سلام عزیزم وقتتون بخیر. ممنون میشم پیام منو بزارید و دوستان راهنمایی کنن.. من مهشید هستم برای دوستانی ک خواستن راهنمایی کنن من و همسرم دوساله ازدواج کردیم و من ۳۰ سالمه و همسرم ۳۷. بچه هم داریم. فاصله خونه ما با مادرم و اقوام من حدود ۳ ساعت فاصلس و معمولا پدر مادرم هر ۴۰ یا ۶۰ روز یک سر میان خونم و یک شب معمولا میمونن و میرن یا خواهرام عید و تعطیلات با شوهرشون میان خونم اخه من خواهر بزرگه ام. و شاید بگم سالی ۳ بار بیان خونه ام . شوهر من سر همین قضیه همیشه بعد رفتنشون ناراحت میشه و سر من منت میزاره و یک بهانه ای برای بحث پیدا میکنه ؟ شاید فکر کنید بهش توجه ندارم ولی واقعا شوهرم برای منو خانواده ام مرکز توجه هست و همگی دوسش دارن. اما نمیدونم چرا تا خانواده و فامیلم میان شوهرم خیلی ناراحت میشه انگار دوس نداره... برای عید نوروز امسال خواهرام با شوهرشون اومده بودن و یک شب موندن و منم عید بود پذیرایی کردم ولی وقتی اونا رفتن شوهرم کلی دعوام کرد ک چرا ضرف اجیل تموم شد چرا میوه اوردی انقدر ناراحت شدم ک پول اجیل رو براش کارت ب کارت کردم گفتم عزیزام اگ چیزی خوردن دیگ منت سرم نزار ... خواهرامم همیشهههه اصرار میکنن بیایین خونمون و ب زور راضیش میکنم... ولی خانواده خواهر و برادر خودش چون اینجاس میان ی سر میزنن میرن و گاهی ب زور نگهشون داشتم چون کلا وقتی مهمون میاد خونم میگم برکت میاد توی زندگی... این اخلاق شوهرم خیلی خستم کرده لطفا بگین چکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من مهشیدم.... ‌

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #چالش_توهمات_خواب ‌

سلام من هم می‌خوام بگم در مورد چالش توهمات البته توهم نبود و کاملا واقعی بود حدود بیست سال پیش من هنوز ازدواج نکرده بودم مادرم هرسال شب عاشورا حلیم داشت که از صبح تاسوعا شروع میکرد به بار گذاشتن حلیم عصری همسایه ها اومدن حلیم را هم زدیم و دیگه تا شب بین همسایه ها و توی روستامون پخش کردیم ساعت نه شب هو رفتیم روضه و بعداز برگشتن دیگه ظرفا را شستیم و چون من دختر بزرگ خونه بودم و کاری و حساس هم بودم باید همه چی را جمع و جور میکردم تا با خیال راحت بخوابم وقتی کارام تموم شد دیگه ساعت دو بود داشتم میرفتم بخوابم که خروس خونه ما شروع به خوندن کرد و بجای اینکه قوقولی قو کنه می‌گفت حسین بخدا قسم میخوند حسسییییییین باصدای بلند و خروسای همسایه همگی جواب میدادن حسسییییییین هرچی بیشتر گوش میدادم بیشتر حسین حسین میکردن میدونم باور نمیکنید خودمم الان باورم نمیشه که خروس بگه حسین ولی باگوشای خودم می‌شنیدم و نه یک بارو دوبار زیاد میخوندن حسین اینقدر گفتن تا دیگه تموم شد و خروس ما تک خون بود و بقیه خروسا جواب میدادن این از معجزه امام حسین و شب عاشوراست و منم قبلاً پاک بودم اما الان دیگه نه چون بچه بودم 😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگل جونم پیاممو میذارین برا خانومی که ابروهاشون خشک شده پوسته سفیده داخل ابروهاشونه آبجی گلم این مشکل برا منم پیش اومد احتمال زیاد شما با صابون صورتتون رو شستشومیدین پوست صورتتون خشک هست بهتره چند وقتی از صابون و مواد شوینده برا صورتتون استفاده نکنید چون چربی پوستتون گرفته میشه اون پوسته ها هم تو ابروها از خشکی پوستتون هست یه روغن مثل روغن کرچک ک خیلی خوبه برا ابرو از روغنای دیگه هم میتونین استفاده کنید ولی کرچک برا ابرو عالیه هم تقویت کننده ابرو هست هم ب رشدشون کمک میکنه فقط زیاد نزنید ک داخل چشمتون بره با نوک انگشت خیلی کم فقط چرب کنید ابرو رو بعد بایه مسواک تمیز خیلی آروم ابروهاتون شونه بزنید من خودم با همین روش جواب گرفتم انشاالله شمام نتیجه بگیرید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پاسخ به این سوال👇 سلام خوبی عزیزم ممنون از کانال خوبتون اعضا محترم دخترم نه سالش کف یکی از پاهاش صاف یکش نه واندازه کف پا متفاوت . باعث شده پای که صاف نیست کمی به سمت داخل بزاره ونیم میل یک پاش از پای دیگر کوتاه آیا کسی همچین موردی در اطرافیانش دیده؟ دکتر خاصی رفته؟ آیا تونسته مشکلش حل کنه؟ ممنون میشم راهنمایی کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #چالش_خواب . سلام گلبرگ عزیز خداقوت خسته نباشید🌹🌹🌹 چالش خواب من چندسال پیش عروسی برادرم بود وبعدشب که هرکسی رفت خونه خودش من هم خسته بودم وخوابیدم یک دفعه نگو توخواب بلند بلند دست میزدم وهی همه روبه دست زدن تشویق می کردم 😄😄😄 که همسرجان از صدای من بیدارشدن ومن رااز خواب خوش بیدارکردن 😉😉 از همون زمان سربه سرم میزارن کلا اگر هراتفاقی در طول روز بیفته شب خوابشومیبینم 😇😇 گاهی هم بلند حرف میزنم ودخترم حدود ۹ سالش بود،، خونه ۲ طبقه بود وشمالی طبقه پایین مستاجر داشتیم یک عروس ودامادجوان ،،، ازخواب بیدارشدم برم سرویس بهداشتی دیدم دخترم نیست ورختخوابشم نیست نگران همسرم روبیدارکردم این بروبگرد اون برو بگرد دیدیم نخیرخبری ازش نیست نگران رفتیم توحیاط دیدیم خانم رختخوابش روتوحیاط پهن کرده وخواب تشریف دارن 😁😇 وقتی بیدارش کردیم گفت من چراتوحیاط هستم خودشم متوجه نبوده ،،،، خدارحم کرده نرفته تو کوچه بخوابه 🤣🤣🤣🤣 من باشم بانوی مشهدی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پاسخ به این سوال👇 سلام عزیز خداقوت برای راه حل از بین بردن شپش پیام دادم یه قطره شپش هست عطاریا دارن خیلی عالیه دختر من موهاش تا پشت پاش هست شپش گرفت توی یه مهمونی از قطره زدم بعد سه روز تموم تموم شد محو شدن حتی برای مرغ و کبوترامم ازش استفاده کردم می خوام بگم اگه کسی حیوونم تو خونه داره براش خوبه تا این حد قوی هست و بی ضرر @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزان در مورد چالش پاک کن فاصله بین شهرتا روستامونو پاک میکردم که به پدرومادرم نزدیکتر بشم تا راحتتر بتونم برم بهشون برسم آخه هم پیر هستم وهم مریض دلم میخواد بیشتر بتونم برم بهشون سر بزنم فقط جمعه ها میریم عصری برمیگردیم چکار کنم نمیتونم همیشه برم یا شبا پیششون بمونم واسه همین همیشه نگرانشون هستم انشالله که خدا پشت وپناه همه پدرمادرایی که تنها و پیر ومریض هستن باشه🤲 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

سلام به گلبرگ خانم واعضای گروه میخواستم باهاتون درد دل کنم تا یه خورده سبک بشم اخه خیلی دلم خونه از دست این دنیا وبی وفاییهاش من در یک خانواده متوسط بزرگ شدم البته تا وقتی که خوب وبد رو تشخیص دادم همش یادمه مامانم بد بخت با کار کردن ونون درست کردن خرجی مارا میداد وبالاخره هرجور بدبختی بود ما بزرگ شدیم پدرم هم همش دنبال عیاشی خودش بود ورفته بود یه زن دیگر هم گرفته بود هرروز بامادرم جنگ ودعوا داشتند اصلا دوست نداشتم دران خانه بمانم حسرت خیلی از چیزها به دلمان مانده تا اینکه برادر بزرگم که تنها امید وارزوی مادرم بود دوستان ناباب اورا به سمت مواد کشاندند مادرم هرروز غصه میخورد هرکاری کرد که اوترک کند نشد که نشد هرروز خونه ما جنگ ودعوا بود برادرم که قبلا اهل نماز ودعا بود طوری شده بود که استغفر الله به خدا فحش میداد دیگر خانواده از دستش عاصی شده بود تا اینکه یه روز براثر کشیدن زیاد شیشه فوت کرد وقتی خبرش را اوردن خیلی ناراحت شدیم ولی می دانستیم عاقبتی جز این ندارد الان نزدیک به 8سال هست که مادرم از شدت ناراحتی خانه نشبن شده پدرم هم بعدا سه ماه از فوت داداشم هم یه شب سکته کرد ودار فانی راوداع گفت الان خدا راشکر دخترا ازدواج کردن وپسرا هم زن گرفتن ولی دیگر چه بگوییم یکی از زندگی اش راضی است ودیگری نه ولی چه بگوییم تقدیر خدا بیشتر ازاین نیست من که دختر کوچک خانواده بودم وقتی برام خواستگار اومد اصلا دلم نمیخواست بااو ازدواج کنم ولی ادم وقتی یه خانواده درست وحسابی ندارد منظورم اینه ما خانواده با آبرویی هستیم فقط هرروز جنگ ودعوا وفحش ونفرین بود دلم میخواست یه کسی بیاید ومن زود ازدواج کنم واز این خانه بروم وقتی شوهرم اومد ظاهرش اصلا مورد پسند نبود ولی به خاطر اینکه از شر اینها رها پیداکنم ازدواج کردم ولی چه فایده خانواده شوهرم هم هرروز باهم جنگ ودعوا داشتند دیگر مغزم متلاشی شده بود از سروصدای زیاد تااینکه یه خانه کوچکی اجاره کردیم وزندگی مان راشروع کردیم خدا راشکر خیلی خیلی مرد خوبی هست از همه لحاظ ولی مادر شوهرم بااینکه من خیلی در حقش خوبی کردم وقتی مریض میشد تمام کارهای خانه اش روی دوش من بود چون اونا خانواده پر جمعیتی هستند ولی چه فایده مزد دست مرا با فحش وناسزا وتهمت داد الان نزدیک 15سال هست که باهاشون قهریم هرروز نفرینش میکنم که ان شاالله خدا ازش نگذره خداراشکر من الان زندگی خوبی دارم بادوتا بچه خوشکل وخونه وماشین هم دارم خدا راشکر میکنم خواهرا ببخشید که یه خورده طولانی بود خیلی وقت بود باهیچ کس درد دل نکرده بودم ان شاالله به حق این ماه صفر همه به حاجتشون برسن بعد هم من ان شاالله @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

سلام خدمت خواهری ک دخترشان انگشت شصت رو میخوره دقیقا یاد کودکی خودم کردم من هم مادر خدابیامرزم تعریف میکرد تا کلاس اول همین طور شصتم میخوردم انواع مختلف دکتر و دارو آمپول حتی زدن تو شستم ک نخورم داروهای تقویتی شربت ولی فایده ای نداشت تا اینکه ی دکتر پیدا شد گفت اولا کار بدی هست بزرگ بشه جلو بقیه کنه احترام شخصیت خودش میاد پایین بعد هم لثه و دندان هاش فکش خراب میشن تنها راهش قایم کردن ۲ تا دست ها هست چون اگر یکی ببندی اون یکی نبندی ب اون یکی عادت میکنه پس هردو دست ها تا مچ باید ب مدت ۱ ماه بسته بشه با گچ اون هم گچ مثلا ادم عادی اتفاق می افته ۲ لایه میبندن ولی برای فرزند شما چهار لایه محکم میبندم تمام انگشت ها تا مچ بالا انگشت ها معلوم نشن بعد شماهم با باند و صربه ضهر موقع خواب رو گچ ببندید همون موادی ک از عطاری میگیرن برای از شیر گرفتن بچه ها اون مواد گفته بود و دقیقا ۱ ماه مادرم من رو دستشویی برد حمام برد غذا دهانم کرده تا یکماه هر روز کارش این بود صبح ظهر شب هم تازه صربه ضهر درست میکرده زیاد ب صورت خمیر روی گچ می مالید با باند نازک سفیدها میبسته دوباره ظهر با دستمال خمیر برمیداشته دوباره درست میکرده تا خوب شدم انشالله توانسته باشم درست مفهمومم برسونم شما هم این کار رو کنید پیش دکتر اورتوپت برید جدا هم چی توضیح بدید ازشون کمک بخوایید بعد دخترتون ببرید داخل اتاق دکتر تا انشالله خوب بشه یا مشاوره کودک ببرید تا انشالله خوب بشن لطفن بزارید تو گروه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #چالش_توهمات_خواب ‌