eitaa logo
بهترین مادر
48.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
167 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/UD6t.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
kodakane-shabe-ghadr-3(music-irani.com).mp3
11.02M
آهنگ کودکانه در وصف شب قدر🥀 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
💠پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله 🔹کسی که در شب قدر، دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از اتمام نماز، هفتاد مرتبه "استغفرالله واءتوب الیه" بگوید، از جای خویش برنخیزد تا خداوند او و پدر و مادرش را بیامرزد و ملائکه‌ای بفرستد تا حسنات او را تا سال دیگر یادداشت کنند و ملک دیگری را مامور ساز تا در بهشت برای او درختانی غرس کنند و قصرهایی بنا سازند که نهرهایی در آن جاری باشد و از دنیا نرود تا این‌که این الطاف خدا را در حق خود مشاهده نماید. 📗مستدرك الوسائل ج7 ص455 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـرایـت چـه بخـواهـم ز 🌜✨ بهتر از اینكه خودش پنجره باز اتاقت باشد🌜✨ عـشق محتاج نگاهت باشد 🌜✨ خلق لبریـز دعایت باشـد 🌜✨ و دلـت تا به ابـد وصل 🌜✨ خـدایـی بـاشـد کـه 🌜✨ همین نزدیکیست🌜✨ شبتون آرام 🌜✨ 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻سلام صبحتون بخیر 🌼صبح تون گلبارون 🌼امروزتون پراز شادی 🌻الهی امروز خونه هاتون پر برکت 🌼رابطه هاتون پراز رنگ های زیبا 🌻وجودتون سلامت 🌼دلتون پر اميد 🌻و لحظاتتون سرشاراز 🌼عشق و شادی باشه 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
✨امام باقر عليه‌السلام فرمود: حفظ اطفال از خطرات و انحراف‌ها در صلاحيت و شايستگي (وظيفه) پدران آن‌ها است. «بحار الانوار، ج 15، ص 178» 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
😁🖌 🌸 رنگ‌آمیزی دعا و نیایش😊(۲) 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
🍄🐰خرگوشی که می‏خواست عجیب باشد🐰🍄 خرگوش سفید و چاقی بود که زیاد دروغ می گفت. او دوست داشت که همه حیوانات باور کنند، خرگوش عجیبی است. خرگوش، روزی وارد جنگلی سبز و کوچک شد. همین‏طور که سرش را بالا گرفته بود و شاخ و برگ درخت‏های بلند را نگاه می‏کرد، یک سنجاب را دید. سنجاب، مشغول درست کردن لانه‌‏ ای توی دل تنه درخت بود. خرگوش فریاد زد: - سلام آقای سنجاب. کمک نمی‏خواهی؟ سنجاب عرق روی پیشانی‏اش را پاک کرد، جواب سلام خرگوش را داد و پرسید: - تو چه کمکی می‏توانی بکنی؟ خرگوش دمش را تکان داد. دست‏هایش را به کمر زد و گفت: - من می‏توانم با دندان‏ها و پنجه‏ های تیزم، در یک چشم‏ برهم زدن برای تو چند تا لانه بسازم. سنجاب حرف او را باور نکرد. خرگوش گفت: «عیبی ندارد. از من کمک نخواه! اما به همه بگوخرگوش سفید می‏توانست برایم لانه بسازد.» خرگوش خداحافظی کرد و به راهش ادامه داد. کمی که رفت،لاک‏پشت پیر را دید. لاک‏پشت آرام به طرف رودخانه می‏رفت. خرگوش سلام کرد و پرسید: عمو لاک‏پشت! می‏توانم تو را روی دوشم بگذارم و زود به رودخانه برسانم. لاک‏پشت، حرف خرگوش را باور نکرد. تنها جواب سلام را داد و شروع به حرکت کرد. خرگوش گفت: - عیبی ندارد. خودت برو. اما به همه بگو، خرگوش سفید می‏توانست مرا به روی دوشش، با سرعت به رودخانه برساند. خرگوش، باز هم به راه افتاد. هویجی از دل خاک بیرون آورد و گاز محکمی زد، ناگهان خانم میمون را دید که یکی- یکی، نارنگی‏ ها را جمع می‏کند و در سبدی بزرگ می‏گذارد. جلو رفت سلام داد. گفت: - خانم میمون زحمت نکشید. من می‏توانم از حیوانات زیادی که دوستم هستند بخواهم همه نارنگی‏ ها را جمع کنند و سبد را تا خانه‏ ی شما بیاورند. میمون هم حرف خرگوش سفید را باور نکرد. تنها جواب سلام را داد و بی‏ اعتنا به کارش مشغول شد. خرگوش گفت: - عیبی ندارد. کمک نگیرید. اما به همه بگویید خرگوش سفید دوستان زیادی دارد که همه کار برایش انجام می‏دهند. خرگوش، زیاد از خانم میمون دور نشده بود که جوجه‌‏ دارکوبی را دید. جوجه، از لانه روی درخت به روی زمین افتاده بود. خرگوش به او سلام داد و پرسید: - کوچولو! دوست داری پرواز کنم و تو را توی لانه‏ ات بگذارم؟ جوجه‌‏ دار کوب جواب سلام را داد و با خوشحالی گفت: «مادرم غروب به خانه بر می‏گردد. تا آن وقت حتماً، حیوانات بزرگ من را لگد می‏کنند. پس لطفا مرا توی لانه‏ ام بگذار.» خرگوش که فکر نمی‏کرد جوجه دارکوب این خواهش را بکند، دستپاچه شد و گفت: - اما من الان خسته‏ام. نمی‏توانم پرواز کنم! ناگهان بچه‏ دار کوب با صدای بلند گریه کرد و گفت: «اگر من را توی لانه‏ ام نگذاری، به همه می‏گویم خرگوش سفید و چاق، نمی‏تواند پرواز کند.» خرگوش دستپاچه‏تر شد وگفت: - باشد! گریه نکن! همین الان پرواز می‏کنیم. او این را گفت و با یک دستش جوجه‏ دار کوب را بغل کرد و با دست دیگرش ادای بال زدن را درآورد. اما پرواز نکرد که نکرد. بعد از چند روز، وقتی همه اهالی جنگل ماجرا را فهمیدند، خرگوش سفید و چاق مجبور شد از آن جنگل کوچک برود. چون همه او را دروغگوی بزرگ صدا می‏زدند. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
💠 احکام دانش آموزی: من راضی نیستم 🔻پریا توی رختخواب بود که مامان اومد و گفت: قراره کل عید رو بخوابی؟ پریا گفت: من روزه ام، زیاد حالم خوب نیست. مامان اخم کرد و گفت: من راضی نیستم روزه بگیری، پس روزه ات باطله. ❓بچه ها! روزه پریا درسته؟ 🔹 وقتی مامانش راضی نیست روزه اش باطله. 🔸 روزه مثل نماز می مونه، پس فقط اجازه خدا رو می خواد. 🔹 وقتی پریا توی خونه است، باید برای روزه از مامانش اجازه بگیره. 🔸 فقط اجازه بابا نیازه، اجازه مادر نیاز نیست. ✅ فرشته های زیبا! برای انجام کارهای واجب، اجازه پدر و مادر لازم نیست. پس ما می تونیم با احترام، به همه حرفای پدر و مادرمون گوش بدیم به جز جاهایی که خدای مهربون دستور مستقیم برای انجام کاری داده باشه. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به این میگن قلعه شنی 👌 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
تربیت فرزند ✅جدا خوابیدن کودکان به تولد اجتماعی کودک کمک شایانی مینماید و اگر این اتفاق در زمان مناسب نیفتد باعث ایجاد وابستگی بیمارگونه ای در کودک میگردد. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻