#دعای_هر_روز_رمضان _ روز بیست و هفتم
خدای من...
در این روز
- فضیلت لیله القدر را نصیبم گردان
- تمام امور مشکل مرا آسان گردان
- عذرهایم را بپذیر
- و گناهانم را محو و نابود ساز
" ای مهربان به بندگان شایسته " 💫
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل سخنرانی امروز رهبر انقلاب اسلامی بهمناسبت #روز_قدس
🌙 @Khamenei_ir
eftetah.samavati_YasDL.com-۱.mp3
7.82M
#شب_بیست و هشتم
#دعای_افتتاح
طاعات و عباداتتون قبول باشه✋
زندگی به سبک رمضان ۲۲.m4a
26.82M
#زندگی_به_سبک_رمضان ۲۲
#تفاوت شادی عمیق و سطحی
🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷
بین شادی عمیق و سطحی تفاوت هایی وجود داره
شادی عمیق چنتا اثر داره👌
👈انرژی آدم رو برا کار و فعالیت خیلی بالا می بره
به حدی که آدم میتونه ده برابر کار کنه و خسته نشه
فکر کنه ؛ درس بخونه و خسته نشه
ضمن این که دقت و تمرکز و فهم و قدرت تحلیل ادم رو هم خیلی بالا می بره✅
بعضی ها رسما میگن که دین مخالف شادی هست😖
و منظور این ها هم فقط رقص و پای کوبی و شادی های سطحی هستش
در حالی که دین می خواد انسان دنبال شادی عمیق باشه😍
در این صورت دیگه مهم نیس که تظاهرات شادی داشته باشه
بخاطر همین که دین توصیه به شادی های سطحی نمیکنه
و بعضی ها رو هم ممنوع کرده❌
البته گاهی شادی های سطحی هم لازمه
چرا که غیر از این راه دیگه ای نیس که
فرد بخواد از غم و اندوه خارج بشه😖
مثلا لازمه یه لطیفه ای یا برنامه ی طنزی ببینه و بشنوه
تا حواسش دائما درگیر اون غم و اندوه نباش
اما کسی که خودش نشاط و شادی عمیق داره
👈 این شادی های سطحی حتی میتونه او رو افسرده کنه
تفریح دل انسان های برجسته، به شادی های سطحی نیس
کسی که مثلا اهل تفکر باشه با فکر کردن لذت می بره😍
ما نمیگیم سراغ شادی های سطحی نریم
بلکه عرض ما اینه که این شادی های سطحی رو زیاد
برا خودمون عمده نکنیم🚫
اینا مثل طلای بدلی هست که میشه ازش استفاده کرد
اما نباید بها و ارزش طلای اصلی براش قائل بود
گنجشک رو به جا قناری رنگ کنیم و به خودمون بفروشیم درست نیس❌
اهل تقوا نباید طوری برخورد کنن که مردم بگن اینا اصلا شاد نیستن
بلکه باید شوخ و اهل شادی باشن✅
من علی ام که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا
من که یباره در از قلعه خیبر کندم
داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا
عمر بن عبدود، سردار لشکر کفر در جنگ خندق، با تکبر و غرور جاهلانه اش ندای هل من مبارز سر داده بود.
امیرالمؤمنین با اصرار از پیامبر اجازه میدان گرفت و با ضربه ای برق آسا پشت کفر را به خاک رسانید.
همان ضربه ای که پیامبر در شأنش فرمود: یک ضربت علی در خندق بهتر از عبادت جن و انس است.
علی باید کار او را یکسره میکرد که دوزخ در انتظارش بود.
عبدود تا امیرالمؤمنین را روی سینه خود دید جسارتی کرد. همه دیدن که امیرالمومنین از روی سینه عبدود بلند شد. چند دور در میدان راه رفت تا خشم، عنان حلمش را تصباحب نکند و
کاری را برای نفس انجام ندهد.
بعد از فرو نشستن خشمش برای خدا کار او را یکسره کرد.
اینجا امیرالمؤمنین به خاطر رضای خداوند از روی سینه دشمن برخاست اما این جریان یک بار دیگر هم در زندگی امیرالمؤمنین تکرار شد؛
آنجا هم برای خدا و حفظ دین خدا از روی سینه دشمن برخاست. وقتی حال و روز فاطمه اش را پشت در دید و فریاد مظلومیت یا فضه او را شنید و در خانه را نیمه سوخته مشاهده کرد برق غیرت در چشم های خشمناکش درخشید.
خندق وار حمله کرد. اون ملعون را بلند کرد و به زمین کوبید.
گردن و بینی اش را به خاک مالید و چون شیر غرید:
ای پسر صحاک، قسم به خدایی که محمد را به پیامبری برانگیخت
اگر مأمور به صبر و سکوت نبودم به تو میفهماندم
که هتک حرمت پیامبر یعنی چه!
ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل!
هم غلاف تیغ ، هم مسمار در، هم در، خجل
با غروب آفتاب طلعت نورانی ات
گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر، خجل
هم صدف بشکست، هم دردانه ات از دست رفت
سوختم بهر صدف، گردیدم از گوهر، خجل
همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مُردم از بس گشتم از آن نازنین دختر، خجل
گاه گاهی مَرد خجلت میکشد از همسرش
مثل من، هرگز نگردد مردی از همسر، خجل
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیده ام تا دامن محشر، خجل
خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد
مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر، خجل
باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد
باغبان از غنچه و از لاله پرپر، خجل
بانگ یا فضه خذینی تا به گوش خود شنید
از کنیز خویش هم، شد فاتح خیبر، خجل