روزی #شاپورغلامرضا پسر رضاخان که در #رامسر باغی داشته، #شهردار را میخواهد و میگوید: در صندوق شهرداری چقدر پول هست؟
شهردار جواب میدهد: فلان قدر! میگوید باغ مرا از این پول کابلکشی کنید،
شهردار در جواب میگوید: این پولِ مختصر برای سیمکشی روستاهاست.
🔹شاپورغلامرضا میگوید: گور پدر روستائیان! فورا #باغ مرا کابلکشی کنید و پای هر #چنار هم نورافکن بگذارید! شهردار ناچار میشود چنین کند.
🔸 پس از اتمام کار، شاپورغلامرضا در باغ حاضر میشود و میبیند کنتوری بر دیوار گذاردهاند، میپرسد این دیگر چیست؟!
شهردار میگوید: کنتور برق است! شاپور غلامرضا با #عصبانیت میگوید: این کثافت را بردارید؛ مگر پول برق را باید از من بگیرید!
شهردار چنین میکند و شاپور غلامرضا به عنوان انعام، یک نیمپهلوی به او میدهد.
📚 منبع: کتاب شکوفایی دیکتاتوری/نوشته #ژراردوویلیه فرانسوی
ترجمه دکتر #شمس_الدین_امیرعلایی (وزیر اقتصاد و وزیر دادگستری در زمان پهلوی)
تاریخ بخوانیم...تا بدانیم...