☫
💌 #عند_ربهم_یرزقون
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
تا هست جهان شورِ محـرم باقیست
این جلوهٔ جان در همهعالم باقیست
خاطرهای از شهیـــد ابراهیــم هـادی
شبهای محـــــرم ابراهیـم ڪه دیر
میاومد خــونــه، در نمیزد، از روی
دیوار میپرید توحیاط تا اذانصبح
صبر میکــرد بعد به شیشه میزد و
همه را برای نماز بیــدار میڪرد
بعد از شهــادتش مــادرم هر شب با
صدایبرخوردِ باد بهشیشه میگفت:
ابراهیم اومده
« راوی: خواهـــر شهیـــد »
❣ #عند_ربهم_یرزقون
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت.
اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت.
🌹شهید رسول خلیلی
🌻🕊هدیـهبهارواح مطـهرشهـدا🌹صلــوات
❣ #عند_ربهم_یرزقون
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود ...
بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بیحـس شـده بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو به مـو انجـام میدادم.
پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! به آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما میتونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمیتوانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمیدانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد ....
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
🌹 (قسمتی ازخاطرات: شهید محمدحسین محمدخانی)
🌻🕊هدیـهبهارواح مطـهرشهـدا🌹صلــوات💐
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ #عند_ربهم_یرزقون
شهید سید حسن ولی واسکسی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند.
ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سید حسن به خانواده اش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی.
وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت.
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🌹 همسر شهید داریوش رضایی نژاد نقل میکنن که
همیشه ایشون به من سفارش میکرد که مهم نیست آرمیتا دکتر یا مهندس بشه مهم اینه که انسان باشه.
وقتی انسان باشی وجودت نعمت و آرامشه برای اطرافیان و دوستان و ... سعی کنیم بچه هامونو انسان بار بیاریم اگه علامهی دهر هم بشه ولی بویی از انسانیت نبرده باشه پشیزی ارزش نداره.
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🔹 فقیری به مسجد آمده بود و کفش مناسبی نداشت، ابراهیم پیش او میرود و کفشهایش را به آن مرد هدیه میدهد. خودش در گرمای ظهر تابستان، با پای برهنه از مسجد تا خانه میرود. او واقعا مرد خدا بود.
🕋وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ...
(بقره/۲۶۵)
⚡️ترجمه
و عمل کسانی که اموال خود را برای خوشنودی خدا، و پایدار ساختن فضایل انسانی در روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی و بارانهای درشت به آن برسد، و میوه خود را دوچندان دهد…
❣ #عند_ربهم_یرزقون
این چیه؟
+عکس دخترمه
_بده ببینمش
+خودم هنوز ندیدمش
_چرا؟
+الان موقع عملیاته...
میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده،باشه بعد.
🌹 شهید مهدی زین الدین
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🕊 #کبوتر_زخمی
🌹 شهید سید مجتبی علمدار
✅ علامه حسن زاده آملی:
سید مجتبی، همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای ۸۰ ساله ما، بالاتر رفت.