اولین باری که اسم #مشکلگشا به گوشم خورد شاید ۵ سالمم نبود
اونموقع معنی مشکل رو هم نمیدونستم چه برسه به مشکل گشا
فقط این رفته بود تو ذهنم که وقتی شبا با مامانم و داداش یه سالم میرم مسجد، مخصوصا شبایی که فرداش جمعهس،،
بین دوتا نماز که چراغا رو #کور میکنن
وقتی حاجاقا یه حرفایی میزنه و بعدش صدای گریه ی آدما میاد
اونوخ وقتی چراغا دوباره روشن میشه
روی همه ی جانمازا پر از خوراکی میشد...
نخودچی کیشمیش شکلات نون پنیر و خرما حلوا کلوچه نون قندی یه عالمه چیز میز خوشمزه
چشمام گشاد میشد از این شعبده
و ذوق میکردم و تعداد بادوم زمینی هامُ میشمردم که از داداشم بیشتر بشه...
از مامانم میپرسیدم این خوراکیا از کجا میاد
میخندید و شکلاتاشُ میذاشت تو جانماز من و میگفت اینا رو یه عده از آدما بین نمازخونا و گریه کنای #امامحسین پخش میکنن
تا وقتی دارن دعا میکنن واسه اونا هم دعا بشه
بخاطر همین اسمشُ گذاشتن مشکل گُشا
گره ی مشکلا با دعای کسی که #گریه کنه واسه امام حسین باز میشه...
چه اعتقاداتی بود و چقدر کمرنگ شده این روزا
سرمُ بین دستام گرفته بودم
مضطرّ
کنار گوشم یه صدایی اومد
یه خانمی یه کلوچه گذاشت کنار جانمازم....
گفت مشکل گشاست
دعا کن
الهی مشکل خودتم حل شه🌱
#دختریازآنسویماه 🌙
@BehrouzTeam 🌈🌤