#حرفِ_حساب🔍
فلسفهعیدقربانچیست؟
بیگمانفلسفهیقربان،سربریدن
نیست.بلکهدلبریدن است.
دلبریدنازهرچیزیکهبهآنتعلُّقداری.
دلبریدنازهرچهتو را ازخدادورمیکند..
قربانیاشکن،تابهخدابرسی...✨🖇
#عید_قربان
#دل_ببریم💔
می شود جان داد!
برای "نیم نگاهی" از جانب کسی که
درمان تمامِ دردهایت است ...
برای "یک لحظه" دیدارِ یاری که سالهاست
چشم به راهش هستی ...
برای "قدوم پُربرکت" یوسفی که قرنهاست
جهان به انتظار اوست ...
آری!
تو بیا عیدِ من و حالِ پریشانم باش،
من نثارِ قدمت جان را به قربان میکنم ...
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@Behnam1399
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
حاج حسین یکتا:
بچهها! شهدا خوب تمرین کردند
ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در رکاب آسید روحالله خمینی.
ما هم باید تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در رکاب حضرت اقا...😍💚
#نماز_اول_وقت📿
هر ڪس عادت به تأخیر در #نمازها
ڪرده اســت خود را براے تأخیر در
همــــه امـــــور زندگے آمــاده ڪنـد!
تأخیر در #ازدواج و ڪسب رزق و ...
#آیت_الله_بهجت(ره)
#پای_حرف_ولی💚
قرآن به ما میگوید
در کار خیر و کمکهای مؤمنانه #مسابقه بگذارید؛
یعنی سعی کنید شما جلوتر از دیگران حرکت کنید و بروید. و این کار به نظر من مهم است.
حتّی این اِطعامهای #محرّم را هم ــ
که حالا در ایّام محرّم بعضی از هیئات و بعضی از مردم که تواناییهایی دارند نذری و اِطعام درست میکنند ــ
میشود به این شکل کمک مؤمنانه به خانوادهها به شکل کاملاً پاکیزه و دور از مشکل سرایت و این حرفها انجام داد.✨
← انقلابیگری به معنای واقعی کلمه اینها است. انقلابیگری با زبان نیست، باعمل است؛🍃
عمل جلوتر از زبان بایستی انسان را راه ببرد. و واقعاً کسانی که در این زمینهها فعّالیّت کنند، کار انقلابی انجام میدهند؛
اینها انقلابیگری است✌️🏼
• سیــ♥️ـــدعلی خامنه ای
{۱۰ مرداد ۹۹}
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#بادبرمیخیزد
#قسمت13
✍ #میم_مشکات
اما متاسفانه آن روز،همه تلاش و صبر معصومه، بی فایده ماند چرا که تا شب راحله از جوش و خروش نیفتاد. هرچند به جز یکی دو ساعت اول که گاهی زیر لب غرولندی میکرد تا شب ساکت بود ولی چشم های فندقی رنگش آنچنان غضب آلود بود و ابروهای مشکی اش چنان در هم بود که معصومه ترجیح داد تا آرام شدن اوضاع صبر کند. این اولین باری بود که عصبانیت راحله این همه طول کشیده بود. تنها آمدن پدر توانست اندکی از این خشم کم کند.
راحله دردانه پدر بود. نه اینکه پدر او را بیشتر دوست داشته باشد،نه، اما شاید چون فرزند ارشد بود و از طرفی خصوصیات اخلاقی اش او را تبدیل به دختری محجوب،صبور و منطقی کرده بود باعث می شد پدر به عنوان سرپرست امور خواهرانش به اون نگاه کند... این تمایزات و شاید اینکه شباهت زیادی بین او و مادر وجود داشت باعث شده بود راحله جایگاه ویژه ای نزد پدر داشته باشد و خواهران دیگر که هرکدام به خوبی های راحله اعتراف داشتند با کمال بزرگواری این برتری را پذیرفته بودند و هیج کدام سعی در ورود به این حیطه نداشتند. راحله فرشته نبود. او نیز مانند هرکس دیگری اشتباهاتی داشت اما شاید چون همیشه در پی یافتن راه درست بود باعث می شد اشتباهاتش کم شود.
البته رفتار پدر هم به گونه ای نبود که حسادت بقیه را برانگیزد زیرا به هرکدام از دخترهایش جداگانه و ب طور خاصی عشق می ورزید و همین باعث می شد هیچ کس نخواهد جایش را با دیگری عوض کند. از طرفی راحله هیچ وقت از این برتری موقعیت، سو استفاده نمیکرد. به علاوه چون این برتری باعث وظایف و مسئولیت های بیشتری نسبت به بقیه بود بقیه ترجیح میدادند همان نقش های راحت خود را ایفا کنند.
از دید راحله نیز پدر مردی بود با تمام خصوصیات جالب و ویژه یک مرد. مردی که اصول اخلاقی اش را قبل از آنکه توصیه کند خود عمل میکرد و هیچ گاه چیزی نمیتوانست وسوسه اش کند که اخلاق را زیر پا بگذارد. همسرش را عاشقانه دوست داشت و در پدر بودن مردی بود بی نظیر ... در طول بیست سال زندگی، راحله هیچ گاه ندیده بود پدرش رفتاری غیر منطقی داشته باشد و یا از موقعیت پدری خودش سو استفاده کند. برای همین به راستی حکم ستون خیمه زندگیشان را داشت.
آن شب هم با آمدن پدر که همراه با شوخی ها و مهربانی های همیشگی اش بود راحله توانست کمی آرامش خود را باز بیابد و ناراحتی اش را فراموش کند.
مردی پنجاه ساله، با موهایی ک زودتر از موعد جو گندمی شده بود... چشمانی نه چندان درشت، با نگاهی ارام و نافذ..ابروهایی صاف و پر پشت و ریشی کوتاه که مخصوص حاجی های بازاری بود ترکیب چهره ای بود که راحله عاشق نگاه کردن به آن بود...
#ادامه_دارد...
.....★♥️★.....