از گره ابروهاش کمتر کردو گفت :خدا به بچگیت رحم کرد اگه نمیرسیدی اینجا حتما تشنج میکردی ...باقر از تو درمونده تر ...سرم تموم شد با صدای بلند پرستار رو صدا زد انگار صاحب اونجا بود پرستار سرم رو ازم دستم کشید و گفت :تبت اومده پایین داروهاتو بخور ...همایون خان مرخصن .با زور بلند شدم دمپایی های مردونه بیمارستان رو پام کردم همایون جلوتر راه افتاد و خودم با داروهای تو دستم لنگون لنگون پشت سرش راه افتادم به من میگفت بچه ...ضعف داشتم خداروشکر باقر رسید وگرنه پله هارو با کله میوفتادم پایین چقدر سنگدل بود و خشک ...باقر زیر بغلمو گرفت و تا ماشین همایون خان برد عقب باهم نشستیم ...میدونستم که هزینه اش خیلی شده و باقر هم پول نداشت ... وارد باغ که شدیم از آینه به ما نگاه کرد و گفت :باقر برو واسه ناهار از بیرون یچیز بخر بیار واسه این بچه هم ابمیوه بگیر من تو خونه ام ناهار اوردی بیدارم کن ...پیاده شد و بدون اینکه نگاهمون کنه رفت ...از دستش کفری شدم و میخواستم سرش داد بزنم بچه خودتی ...رفتم رو تخت دراز کشیدم باقر در رو بست و رفته بود ناهار بخره ...تا بیاد چایی گذاشتم و یه تکه نون خالی گذاشتم دهنم تا حالم جا بیاد ...روسری سرم انداختم و با اومدن باقر لبخند رو لبهام نشست دوتایی غذا خوردیم وباقر برام غذای بیشتری کشید و گفت: خوب شو اختر حالا که بعد این همه سال پیشمی تحمل مریض بودنتو ندارم ... -باقر پول از کجا اوردی ؟ -پول چی ؟ -پول دوا و دکتر دیگه ...-اهان همه رو همایون خان داد من خرجی نکردم نداشتم که خرج کنم کل داری من اندازه یه بسته قرص هم نمیشد ...بلند شو برو بخواب من جمع میکنم باید برم واسه اقا چایی بزارم یوقت صداش در نیاد ... -میخوای بیام کمک ؟-اختر دست بردار تو نمیتونی راه بری کاش مامان بود تا برات آشی چیزی درست میکرد ...-خودم بلدم یکم حالم بهتر بشه واسه شام میزارم ... داروها بهترم کردن و آش اوماج گذاشتم، آش محبوب خودم بود چقدر خونه عمو درست میکردم و با مینا دوتایی میخوردیم دستی به خونه کشیدم باقر از ظهر تو باغ رو تمیز میکرد و برگای تو راه ورودی رو جمع میکرد بارون نم نم میبارید و دوباره منو به سمت خودش کشید ...دستمو از پنجره بیرون بردم و قطره های بارون تو دستم میریخت و من آرزوهامو دونه دونه تو دلم مرور میکردم سرمو بالا گرفته بودم و به اسمون بارونی خیره بودم با خوردن شاخه ای به دستم خودمو عقب کشیدم همایون خان بود ...کلاه بارونیش روی سرش بود گفت :باز که داری آب بازی میکنی بچه جون خوبه تازه امپول خوردی برو بگیر بخواب..پشتشو کرد که بره که تمام قوام رو

سلام گلی جون. من تمام پیامهارومیخونم و تامیتونم صلوات ودعا میکنم مشکلشون حل شه ولی دوجا قلبم درداومدو سوخت باتمام وجودبرای اون عزیزی که گفتن دامادشون موهای دخترشون روکشیده وای برای بزرگ کردن اون دخترعزیزچقدرزحمت کشیدن خون دل خوردن بعد همچین نجاستی که یقینا انسان نیست که تو خونه پدرزن جلوچشم مادرهمچین عمل وحشیانه ای انجام داده و براش عادی بوده حتماومعلوم نیست با طفل معصوم چیکار می کنه توتنهایی(به نظرم فقط زن یامردکه خیانت کنه مستحق این جوررفتاره نه انسانهای خوب وباشرافتی مثل این دخترخانمی که مادرشون انقدرباملاحظه وبدون توهین و نفرین صحبت کردن که امان امان از دل سوخته مادرشون که هرلحظه جلو چشماش بیاد)من کسی به بچه هام حرف ناحق نامربوط که میزنه خدا شاهده قطع رابطه میکنم باهاشون که بعداومدن معذرت خواهی و تموم وحل شده حالا این جگرگوشه اش رو جلو چشماشون زدن به نظرم کوتاه نیاین مگه بچه تون روازسرراه آوردین حتی سرراهی هم باشه اصلاوابداکسی حق کوچکترین ظلم روبهشون نداره حتمادخترشون برن دادگاه و پرونده واسه ش درست کنن همچین حیوونی روبایدمثل زباله انداخت از زندگی بیرون و اما بعد شمایی که عزیزی روتوحموم نگه داشتی وتوهین تحقیرمیکنی فکرکردی پول داری میتونی چشمتوببندی ودهنتوواکنی مگه کی هستی به خودت اجازه همچین رفتاری رومیدی من خونم کارگرهایی که اومدن به والله همشون گفتن تاحالاهیچ بنی بشری انقدرهم زبانی هم مالی بهمون محبت نکرده پابه پاشون کارکردم توسفره کنارخودمون روقالی تمیزنشوندم رومیزناهار خوری کنار خودمون نشوندمشون تابهشون برنخوره و دلشون نرنجه همشون سالهاست که هنوزکه نمیان زنگ میزنن وواسه خاطره خوبی که توخونه ام داشتن تشکرمیکنن بخدامعتادبودن ولی غیرت داشتن شکم زن بچه سیر کردن و خانمهایی که برای یک لقمه نون باسربه زیری برای تمیزکاری میرن خونه این اون سگشون شرف داره به پولدارهایی که... وای که اون لحظه به سراون عزیزات چی آوردی بروحلالیت بطلب که زیردست همون عزیزان نشی مگه به چوب خداوقیامت اعتقاد نداری 🍃🌹 #مشاوره_زندگی #سوال_اعضا #سیاست_رابطه آیدی من و لینک کانالمون برای ارسال به دیگران 👇 @H_noorsa https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگل جون روی سخنم باتازه عروسه عزیزم علت عصبانیتت ازچیه اگه ازاینکه که تو نشستی ودیگران دارن برات کار می‌کنند که خب تایه حدی طبیعیه چون منم زمانی که کارهای خونم بمونه( البته من به خاطر حضور سه تابچه کوچیک که اجازه کار بهم نمیدن)شوهرم کمکم میکنه همه کارهای خونه رو انجام میده ومن ازاینکه نمیتونم خودم انجام بدم ناراحت میشم گاهی هم عصبانی میشم عزیزم کار رویاد بگیر خودت انجام بده ازهمین الان شروع کن ببین خونت به چه کاری نیاز داره انجام بده شاید ظرفات روظرفشوییه شاید خونه نیاز جارو داره پاشو یاعلی بگو دست به کار شو @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام دوست عزیزی که پسرعزیزتون دراثرتصادف بدنش اسیب دیده ماهمچینوقتا که دیگه طاقتمون تموم میشه وازدکتروبیمارستان ناامیدمیشیم یراست میریم پیش دکتر دکترا امام رضا ع البته ماسعی میکنیم عمل به واجبات وترک محرماتو انجام بدیم که بقول معروف سرمون بالا باشه وزودترجواب بگیریم.امید.ارم فرزندعزیزتون هرچه زودترمثل اولش بشه. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

سلام عزیزم😍🥰روز و روز گار خوش😍🥰😍 خانومی فرمودند قراره با پول تصادف همسرشون طبقه بالای خونه پدری بسازند🥰😍🥰😍 اولا تسلیت ب خاطر فوت شوهرشون.😔😭 بعد تبریک ب خاطر داشتن این پدر دلسوز‌🥰😍🥰😍 ولی خواهرم.لطفا و خواهشاً رودربایستی رو کنار بزارید و بین خودتون و خواهر و برادرا و پدر و مادرتون حتما ی دست‌نوشته داشته باشید🥰 خداوند عمر با عزت ب پدرتون بده ولی عمر و حساب و کتاب نداره شاید خدای نکرده فردا روز کسی حرفی بزنه زمونه بد شده.خواهرا و برادرا هم نگن.اهل منزلشون حتما میگن.😔 بالاخره میبینیم و میشنویم. برای دخترتون هم ب نظر من طلای کم اجرت بگیرین.تو آینده لازم شد انشالله خرج تحصیل یا جهاز بفروشید و استفاده کنید😍😍.ادم مطمن کم پیدا میشه ک بدید سود بگیرید. و اینکه فرمودید پسر مجرد دارید خواهرم ب نظر من البته باز.شما انشالله ب زودی شاید آقا پسراتون داماد کنید اگر بتونید دو تا واحد ۶۰متری در بیارید بهتره😍 لااقل یکیش یا سهم بچه تون میشه مستأجری نمیره یا میدید دست مستاجر و کمک خرجتون میشه😍🥰 جاتون کوچک میشه ولی اینجوری لااقل ی منبع در آمدی میشه و حتی میتونید اون واحد زودتر از آب وگل در بیارید و نیاز نباشه همه پولتون خرج کنید و با پیش اون واحد .واحد خودتون آماده کنید 😍🥰 یا اگر عجله دارید باز با پیش اون واحد ی مبلغی دستتون میگیره برای کاری دیگه🥰 باز هرچی صلاح بدونید این هم راه حلی هست🥰 انشالله ک ب خیر و خوشی بسازید 🥰😍🥰🥰😍😍مامان آیلین والین 🥰😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلم خوبی میگم اون خانمی که میگه ای و ف کردم چند روز بعد میخواد آزمایش خون بده ببینه باردار ه یانه... انشالا که هست من براش دعا میکنم اگه میشه با اون خانم صبحت کنم خوب بودند اخه من توخونه خودم امسال اگه خدا بخواد روضه حضرت رقیه و حضرت علی اصغر دارم با امسال میشه 11سال اگه خونش تو بابل امیرکلا ست آدرس بدم بیاد انشالا با دست پر حاجت خودش را بگیره التماس دعا 💖 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #سیاست_های_زنانه 🔵 بچه، هم مال شماست هم مال شوهرت... 🔵 همون اول همسرتون رو در بزرگ کردن ني ني سهيم کنين، حتي اگر همسرتون اصلا اهل کمک کردن در کارهاي خونه نيست ولي اين دفعه پاي بچه وسطه و فرق مي کنه اينجوري فقط بار بچه رو دوش شما نيست و دوما اينکه مي فهمن که شما هم دارين زحمت مي کشين. 👈مثلا دارين آماده مي شين که برين مهموني. خطاب به ني ني و در واقع خطاب به باباي ني ني بگين : "باباجون مامان دست تنهاست، مياي کمک کني من لباس هامو بپوشم؟" 👈يا مثلا اگر نصفه شب بچه بيدار مي شه و گريه ميکنه انتظار نداشته باشين که همسرتون خودش خودبه خود بيدارشه و کمک تون کنه. 🔵به خصوص اگه خوابش سنگينه. خودتون شوهرتون رو به يه بهانه اي بيدار کنين؛ طوري که حس کنه کمک اون باعث مي شه بچه ساکت بشه. مثلا بيدارش کنين و بگين : ❌ " عزیزم زحمت مي کشي يه ليوان آب ولرم با چند تا حبه قند بياري؟ بچه ساکت نمي شه ....." ❌ يا مثلا بگين :" عزيزم بچه بغلمه ميشه برق و روشن کنی؟ ‌‌‌ ‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #یک_دقیقه_مطالعه👇 پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت :35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک دادو رفت، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.. هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز در کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد. 🔻شکسپیر چه زیبا میگوید: بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #قشنگه_بخونید مردی وارد داروخانه شد وبالهجه ای ساده گفت: کرم ضد سيمان دارين؟ متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت: بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟ خارجيش گرونه ها گفته باشم! مرد نگاهی به دستانش کرد و روبه روی فروشنده گرفت و گفت: ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم... اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده ! لبخند روي لبان متصدي يخ زد!!! واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است چراکه نمی داند بعد از بازی شطرنج شاه وسرباز را دريک جعبه می گذارند... انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ... جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است... مواظب باشيم که «تقوا»بايک «تق» «وا» نرود!!!!! برای رسيدن به کبريا بايد نه "کبر"داشت نه"ريا"!!! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خلاصه ١٠ قانون موفقيت وارن بافت: 1_ اشتياق خودتون رو پيدا كنيد و در اون فوق العاده بشيد 2_ بهترين افراد را استخدام كنيد، كارمندان شما سربازان شما هستند، كسى با سربازهاى بد به جنگ نمى رود 3_ براتون مهم نباشه كه بقيه چى فكر مى كنند، روزى ميرسه كه اون ها ميخوان كه جای شما باشند 4_ بخوانيد، بخوانيد، بخوانيد 5_ هميشه براى خودتون حاشيه امنى تعريف كنيد، اين كار رو در زندگى ، كسب و كار و روابط دوستى خود انجام دهيد 6_ براى خودتان هم برنامه داشته باشيد، اگر خودتان رشد نكنيد كسب و كار و زندگى شما هم رشد نمى كند 7_ مزيت رقابتى داشته باشيد براى كسب و كار و حرفه خودتان 8_ هميشه درحال مسابقه دادن باشيد، با ديگران يا خودتان، هر روز پيشرفت كنيد 9_ موفقيت را در ديگران ببينيد و از آن ها بياموزيد و مدل خودتان قرار دهيد 10_ بى قيد و شرط به ديگران عشق بورزيد.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii این کلمات را کمتر به کار ببرید : نمی‌شود نمی‌توانم ندارم هیچ وقت از نداشتن و یا کمبود سخن نگویید؛ زیرا از سخن‌های شما بر شما حکم می‌شود! یعنی با آن چه که می‌گویید، هم ارتعاش می‌شوید، شاید در آن لحظه چیزی متوجه نشوید ولی پاسخش را در طول زمان دریافت می‌کنید. اگر مدام متوجه شکست و بی‌پولی و روابط ناسرانجام‌تان باشید، شکست بیشتری را به خود جذب خواهید کرد. عادت کنید که در دنیای شگفتی‌ها ومعجزه‌ها زندگی کنید؛ زیرا حقیقت چیزی نیست که شما می‌بینید. چشم‌هایتان را به موفقیت بدوزید و جز پیروزی چیز دیگری را باور نکنید.. ❤️❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿