پارسال ، بعد از دههدوم ، با دو حصیر ، رفتیم نشستیم پارک شهر محلسکونتمون !
روزهای اول حتی پول نداشتیم بدیم یه بنر چاپ کنیم و ایستاده (استند!) بزاریم کنار حصیرهامون! ،
بلندگو(اسپیکر!)بلوتوثی هم نداشتیم(به برکت دلسوخته🥲مون😅 ، امسال داریم!)
خلاصه ، هرچی از ملزومات کاردستی که تو خونه بود، زدیم زیر بغل و با دوتا پسربچهی وروجکمون رفتیم نشستیم کف پارک...
تنها همکاری بخشداری منطقه ، یه سیمبرق بود برای چسبحرارتی مون!
خوبیش اینه که پارکمون سرراه و تو بخشی از مسیر و جاده ست!
#مسافر ها بعضا فکر میکردن #فروشنده ایم!
#دست_فروش !
منتها ما خجالت نمیکشیدیم! وایمیستادیم دونهدونه توضیح میدادیم!
که ما ، یه چند نفریم که میشینیم رو زمین، واسه #زائر_کوچولو های امامحسین فداشون بشیم، #عروسک و #توپ و #گلسر و #کارت_پستال درست میکنیم...
القصه !
تو این عکس ، دخترخانوم نوجوانی رو میبینید که نشسته داره #کارت_پستال درست میکنه برای #هدایای_اربعینی ... ؛ حجاب نداشتن متاسفانه 😥اما بجای رفتن به محیط پر زرق وبرقِ شهربازی که صدای آهنگهای رپ و راک و پاپش خیلی بیشتر از صدای نحیف و ضعیف ما بود، نشستن کنار ما و بعشق امامحسین هم یه #کاردستی یاد گرفتند هم دوقطره اشک نشست به چشماشون از #محبت اباعبدالله الحسین🥺
چیزهایی پارسال دیدم در اون دوهفته که رفتیم و نشستیم تو #پارک #شهر_کوچیک محل سکونتمون که... فقط این شعر تو سرم تکرار میشه:
👇👇👇
@BehrouzTeam 🖤