دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
💞 مردها نیاز دارن که ازشون قدردانی و تشکر بشه
✅ خانومها دو جا اینکار رو نمیکنن:
۱. جایی که کار کوچک است
۲. وقتی وظیفشون رو انجام دادن
مثلا اقا چایی خورده استکانش رو برده تو اشپزخونه
خانوم میگه برای چی تشکر کنم تخم دو زرده که نزاشته استکان رو برده فقط.
وقتی کار کوچک است خانومها تشکر نمیکنن
مثلا اقا رفته نون خریده برای شام اینم چون وظیفه مرد است خانوم تشکر نمیکنه
👈خانومها اقایون محتاج #تشکر👉 هستند.
نیازمند و تشنه ی تشکر هستن دائم از اقایان تشکر کنید.
برای کارهای کوچک و بزرگ تشکر کنید از مرد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خوشبحتی🍃👇
خوشبختترین همسر دنیا خواهید شد! اگر
👈 راز دار ،صبور و باگذشت باشید.
👈 با هم فکری برای خود و همسرتان، هدف مشترکی داشته باشید.
👈 خودخواه و خود رای نباشید و به نظر همسرتان هم توجه داشته باشید.
👈 فقط به دنبال عیب جویی از همسرتان نباشید، عیوب خود را نیز رفع کنید.
👈 به جای توقع داشتن از یکدیگر، به فکر انجام مسئولیتها و وظایف خود باشید.
👈 به ارزشهای اعتقادی و فرهنگی یکدیگر احترام بگذارید.
👈 هرگز دشنام ندهید و جدال نکنید. بحث و جدل، آتش کینه را در دل شعلهور ساخته و حرمت میان زن و شوهر را خدشهدار میکند.
👈 حساسیتهای رفتاری همسرتان را بشناسید و به آنها اهمیت دهید تا موجب بروز اختلال در روابطتان نشود.
👈 هر گاه حرفی میزنید، از قبل، به عواقب آن فکر کنید تا بعد، شرمنده و پشیمان نشوید. یا توجه به شرایط روحی و جسمی همسرتان حرف بزنید و از پرحرفی بپرهیزید.
👈 تا جایی که میتوانید، با یکدیگر غذا بخورید.
👈 به رشد یکدیگر کمک کنید. زن و شوهر باید به منظور رسیدن به درجات معنوی والاتر، ادامهی تحصیل، اشتغال و... شرایط رشد و پیشرفت یکدیگر را فراهم کنند.
👈 اگر قولی به همسرتان میدهید، تمام تلاش خود را برای عمل کردن به آن، به کار گیرید.
👈 همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید. اگر چه افراد نقایصی دارند اما خوبیهایی هم دارند. سعی کنید به نکات مثبت همسر خود فکر کنید.
👈 همیشه اول، خوبیهای همسرتان را به او بگویید و بعد با ظرافت، انتقاد کنید. هم چنین هرگز نزد دیگران، عیب همسر خود را بازگو نکنید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خواستگاری
❣❣❣❣❣❣
سلام میخوام ماجرا خاستگاری پسر خالمو بابام براتون تعریف کنم.
ما یجا رفتیم خاستگاری ما قبول کردیم اونام قبول کردن اقا تا داشتیم برای بار دوم میرفتم خاستگاری یعنی اشنایی بیشتر اقتاد یکی از فامیل ما مرد چون بزرگ فامیل بود 3 ماه صبر کردیم 😕اونا یع رسمی دارن که وقتی بخوان دختر بدن باید اول برن خرید بعد دوماد باید اونا رو توی طبق کنن ببرن لباسای عروس دوماد اونجا کادو جمع می کنن لباسای عروس دوماد میخره لباسای دومادو عروس میخره میوه شیرینی هم دوماد میده بعد عقد مادر دوماد باید شام بده پسر خاله مام عقد انداخت 2 بعد از که نخان شام بدن مام یه رسمای داریم اخه شام بعد از عقد مادر پدر عروس میدن وما بهشون گفتیم گفتن باشن نشستیم😂👌.... 4 دیدیم کسی تعارف نمی کنه 😐من مثل همیشه گفتم همگی بفرمایید خونه خالم از پشت منو میزنه 😁 دیدم هیشکی هیچی نمیگه چهار نیم بود ما داشتیم میرفتیم دیدم همه دارن میان خونه خالم 😳
و برام درس عبرت شد که دیگع نخود اش کسی نشم و خالم پول شامو انداخت گردن من و دیگع اصلا جایی برم حرف نمیزنم🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_بچگی:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
ما دهه های محرم از وقتی یادم میاد یه هیات میریم که بابام مداحشونه ، تو این هیات هم همه همو میشناسن مخصوصا مارو... اینم بگم که بابام معلمه و به واسطه شغلش و سابقه کارش اون جا اکثرا یا خودشون شاگردش بودن یا چند تا از فامیلاشون....
که یه بنده خدایی بود( یه پسر که شاگرد بابام بود اون زمان و باباش رفیق بابام هست الان)
با خانواده می اومدن و منم نمیدونم چرا از ۸ سالگی اینو دنبال میکردم و اینو با پسر عمش با چوب میزدم 😂🤦🏻♀️
خلاصه که ما بزرگ شدیم و هرسال کل خانواده کل خانواده اونارو میبینیم دیگه ولی من واقعا روم نمیشه تو چشماش نگاه کنم ، همش به خواهرش میگم از داداشت معذرت خواهی کنو و اینا ، در کل اصلا از خجالت نمیتونم درست بهش سلام کنم😂🤦🏻♀️
حالا همین اقا پسر خواستگار منه😂
مادرش که زنگ زد برای خواستگاری قشنگ اون صحنه های کتک زدنش اومد جلو چشمام😂😂
ولی اگه قسمت هم بشیم خیلی عروس گلی میشم😂😎
فک کن هم مورد تایید مادر شوهر باشی هم مورد تایید و رفیق خواهر شوهر هم مورد علاقه شوهر😎😂😂😂
بنظرتون درست گربه رو دم حجله کشتم یا نه😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_خواستگاری:
🌿🌿🌿🌿🌿
چند سال پیش سرکار میرفتم....
یک روز من و صاحب کارم نشسته بودیم و حرف میزدیم
دیدم یک آقایی اومد تو مغازه با لباسهای کثیف و خاکی ، من یک لحظه فکر کردم اومد برای گدایی😳 اما اومده بود ازم خواستگاری کنه و همش میگفت من تو مسیر میبینمت و ازت خیلی خوشم اومده
اونقدر وضعیتش داغون بود که صاحب کارم گفت شوهرش نمیدیم میخواد درسش رو ادامه بده😂😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا قسمت آخر(شروع درددل سمیرا بعد از مریم)
نظر شما برای مریم
❣❣❣❣❣❣
سلام همراز جان
داستان مریم رو الان خوندم چقد عصبی شدم وحالم گرفته شده یه زن تا کجا ها میتونه پیش بره هیچ راه برگشتی برای خودش نزاشته منی که دلم نمیاد یه خار به پای دشمنم بره اصلا ناراحت نشدم از کتکایی که مریم میخورد. به نظر من که ادم توی هیچ شرایطی نباید به خیانت حتی فکرم کنه دلم برا محمد خیلی سوخت که نمیخاس باور کنه چه بلایی به سرش اومده و امیر که تا اخر عمر باید تاوان نفهمی مادرش رو پس بده کاش زنهای سرزمینم بفهمند خیانت بزرگترین اشتباه زندگیه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
ادمین:
❣❣❣
درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و....
اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
گفتم یعنی اون اینقدر من رو دوست داره که با اون حال خرابش،فقط با من حرف زد ؟فرداشب بازهم صدای ناله پریسااومد.قبل ازاینکه کسی بفهمه سریع رفتم تواتاقش،تادیدم گفت چرادیروزتنهام گذاشتی،دستم ومحکم گرفت،گفتم میخای شبا بیام کنارت بخوابم ،گفت آره بیا.یهومرضیه خانم دربازکردواومدداخل،تامنو دیدتعجب کردوگفت اینجاچکارمیکنی،گفتم تو روخدابه عمه نگوببین تااومدم کنارش خوابش برد.باشه ای گفت وازاتاق رفت بیرون.صبح که بیدارشدم پایین تخت پریسابودم ،سرع ازاتاق اومدم بیرون نگاه به ساعت که کردم دیرم شده بود.لباس پوشیدم ورفتم پایین.مرضیه خانم که دیددیرمشده برام صبحونه حاضرمرده بودداددستم وگفت برو مدرسه وبخورش ،میفهمیدکه چراخواب موندم.دو روزبه عید مونده بودومدرسه هاتعطیل شدن ولی من هر شب تا دیر وقت درس می خوندم وبعد آروم می رفتم اتاق پریسا و کنارش می موندم تا نماز صبح،تاصبح باموهاش بازی میکردم تاخوابش میبرد.توچهره اش غم وجودداشت که دوست داشتم بدون چیه.بعدازیک هفته همه باهم صحبت میکردن ومیگفتن که پریساحالش بهترشده وباید
داروهاش روکم کنیم.عمه میگفت وقتی میرم تواتاق باهام حرف میزنه فکرکنم بایدقرصهاش رو کم کنیم.من ومرضیه فقط به هم نگاه میکردیم.چندروزبعددکتراومدو اونم گفت که بایدداروهای پریسا کم کنیدخیلی بهترشده .وبایدپریسا رو توهوای آزادهم بیارید.اون شب یکم دیرتر رفتم اتاق پریسا،تارفتم گفت که چرادیراومدی،براش لالایی خوندم تاخوابش بردوقتی رفتم تواتاقم نمازصبح خوندم وخوابیدم.صبح که بیدارشدم ساعت یازده بودازترس اینکه عمه دعوام کنه سریع دست وصورتمشستم ورفتم پایین تو آشپزخونه.یک مرتبه پریسا رو دیدم که اون جا نشسته و با عمه داره حرف می زنه .گفتم حتما تا حالا همه چی رو به عمه گفته . سلام کردم نگاه اون طوری بود که از دیدن من تعجب کرده و خوشش نیومده . به عمه نگاه کرد و سرشو به علامت سئوال تکون داد یعنی این کیه ؟عمه گفت سمیرادختر داییت هست .با تندی گفت : خوبه؟ عمه گفت اومده مدتی با ما زندگی کنه ،اخم کرد وگفت برای چی ؟ نه نمیشه بره خونه ی خودشون مگه اینجا یتیم خونه هست.عمه گفت :این چه حرفیه می زنی مهمونه ماس دل تنگ بود گفتم یک مدت پیش ما باشه ،داد زد برو زود برگرد خونه تون حال و روز منو نمی ببینی مهمون دعوت می کنی ؟خیلی تحقیر شدم که دلم می خواست آب بشم برم تو زمین و سریع رفتم بالا،خیلی ناراحت بودم ولی اشکم در نمی اومد ، باید می رفتم زود چمدونم رو از زیر تخت کشیدم بیرون و لباسهای توی کارتون رو در آوردم و کردم توش همه رو بر نداشتم تا کتابام هم جا بشن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک حرف حساب🍃👇
🍃مربوط به متاهل ها🍃
مگر قرار نیست یک عمر زن زندگیاش باشی...؟!
خب پس بلد باش...
دلبری کردن، قانون بیچون و چرای رابطه است...
بلد باش دلربایی کردن را...
اینکه تا دیروز دختر خانه بوده ای...
و میگفتی من از این اداها بلد نیستم...
خوب بود،اصلا عالی بود...
دستت درد نکند که وارد بازی های دلبری نشدی...
اما الان دیگر فقط دختر خانهی پدرت نیستی!
الان آرام و قرار دل مَردت شدهای...
بلد باش دلبری را
بلد نیستی؟
به نابلدی ات افتخار هم میکنی؟؟
افتخار نکن عزیزم چون عیب است...!
اول خجالت بکش،
بعد برو دنبال یاد گرفتنش
کمی لمّ و قلق این مَردت را یاد بگیر،
بگذار قلبش برای تو تندتر از بقیه آدمها بزند
تو اگر نجنبی، چهار روز دیگر درگیر روزمرگی زندگی میشوی...
بعد تا چشم باز کنی،
میبینی پیر شده ای و مَردت هم هر روز بی تفاوت تر از قبل!
لطفا بلد باش دلبری را...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿