🕊🕊🕊🕊 #داستان_واقعی #نسل_سوخته #قسمت ١۴ ┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅ 💭 یه ساعت قبل از اذان از جا بلند می شدم و می رفتم توی آشپزخونه کمک مادرم حتی چند بار قبل از اینکه مادرم بلند بشه من چای رو دم کرده بودم ☕️ 👈پدرم ، 4 روز اول رمضان رو سفر بود اون روز سحر نیم ساعت به اذان با خواب آلودگی تمام از اتاق اومد بیرون تا چشمش بهم افتاد دوباره اخم هاش رفت توی هم حتی جواب سلامم رو هم نداد 😒 👈سریع براش چای ریختم دستم رو آوردم جلو که با همون حالت اخموی همیشگی نگام کرد👀 - به والدین خود احسان می کنید؟!! 🔺جا خوردم دستم بین زمین و آسمون خشک شد با همون لحن تمسخرآمیز ادامه داد - لازم نکرده من به لطف تو نیازی ندارم تو به ما شر نرسان خیرت پیشکش 😳 🔺بدجور دلم شکست 💔دلم می خواست با همه وجود گریه کنم - من چه شری به کسی رسونده بودم؟ غیر از این بود که حتی بدی رو با خوبی جواب می دادم؟غیر از این بود که چشم هام پر از اشک شده بود 😭 ♻️یه نگاه بهم انداخت نگاهش پر از حس غرور و پیروزی بود - اصلا لازم نکرده روزه بگیری هنوز 5 سال دیگه مونده پاشو برو بخواب - اما صدام بغض داشت و می لرزید - به تو واجب نشده من راضی نباشم نمی تونی توی خونه من روزه بگیری🚫 〽️نفسم توی سینه ام حبس شده بود و اون مثل پیروز میدان بهم نگاه می کرد همون جا خشکم زده بود مادرم هنوز به سفره نرسیده از جا بلند شدم - شبتون بخیر ⚜و بدون مکث رفتم توی اتاق پام به اتاق نرسیده اشکم سرازیر شد😭 تا همون جا هم به زحمت نگهش داشته بودم در رو بستم و همون جا پشت در نشستم سعید و الهام خواب بودن جلوی دهنم رو گرفتم صدای گریه کردنم بیدارشون نکنه 🔅خدایا تو شاهد بودی که هر چه در توانم بود انجام دادم من چه ظلمی در حق پدرم کردم که اینطوری گفت؟  من می خواستم روزه بگیرم اما پدرم نگذاشت تو شاهد باش چون حرف تو بود گوش کردم اما خیلی دلم سوخته  خیلی گریه می کردم و بی اختیار با خدا حرف می زدم 😔 🗣صدای اذان رادیوی مادرم بلند شد 📻 پدرم اهل نماز نبود❌   گوشم رو تیز کردم ببینم کی میره توی اتاقش دوباره بخوابه برم وضو بگیرم می ترسیدم اگر ببینه دارم نماز می خونم اجازه اون رو هم ازم صلب کنه که هنوز بچه ای و 15 سالت نشده 🚪تا صدای در اتاق شون اومد آروم لای در رو باز کردم و یواشکی توی حال سرک کشیدم از توی آشپزخونه صدا می اومد دویدم سمت دستشویی 🏃♂ که یهو اونی که توی آشپزخونه بود پدرم بود😒 اومد بیرون جدی زل زد توی چشمام 👁👁 - تو که هنوز بیداری هول شدم - شب بخیر و دویدم توی اتاق قلبم تند تند می زد💓 - عجب شانسی داری تو، بابا که نماز نمی خونه چرا هنوز بیداره؟ ┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅ ادامه دارد... 🔜 🕊🕊🕊🕊

سلام صبحتون بخیر✋

#لذت_بندگی ۲۰۴ #شناخت_زندگی ۱۱ "زندگی باخدا" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم در جلسه های قبل یه مثالی رو از حاج اقا پناهیان خدمتتون عرض کردیم👌 درباره ی اینکه باید علاقه هامونو مدیریتش کنیم ✔️✔️ امروز هم یه مثال دیگه بزنم اکثر شما دیشب شام نوش جان فرمودید یا صبحونه رو نوش جان کردید 🍗🍅🍜 وقتی که غذا می خورید از گلوتون میره پایین خودش همینجوری میره پایین؟؟ دونه دونه ی لقمه ها رو خدا رد می کنه ✅✅ اگه یکی از اون لقمه ها اون وسط گیر کنه خفه شدید و دیگه راحت خوابیدید رفقا خدا رو در متن زندگی قرار بدین👌 آقا احساس نکردید که بنده مبالغه کردم حالا گفتم دونه دونه؛ شما احساس کنید که مبالغه بود تا کار ما هم راه بیفته دیگه👌 حالا گاه گاهی خدا سرک میکشه ❌✔️ بذارید یه روایت بگم براتون تا روتونو کم کنیم و از این احساس ها نکنیم😉 حالا لقمه لقمه که چیزی نیست اون تنفسی که میکشید و از راه نای میره اون هم در خطر عظیمیه👌👌 پیامبر اکرم فداش بشم می فرماید: 👈"مثال ساده ترش اینه 《هرپلکی که میزنم قبل ازاین که چشم باز بشه میگم آیا من دوباره دنیا روبازخواهم دید ؟ خدااجازه خواهد داد ؟ 😯😯 بعدبازکه میشه میگم خدایا ممنونتم . " اون لحظه پلک زدن؛ خدارو می بینم ، دخالتشو و قدرتشو می بینم ، بازشد میگم خدا اجازه داد. " حالا همتون الان یه پلک بزنید سرعتش رو دیدی؟؟؟ اصلا متوجه نشدی چقدر زود گذشت ✔️✔️ پیغمبر صلوات الله علیه می فرماید من در هر پلک زدنی ..... بله! پیغمبر هست دیگه اینجوری با خدا زندگی میکنه ✅✅ حالا شما نمی خوای نبینی؛ نبین عزیزم اشکال نداره✔️ بیا فدات شم با همین اسباب بازی ها مشغول باش 🐹🐰🚜🚐🚚 ببینید رفقا این حقیقت عالم هستش حالا چقدر ما درک کردیم به توان و معرفت خودمون بستگی داره ✅✅ ما تا الان سه تا مقدمه عرض کردیم ان شاءالله یه مقدمه ی دیگه ای رو هم تقدیم میکنیم بعد وارد بحث اصلی خواهیم شد ✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️ وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت🌷✔️👌

#لذت_بندگی ۲۰۵ #شناخت_زندگی ۱۲ "سنت الهی" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم یکی از رسم ها و سنت های الهی این است که 👈 تقدیر الهی برتدبیر ما می خندد ✔️✔️ حضرت علی علیه السلام می فرماید که: "عرفت الله بفسخ العزائم" ینی خدا رو بوسیله ی فسخ کردن و از بین بردن تصمیم ها شناختم👌👌 برنامه ریزی کردی اونم دقیق طوریکه مو لادرزش نمیره دیگه؛ بعد میگه به به چه برنامه و اردویی میشه که کسی نمیتونه جلووش رو بگیره✔️✔️ بعد میخوایی عملی کنی کل این برنامه از بین میره آقا چی شد؟؟ تو که گفتی برنامه عالیه؛ پس چی شد یهویی؟ این لحظه ها؛ لحظه های دیدن خداهستش آدم این موقع ها خدا رو باید ببینه ✔️✔️ بذارید یه مثال بزنم اردیبهشت پارسال اکثر مردم جمع شده بودن که دولت تدبیر ناامید رو ۴ساله کنند👌 و ریئس جمهور جدیدی رو انتخاب کنند ✔️✔️ ولی نتیجه چی شد؟؟ دوباره همین رئیس جمهور اومد سر کار حالا چرا؟؟ فقط یجمله میگم؛ خدا خواست 👌 ان شاءالله بعدا حکمت کار خدا رو متوجه خواهید شد حاج آقا بعدا کی یعنی؟؟ حالا تو بگو بعد از مردن😉 اینجاست که باید ان شاءالله بگیم رفقا از امروز هر کاری که می خواستید انجام بدهید بگید ان شاءالله انجام میدیم👌👌 اگه خدا خواست انجام میدیم چرا؟؟؟؟؟ چون که ما دلمون به هــــــــــــیچ چیز گرم نیست ✔️✔️ اصلا هیچ چیز ثبات نداره 👈جز خدا جز اراده پروردگار هرچه خدا خواست ، ۴ تا مقدمه تقدیم کردیم خدمتتون ۱. تفسیر زندگی چیه؟؟ ۲. تفسیر بندگی چیه؟؟ ۳. بندگی یعنی چه؟ و مقدمه ی چهارم هم👈 هر کاری دست خداست فراموش نکنیم در هر کاری ان شاءالله باید بگوییم ✅✅ حالا اگر خدا بخواهد ان شاءالله در مورد یکی از گرایش ها در این چند جلسه بحث خواهیم کرد✔️✔️ یکی از علاقه هایی که از خیلی جهات اولویت داره بطوری که هم باید مخالفت کرد❌ و هم باید جوابشو داد✔️ کاش که فقط می گفتند باید مخالفت کنی فقط اون موقع راحت می شدیم👌 بله مدیریت علاقه ها خیلی سخته حالا اون کدوم علاقه هست که انقدر مهم هستش برای ما از جهات مختلفی اولویت داره؟؟؟؟ 🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت🌷👌✋

🍃☀️🌱☀️🍃☀️🌱☀️🍃☀️🌱 #تمثیل ۷۸ ❄️ مثل بازار! 💥کاسب‌ها هرگز دل به مشتريهای عبوری و گذری نمیبندند بلکه هوای مشتريهای ثابت را دارند و در میان جنسها هر چه خوبتر باشد براي مشتريهای ثابت خود میگذارند.✅ 🔆و خدا مشتری ثابت و دائم است. و دنیا همان بازار است.🌐 🌐الدُنیا سُوقٌ... ⭕️و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلتها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم؛ ✳️ پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم✔️ و فضیلتها را برای او انجام دهیم و نه خوشآمد دیگران.↪️ 🔺درست همان کاري که حافظ میکرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت.☑️ [بنده‌ی پیر مغانم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست] 🆙 و بالاتر از حافظ، یوسف بود. یوسف چرا یوسف شد⁉️ چون هوای مشتری ثابت خود را داشت،✅ نه زلیخا را، چون او مشتری موقت بود.❌ @TanhamasirLezatbandegi

🎵بهار طبیعت و معنویت ➕چند پیشنهاد کاربردی برای ماه رجب #صوتی ۱۹ -------------------------- 🌺تنها مسیر لذت بندگی @TanhamasirLezatbandegi

#یه_نکته 🌙 ماه رجب، ماه خصوصی‌هاست؛ ماه رمضان، ماه عمومی‌هاست 👈🏻 چرا رجبیون نزد خدا مقرب هستند؟ ☘ ماه رجب، ماه عبادت برای دوستان خاصّ حضرت حق هست. وگرنه ماه رمضان خیلی‌ها درِ خانۀ خداوند متعال می‌آیند که در طول سال آن‌طوری درِ خانۀ خداوند متعال حاضر نمی‌شدند. 🔴کسانی که در ماه رجب عبادت خودشان را پر آب و رنگ قرار می‌دهند، توجه بیشتری در عبادات پیدا می‌کنند، اینها از دوستان خاصّ حضرت حق به حساب خواهند آمد. به حدّی که روز قیامت اهل عبادت در ماه رجب جداگانه صدا زده می‌شوند و آنها را خداوند متعال به صورت ویژه به بارگاه خود فرا می‌خواند. 💠 ماه رجب مقدّمه‌ای است برای ماه شعبان و ماه شریف رمضان. این سه ماه را شاید بشود به سهولت فصل عبادت نامید و بهار عبادت، که اگر بهار سه ماه دارد، اینجا هم ما با سه ماه نورانی مواجه هستیم. 💫فرموده‌اند: «ماه رجب ماه خداست، ماه شعبان ماه پیامبر خدا و ماه رمضان ماه امّت اسلام بندگان خدا.»(امالی صدوق/۵۳۴) 🔸 ماه رجب ماه خصوصی‌هاست. ماه رمضان ماه عمومی‌هاست. کسی که ماه رمضان درِ خانه خداوند متعال برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش را آغاز کرد، او به صورت ویژه تحویل گرفته می‌شود. 💎 وقتی گفته می‌شود این سه ماه، ماه عبادت و بندگی خداست، معنایش این است که لازم است ما مقداری برنامه‌های عبادیِ خودمان را در این ماه تقویت کنیم. 🌹 معنای دوّمش این است که طاعاتمان را با دقّت بیشتری انجام بدهیم. یعنی آمار گناه را کمتر کنیم، بیشتر مراقبت داشته باشیم، و از آن‌طرف اگر می‌‌توانیم خیرمان به کسی برسد، در ماه رجب بیشتر به دیگران خدمت کنیم. 👤علیرضا پناهیان‌ http://eitaa.com/joinchat/1943797771Ca97cc9de02