آرزوی خوشبختی برای جوانان سرزمینم🪴
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
⭐️ اینجا فروشگاه گل نرگس است⭐️
اگه زیورآلات با طرح دلخواه و رنگ دلخواهتون میخواین بدو بیا اینجا 🏃🏃♂🏃🏃🏃♂🏃🌼
اینجا میتونین انواع زیور آلات رزینی ،که همه دست ساز هستند را پیدا کنین و بهمون سفارش بدين🌼
ارسال به تمام نقاط کشور🌼
خوشحال میشیم
که ما رو به دوستانتون معرفی کنین
اگر دستی بگیرید خداوند دستتون
میگیره بزن روی لینک وارد شو ممنونم
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/445907346C9095d3cbc3
هدایت شده از تبلیغات من
اگه جنبه داری بزن رو خانومه 😂👻👇🏿
////////\\\\\\\
////☆☆☆☆\\\
/////(👁 | 👁)\\
\_ 👄_/
🖐 / \
\ \/ \
\ /| | |
\_/ | / | |
17 ساله ها حملههههه👀🔞☝️🏻
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#بلدی_بگو
سلام به نازگل عزیز خواهرای گلم😘ان شاالله چند روز دیگه عروسی داریم.همیشه برای عروسی میرفتم آرایشگاه این دفعه میخوام کرم و...بخرم و آرایشگاه نرم، به جز ضد آفتاب از وسیله آرایشی استفاده نمیکنم به خاطر همین نمیدونم چه کرمی بخرم،پوستم سبزه هست ،بعضی کرم ها رو پوست آب میشه یا بعد از مدتی جا جایی میشه ولی بعضی کرم ها برعکس رو پوست میشینه وزیباست وجلوه خوبی داره ممنون میشم اونایی که مهارت دارن راهنماییم کنن ،
منم باشم درانتظارمعجزه🤲
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
❌️محرمانه📩
این همون کانالیه که مادر شوهرت نباید بفهمه توش عضوی🙈😱
👀آموزش های #رایگان این کانال قراره کمکت کنه🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀
🍃 هم مهارت های زندگی یاد بگیری😍
🍃هم رابطهات با خودت💆🏻 و #اطرافیانت بهتر بشه😍
بزن رو لینک پایین تیم ما کمکت کنه زندگیت و بسازی
https://eitaa.com/khateratee_man/218
هدایت شده از تبلیغات من
🌟مسیری که خودم برای تغییر رفتم رو اینجا قدم به قدم نشونت میدم😇
بدو تا پاک نشده😍
https://eitaa.com/khateratee_man/167
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#شما_فرستادین
این شیرینیا رو خودم درست کردم بفرمایید .
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات من
👆👈این کانالو ازدست نده اگه میخوای
خانوادگی باهم ست کنید👨👩👧👧👌
با ده سال سابقه 🪡🧶🧵تولید وفروش حضوری👌
🎁🎲قرعی کشی وجوایزماهانه ✌️
عضوشوکاراشون راببین👇
https://eitaa.com/joinchat/1149960453C61e61f74d3
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون میگه
سلام من برای دختر۴سالم حرز تهیه کردم لطفا بگین باید چه نیتی بکنم و طریقه خواندن نمازش چطوریه وچه ساعتی وچه روزی بخونم چون من از تقویم نجومی سر درنمیارم خواهش میکنم بگین چه روزهایی وچه ساعتهایی خوبه ک نمازش بخونم و حرزبندازم گردنش؟
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات من
26.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 معجزهٔ ترک " اعتیاد " در منزل 🟢
🔔 سال جدید،یه آدم جدید باش!!! 🔔
🔹 ترک بدون دَرد و خُماری
🔹 ترک بدون نیاز به استراحت
🔹 روشی گیاهی،بدون شبه مخدر
🔹 ارسال و مشاوره به صورت رایگان
🌎 لینک کانال : 👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3044213013C5aa4ec4b0f
🟢 زیر نظر متخصص #طب_سنتی
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون میگه
سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان عزیز ایران زمین...
امسال عید رفتیم شهرستان
همسایه خونه پدر شوهرم تازه یه خونه ساخته بودن برق نداشتن از خونه پدر شوهرم یه کابل انداخته بودن چند روز عید استفاده کنند... داشت کارهای ایزوگام پشت بوم انجام میداد چند نفرم بالا پشت بوم شو بودن ...
ماهم چند نفر جلو حیاط منتظر آقا مون بودیم بریم جایی...
هم زمان مادر شوهر به این همسایه گفت
بی زحمت یه جای پشت بوم ما خرابه نم میده یه لطفی بکن بگو برات کار میکنن
اینم درست کنن هزینش هر چی میشه چششم
همسایه
به کار گرا گفت .کارگرها هم غر غر که نمیریم و خسته ایم و از این حرفها داشتن میگفتن
شوهرم رسید ...مادرش ناراحت شد گفت داستان چیه و نمیان
بعد شوهرم داد زد برو برقشون قطع کن
ببینم میان یا نه
مادرش گفت نگو میشنوند
که دیدم همسایه اومد نه آقای ...
میان چرا نیان اگه نیان خووودم درست میکنم
ما همه😳😳😳
بعد از پایین داد زد و کار خودشون نصفه گذاشتن اومدن از ما رو درست کردن...
باید تو موقعیت باشی
اینقدر خندیدیم که
کارگرا ووو
همسایه وووو
مردم کوچه همه خودشون گرفت
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿