eitaa logo
عُـــــشٰــاقــُ الــحُــسِــیــنْ(ع)🖤
7.5هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
50 فایل
بِســمِ‌رَبِ‌اَباعَبدِاللهِ‌الحُسَینْ|🖤🥺 بیمآرفَقَط‌دَرطَلَبِ‌لُطفِ‌طَبیب‌اَست؛ مآمُنتَظِرِنُسخِه‌ـےِدَرمآنِ‌حُسینیم:)🩹❤️‍🩹 'حسین جانم'️ #صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله🫀 👤جهت ارتباط با ادمین کانال👇🏻 @Admiiin1400 کانال شرایطمون👇🏻 @sharayetemon1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم رب الشهدا🌹 شهيد مدافع حرم 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم 🌷ابوعلى🌷 🌸بعضى وقت ها با بچه ها دور هم مى نشستيم، صحبت مى كرديم و مى خنديديم. سيدابراهيم هم به خاطر شوخ طبعى و شيطنتى كه داشت پا به پاى بچه ها مى آمد. يك بار كنار سفره غذا با بچه ها نشسته بوديم كه سيد با خنده گفت "من از اون آدمايى هستم كه هر كى رو بيشتر دوست داشته باشم مى فرستمش جلوى گلوله تا شهيد شه؛ مثلاً همين ابوعلى چون دوستش دارم مى فرستمش جلوى گلوله." 🌸اين را كه گفت يكى از بچه ها گفت "ابوعلى خواب ديدم با هم از كربلا برگشتيم؛ توى فرودگاه هستيم و تو كت و شلوار پوشيدى كه برى مشهد و منم برم قم." سيد يك دفعه زد زير خنده و گفت "من خواب ديدم دارم با ابوعلى مى رم كربلا. احتمالاً من رو توى كربلا جا گذاشته." بچه ها همه گفتند به به و تعبير به شهادت كردند. 🌸بعد سيد با افسوس گفت "خيالتون راحت! من اون قدر آنتى شهادت زدم كه حالا حالاها هستم." بعد با خنده اضافه كرد "ولى ابوعلى تو حتماً پيكرت مى ره مشهد." دستى به ريش هايش كشيد و گفت "اصلاً نگران مراسم ها نباش. براى مداحى محمود كريمى رو مياريم؛ سخنران آقاى پناهيان خوبه؟ بنرها رو هم مى دم داداشم محمدحسين بزنه. تو شهيد شو ما حسابى برات سنگ تموم مى ذاريم." من هم با خنده گفتم "شهادت همه رو كه ديدم بعداً مى رم." غذا كه تمام شد با شوخى گفتم "آقايون اگه سير نشديد به ما چه! غذا همين بود." همه خنديدند و سفره را جمع كرديم. ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🔰 ثواب نشر با شما دوست عزیز🌹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @behtarinmadahiha ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛ 🌱عشاق الحسین(ع)♥️