📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 چرا سگ را بر خود مقدم داشتی؟
عبدالله بن جعفر از خانه اش خارج شد و به سوی باغ خود به راه افتاد. در بین راه از کنار نخلستانی که متعلق به دیگران بود، عبور کرد. آنجا پیاده شد، دید که غلام سیاهی در آن نخلستان کار می کند.
در این هنگام غذای غلام را آوردند و مشغول خوردن شد. در همین حال سگی وارد نخلستان شد و نزدیک غلام رفت. غلام یک قطعه نان برای او انداخت و سگ آن را خورد. غلام قطعه دوم و سوم را انداخت و سگ آنها را خورد و چیزی برای خود باقی نماند.
عبدالله پرسید: پس چرا سگ را بر خودت مقدم داشتی؟ گفت: این سگ از مسافت دوری آمده و غریب و گرسنه است، زیرا در محل ما چنین سگی نیست و من خوش نداشتم که او را با گرسنگی رها کنم. عبدالله پرسید: پس خودت امروز چه می کنی؟ او گفت: با همین حال گرسنگی، روز را به آخر می رسانم.
عبدالله گفت: این غلام از من باسخاوت تر است. آن گاه از غلام سراغ صاحب نخلستان و مولای غلام را گرفت و پیش او رفت و نخلستان و آن غلام و تمامی لوازمی که در آنجا بود از صاحبش خریداری کرد غلام را آزاد کرد و نخلستان و تمام وسایل را به او بخشید.
📗 #محجة_البیضاء، ج 6
✍ مرحوم فیض کاشانی
@behtarinkanall
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 از یهودی که کمتر نیستم
مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود، هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت. روزی طلبکار با اصرار تمام، مطالبه قرض خود نمود، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت.
این مرد همسایه ای یهودی داشت، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد، گفت: تو را به حق دین اسلام سوگند می دهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی؟ جریان را برایش شرح داد. یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد، گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد.
بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد. طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد. از او پرسید: از کجا تهیه کردی؟ جریان برخورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد. گفت: من از یک یهودی که کمتر نیستم، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد.
طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامه های اعمال در حرکت است، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد. در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود بهشت بدون حساب به او دادند.
پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟ گفتند: چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم.
📗 #عاقبت_بخیران_عالم، ج1
✍ علی محمد عبداللهی
@behtarinkanall
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 حرف مردم
امام باقر علیه السلام به یکی از یارانش فرمود: وقتی از دوستان ما می شوی اگر تمام شهر بگویند آدم بدی هستی، گفتار آنان تو را اندوهگین نکند و اگر همه بگویند آدم خوبی هستی، سخن آنان خوشحالت نکند.
وظیفه توست که خود را به قرآن عرضه کنی. اگر به قرآن عمل می کنی در راه خود پابرجا باش، وگرنه آن گاه در اندیشه نجات خویش باش، نه در فکر گفتار دیگران.
📗 #الحدیث
✍ مرتضی فرید
@behtarinkanall
🔴 رهبرانقلاب، صبح امروز در دیدار اعضای هیئت دولت:
🔹️ در موضوع #سیاست_خارجی ارتباط با همسایگان کشور باید خوب و روزافزون باشد.
🔹️ ارتباط و ادامه مذاکره با #اروپا ایراد ندارد اما باید ضمن ادامه این کار از آنها درباره مسائلی نظیر #برجام و یا اقتصاد #قطع_امید کنید.
🔹️ رفتار اروپا در مسائلی نظیر برجام و تحریمها مناسب نبود. باید با نگاه شکآلود به وعدههای آنها، از روند مسائل مراقبت جدی کرد.
🔹️ برجام وسیلهای برای حفظ منافع ملی است اما برجام هدف نیست بلکه وسیله است و طبعاً اگر به نتیجه برسیم که با این وسیله، حفظ منافع ملی امکان پذیر نیست آن را کنار میگذاریم.
🔹️ اروپاییها باید از بیان و عمل مسئولان دولتی ایران بفهمند که اقدامات آنها تدابیر و واکنش متناسب جمهوری اسلامی ایران را به دنبال خواهد داشت.
🔹️ هر گونه مذاکره با آمریکاییها منتفی است. نتیجه مذاکره با مسئولان قبلی آمریکا که حداقل ظاهرساز بودند اینگونه شد، حالا با مسئولان وقیح و هتاک فعلی که شمشیر را برای ایرانیها از رو بستهاند چه مذاکرهای داریم؟
🔹️ بنابراین مذاکرهای در هیچ سطحی با آمریکاییها صورت نخواهد گرفت.
🔷🔹 مذاکره با ایران نیاز همه دولتهای آمریکایی بوده است. آنها میخواهند مانور دهند که ما حتی جمهوری اسلامی ایران را به پای میز مذاکره آوردیم، پس همانگونه که قبلاً بهطور مشروح و مستدل بیان کردهام، هیچ مذاکرهای با آنها انجام نخواهد شد. ۹۷/۶/۷
#تغییر_به_نفع_مردم
#اقتصاد_مقاومتی
➖➖➖➖➖➖
@behtarinkanall
🔹سلاح ام۱۶ (M16)
اولین ام۱۶ ها از چین وارد ایران شده بودند.
ام۱۶ های چینی از کیفیت خوبی برخوردار نبودند ، سپاه پاسداران بدنبال سلاح با کیفیت تری برای یگانهای مخصوص خود بود.
از این رو ام۱۶ های آمریکایی که از داعش به غنیمت گرفته بود را مهندسی معکوس کرد و سلاح «فاتح» را بدست آورد که نیاز یگانهای مخصوص سپاه پاسداران را برطرف میکنند.
«این سلاح به تولید انبوه رسید»
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره رهبر انقلاب به خیانت بانک ها در بحران ارزی کشور که کمتر شنیده شد 97/4/24
به قیافه جهانگیری دقت نمایید ... :/
@behtarinkanall
#حدیث_دنیا
💠امام موسی کاظم(علیه السلام):
🔴مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِ البَحرِ؛کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ اَزدادَ عَطَشاً حَتّی یَقتُلَه.
🔷دنیا مانند آب دریاست،هر تشنه ای از آن بنوشد،تشنگی اش بیشتر میشود،تا جایی که او را خواهد کشت‼️
📚تحف العقول/ ص 417
@behtarinkanall
✅ مبلغ غدیر باشید
🌸🍃
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ گرفت ﮐﻪیکی ازمذاهب ﺗﺸﯿﻊ ﯾﺎ ﺗﺴﻨﻦ ﺭابعنوانﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﺸور ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ واعلامﮐﻨد. ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯﻋﻠﻤﺎﯼ شیعه ﻭ سنیﺩﻋﻮﺕﮐﻨدﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺩﻭﯾﺴﺖﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ( ﺭﻩ ) ﺑﻮﺩ.
.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﻭﺭ ﺗﺎ ﺩﻭﺭ ﻣﺠﻠﺲﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﺪ😁
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻌﻠﯿﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮﺑﻐﻠﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ رفتﮐﻨﺎﺭﺗﺨﺖﺣﺎﮐﻢﻧﺸﺴﺖ ..
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺑﯽﺍﺩﺑﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ.
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمدﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻋﻼﻣﻪ ﺩﺭﺟﻮﺍﺑﺶ ﮔﻔﺖ:ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ص ﻓﺮﻣﻮﺩﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺷﺪﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺑﻮﺩﺁﻧﺠﺎ ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ .
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ مجلس ﮐﺮﺩﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺍﺳﺖ ..
ﺑﻌﺪﯾﮑﯽ ﺍﺯ علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ازعلامه حلی پرسید ﭼﺮﺍ ﻧﻌﻠﯿﻦﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ هست؟
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺖ !!!!
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺮﺍ؟😳
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: در ﺭﻭﺍیتی ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ روزیﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ(ﺹ)بعدازاینکه ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩه و ﻭﺍﺭﺩ
ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍﺩﺯﺩﯾﺪ 😄.ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻻﺑﺪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽﺩﺯﺩﻧﺪ!!!
ﺷﺎﻓﻌﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍﻣﯿﮕﻮﯾﺪ اﺻﻼً ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎ ﻣﺒﺮ نبوده است!
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕویید؟ ﭘﺲ ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻮﺩ.
ﻣﺎﻟﮑﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻟﮏ دویست ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪازﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ پس ﺣﻨﻒﺑﻮﺩ😅
ﺣﻨﻔﯽ ﻫﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﺣﻨﻒ ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ نبوده.ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺣﻨﺒﻞ ﺑﻮﺩﻩ . 😉
ﺣﻨﺒﻠﯽ ﻫﺎﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﻨﺒﻞ هم ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ است.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ شمامی گوییدﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻪﺷﺎﻓﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﻧﻪ ﻣﺎﻟﮏ ﻧﻪ ﺣﻨﻒ ﻭ ﻧﻪ ﺣﻨﺒل ﺩﺭﺳﺘﻪ؟😳
علماءﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ همصداگفتند ﺑﻠﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚﺭﺍ ﺟﻌﻞ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ازﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻞ ﺗﺴﻨﻦﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ امامان آنها ﺍﺻﻼًﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪ.
🍃ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﯾﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ درزمان پیامبرص ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩ؟
ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﻠﻪ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺣﻠﯽ ﮔﻔﺖ: پسﮐﺪﺍﻡ ﻋﻘﻞ سلیم ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﻭﻟﯿﻦﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻭﺻﯽ ودامادﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩه ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭﮐﺴﺎﻧﯽ را ﮐﻪ درﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝﻧﺒﻮﺩه اﻧﺪﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﯿﻢ . ⁉
(ﻭَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَﺍﻟﺴَّﺎﺑِﻘُﻮﻥَ ﺃُﻭﻟﺌِﻚَﺍﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑُﻮﻥَ ﻓِﯽ ﺟَﻨَّﺎﺕِﺍﻟﻨَّﻌِﯿﻢِ )
یاعلی مددی
❤پیشاپیش دهه ولایت وعیدسعید غدیربرشماوخانواده محترم و برهمه مسلمین خصوصاً سادات مبارک❤
🌸🍃🌸🍃
🌸
فورواردکنید
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار حاج آقا قرائتی در اثبات ولایت امام علی علیه السلام
@behtarinkanall
#بشارت💢
#پیشگویی حضرت علی (علیه السلام) درباره #نابودی اسرائیل و پرچم سپاه پاسداران🌷
💢در روايات متعددي، موضوع تسلط يهود بر سرزمينهاي اسلامي و حوادث پس از آن پيشگويي شده است كه در اينجا به مناسبت حوادث جاري در منطقه به دو مورد از آنها اشاره ميكنيم:👇👇
💢در روايتي كه از اميرمؤمنان(علیه السّلام) نقل شده است در اين زمينه چنين آمده است:يهود براي تشكيل دولت خود در فلسطين، از غرب [ به منطقه عربي خاور ميانه] خواهند آمد.
عرضه داشتند: يا اباالحسن! پس عربها در آن موقع كجا خواهند بود؟⭕️
💢فرمود: در آن زمان عربها نيروهايشان از هم پاشيده و ارتباط آنها از هم گسيخته، و متّحد و هماهنگ نيستند.
از آن حضرت سؤال شد: آيا اين بلا و گرفتاري طولاني خواهد بود؟
فرمود: نه، تا زماني كه عربها زمام امور خودشان را از نفوذ ديگران رها ساخته و تصميمهاي جدّي آنان دوباره تجديد شود آنگاه سرزمين فلسطين به دست آنها فتح خواهد شد، و عربها پيروز و متّحد خواهند گرديد، ونيروهاي كمكي از [طريق] سرزمين عراق به آنان خواهد رسيد كه بر روي پرچمهايشان نوشته شده است: «القوّة».
عربها و ساير مسلمانان همگي مشتركاً براي نجات فلسطين قيام خواهند كرد [و با يهوديان خواهند جنگيد] و چه جنگ بسيار سختي كه در وقت مقابله با يكديگر در بخش عظيمي از دريا روي خواهد داد كه در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روي اجساد كشتهها عبور كنند.
💢آنگاه فرمود:👇
و عربها سه بار با يهود ميجنگند، و در مرحلة چهارم كه خداوند ثبات قدم و ايمان و صداقت آنها را دانست هماي پيروزي بر سرشان سايه ميافكند.
بعد از آن فرمود:
💢به خداي بزرگ سوگند كه يهوديان مانند گوسفند كشته ميشوند تا جايي كه حتّي يك نفر يهودي هم در فلسطين باقي نخواهد ماند.
آن حضرت در روايتي ديگر كه «عبايد اسدي» آن را نقل كرده است، ميفرمايد:
من در آينده در مصر منبري روشنيبخش بنيان خواهم نمود ...، و يهود و نصاري را از سرزمين هاي عرب بيرون خواهم راند، و عرب را با اين عصاي خود [به طرف حق] سوق خواهم داد.
عبايه ميگويد: من عرض كردم: يا امير المؤمنين! گويي شما خبر ميدهيد كه بعد از مردن بار ديگر زنده ميشويد و اين كارها را انجام ميدهيد!
فرمود:هيهات اي عبايه! مقصود من از اين سخنان آن گونه كه تو خيال كردي نيست؛ مردي از دودمان من اينها را انجام خواهد داد.
با اميد به آنكه به زودي با #ظهور امام مهدي(علیه السّلام) شاهد نابودي صهيونيسم متجاوز و آزادي كامل سرزمين فلسطين و قدس شريف باشيم.
📚بحارالانوار
@behtarinkanall
#امیر_المومنین_علی_علیه_السلام
✔️وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام شعر ایرانی می گویند.
🔹اهل شعر و ادب بود، زلفش گره خورده بود به علی بن ابی طالب علیه السلام، در عالم شاعری و مشتی گری اش شعری برای مولا جان گفته بود:
«حاجب اگر محاسبه حشر با علیست / من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن!»
▪️همان شب در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب (ع) به خوابش آمدند و فرمودند :
اگر چه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم! حاجب عرض کرد : یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست
مولا دوباره فرمودند؛ پس بیت آخرت را اینگونه بنویس :
«حاجب یقین محاسبه حشر با علیست / شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن…»
👈با خودمان عهد ببندیم این عیدِ غدیری بخاطر همان نگاه مظلوم و زهرایی امام #زمانمان، به حرمت مقام مولا جانمان امیرالمؤمنین کمی از گناه فاصله بگیریم، آخ که چقدر دنیایت زیبا می شود وقتی امام زمانت نامه ی اعمالت را می بینند و لبخند رضایت بر لبان مبارکشان نقش می بندد.
#کمتر_گناه_کن❌
⭕️ عید غدیر بر شما مبارک باد ⭕️
📚از کتاب شریف شیخ صدوق
🕊🕊🌷🌷🕊🕊
🌤الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة🌤
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد شدید و باور نکردنی رهبر انقلاب از ادامه "بنگاهداری بانکها" : بانک ها غلط می کنند چنین کاری می کنند
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی حاج آقا ذوالنوری نماینده استان قم در روز پرسش از روحانی
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ از مهمترین دلایل #بداخلاقی
✅ اولین #نیاز_بشر
✅ #طب_سنتی
✅ #هوا
#حکیم_حسین_خیراندیش (۱)
@behtarinkanall
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 منزلت وصی محمد(ص)
علی علیه السلام در سفری با یکی از یهودیان خیبر، همسفر شد. با هم رفتند تا به رودخانه ای عریض رسیدند، یهودی، علی علیه السلام را نمی شناخت، آهسته دعایی خواند و بر روی آب به راه افتاد، بی آن که غرق شود و خود را به آن سوی رودخانه رساند و به علی علیه السلام گفت: آگر آنچه من می دانستم تو می دانستی، همانند من از روی آب این رودخانه را می گذشتی!
علی علیه السلام فرمود: ای یهودی همانجا باش تا من نیز بیایم. آنگاه حضرت هم به اذن خداوند از روی آب رودخانه گذشت و خود را به یهودی رسانید. یهودی با تعجب به دست و پای علی علیه السلام افتاد و گفت: ای جوان! چه گفتی که آب در زیر پای تو مانند سنگ شد و از روی آب به این طرف آمدی؟!
امام علیه السلام به او فرمود: تو چه گفتی که از آب گذشتی؟ یهودی گفت: من خدا را به وصی اعظم محمد صلی الله علیه و آله و سلم قسم دادم، خداوند بر من لطف کرد و از روی آب گذشتم. حضرت فرمود: آن وصی محمد من هستم. یهودی گفت: به راستی حق گویی؟ آنگاه به دست با کفایت علی علیه السلام به شرف اسلام نائل آمد.
📗 #سفینه_البحار، ج1
✍ شيخ عباس قمی
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نخستین واکنش رحیم پور ازغدی به ماجرای فیضیه قم
🔹سکولاریزم در حوزه عین جمله رهبری بود
@behtarinkanall
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 مسیحی و زره علی علیه السلام
در زمان خلافت علی علیه السلام در كوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یك مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه ی دعوی كرد كه: «این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به كسی بخشیده ام و اكنون آن را در نزد این مرد یافته ام».
قاضی به مسیحی گفت: «خلیفه ادعای خود را اظهار كرد، تو چه می گویی؟» او گفت: «این زره مال خود من است، و در عین حال گفته ی مقام خلافت را تكذیب نمی كنم (ممكن است خلیفه اشتباه كرده باشد)».
قاضی رو كرد به علی و گفت: «تو مدعی هستی و این شخص منكر است، علیهذا بر تو است كه شاهد بر مدعای خود بیاوری». علی خندید و فرمود: «قاضی راست می گوید، اكنون می بایست كه من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم». قاضی روی این اصل كه مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حكم كرد و او هم زره را برداشت و روان شد.
ولی مرد مسیحی كه خود بهتر می دانست كه زره مال كیست، پس از آنكه چند گامی پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: «این طرز حكومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حكومت انبیاست» و اقرار كرد كه زره از علی است.
طولی نكشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی در جنگ نهروان می جنگد.
📗 #داستان_راستان، ج 1
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
@behtarinkanall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬امام خمینی(ره):
آقای خامنه ای تا وقتی که انقلاب به اوج خودش برسد و تا آخر حاضر خواهد بود!
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 صبر بر همین زندگانی بهتر است
حضرت رسول (ص) فرمود: در میان بنی اسرائیل عابدی زیبا و خوش سیما بود، زندگی خود را به وسیله درست کردن زنبیل از برگ خرما می گذرانید. روزی از در خانه پادشاه می گذشت، کنیز خانه پادشاه او را دید. وارد قصر شد و حکایتی از زیبایی و جمال عابد برای خانم تعریف کرد. خانم گفت: با نقشه ای او را داخل قصر کن. همین که عابد داخل شد، چشم همسر سلطان که به او افتاد از حسن جمالش در شگفت شد. در خواست نزدیکی کرد. عابد امتناع ورزید.
زن دستور داد درهای قصر را ببندند. به او گفت: غیر ممکن است، باید از تو کام گیرم و تو از من بهره. عابد چون راه چاره را مسدود دید، پرسید: بالای قصر شما محلی نیست که در آنجا وضو بگیرم؟ زن به کنیز گفت: ظرف آبی بالای قصر ببر تا هر چه می خواهد انجام دهد.
عابد بر فراز قصر شد و در آنجا با خود گفت: ای نفس! مدت چندین سال عبادت را که روز و شب مشغول بودی، به یک عمل ناچیز می خواهی تباه کنی؟ اکنون خود را از این بام به زیر انداز، بمیری بهتر از آن است که این کار را انجام دهی.
نزدیک بام رفت، دید قصر مرتفعی است و هیچ دستاویزی نیست که خود را به آن بیاویزد تا به زمین برسد. همین که خود را آماده انداختن نمود امر به جبرئیل شد که فوراً به زمین برو که بنده ما از ترس معصیت می خواهد خود را به کشتن بدهد. او را به بال خود دریاب تا آزرده نشود. جبرئیل عابد را در راه چون پدری مهربان گرفت و به زمین گذاشت. از قصر که فرود آمد به منزل خود برگشت زنبیلهایش در همان خانه ماند.
وقتی که به خانه آمد زنش از او پرسید: پول زنبیل ها را چه کردی؟ گفت: امروز چیزی عاید نشد. گفت: امشب با چه افطار کنیم؟ جواب داد: باید به گرسنگی صبر کنیم ولی تو تنور را روشن کن تا همسایگان متوجه نشوند ما نان تهیه نکرده ایم؛ زیرا آنها به فکر ما خواهند افتاد.
زن تنور را روشن کرده با مرد خود شروع به صحبت نمود. در این بین یکی از زنان همسایه برای بردن آتش وارد شد. زن عابد به او گفت: خودت از تنور آتش بردار، آن زن به مقدار لازم آتش برداشت، در موقع رفتن گفت: شما گرم صحبت نشسته اید، نانهایتان در تنور نزدیک است که بسوزد.
زن نزدیک تنور آمد و دید نانهای بسیار خوب و مرتبی در اطراف تنور است. نانها را از تنور بیرون آورد و پیش شوهر برد و به او گفت: تو پیش خدا منزلتی داری که برایت نان آماده می شود از خداوند بخواه بقیه عمر، ما را از بدبختی و ذلت نجات دهد. عابد گفت: صبر بر همین زندگانی بهتر است.
📗 #داستانها_و_پندها، ص 164
✍ مصطفی زمانی وجدانی
@behtarinkanall