سلام بر ابوالفضل عبّاس، فرزند امیرمؤمنان آن کسی که برای برادرش ازجان خود گذشت،
آن کس که از دیروزش برای فردایش گذشت،
آن که فداییِ برادر، مراقب او، تلاشگر برای رساندن آب به او
و کسی که دستهایش بُریده شد بود.
خداوند قاتلانش، یزیدبن رُقاد حیتی و حَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!
آوازه دلاورمردی هاى حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود
که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامى جسورانه، وى را از صف لشکریان امام جدا سازد.
به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیله ام البنین سلام الله علیها بود،
مأموریت یافت که به حضرت عباس (ع) و سه تن از برادرانش امان نامه دهد.
وی، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) به نزدیکی خیمهگاه امام حسین (علیه السلام) رفت
و با صدای بلند فریاد زد: «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا» خواهر زادگانم کجایند؟
امام حسین (علیه السلام) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود:
پاسخ شمر را بدهید، اگر چه او فاسق است ولیکن با شما قرابت و رابطه خویشاوندی دارد.
حضرت عباس (ع) به همراه سه تن از برادرانش (عبدالله، جعفر و عثمان)
در نزد شمر حضور یافته و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟
شمر گفت: شما خواهر زادگان منید. بدانید تا ساعاتی دیگر شعلههای جنگ برافروخته میگردد
و از یاران حسین بن علی (ع) کسی زنده نمیماند.
من برای شما امان نامهای از عمر بن سعد آوردم.
شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش را ترک کنید.
حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود،
بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.
ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم
و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم.
آیا ما را امان میدهی ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندانام البنین (س)، ناامید و خشمناک شد
و با سرافکندگی به خیمهگاه خویش برگشت.
◀️توضیح آنکه امالبنین و شمر از قبیلهی بنی کلاب بودند
و آن زمان رسم بود در جای غریب همقبیلهای خواهر و برادر و دایی و عمو صدا میزدند
و بچههای آنان را پسر خواهر یا پسر برادر صدا میزدند.
دلیل واضحتر این خطاب از سوى شمر،
جنبه روانى و کارکرد روانشناختى آن است.
بدین معنا که شمر با توجه به اینکه روحیات حضرت عباس (ع) را مى شناخته،
احتمال مى داده که او امان نامه را نپذیرد.
شمر با اتخاذ این لحن، مى خواست که حضرت را متوجه پیوند خانوادگى اش با خود نماید
و شرایط روحى عباس (ع) را براى پذیرش اماننامه بیشتر آماده سازد.
گذشته از آن، شمر این سخن را در حضور دیگران و با صداى بلند اظهار مى کند
تا عرصه را بر حضرت بیشتر تنگ نموده و او را وادار به مصالحه نماید.
عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند.
محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت :
برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند:
برادر! تو پرچمدار مني.
عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.»
امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما.
جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد.
با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت.
وقتي از آن ها مأيوس شد، نزد امام(ع) بازگشت
و طغيان و سركشي دشمن را به عرض رسانيد.
در اين حال صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود.
سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت
و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت
و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد
دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد.
«ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته»
به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد
و آب را برگرداند به شريعه.
عباس(ع) عرضه داشت: «يا ابا عبد الله عليك مني السلام»،
اي اباعبد الله بر تو سلام، مرا درياب.
امام خود را به نعش برادر رسانيد،
وقتي قمربني هاشم در بالين امام حسين(ع) جان سپرد،
حضرت فرمودند: «الان انْكَسَر ظَهري»،
عباسم الآن كمرم شكست 😭😭😭😭
و چاره ام از هم گسست
@Maddahionlin1_1138263866.mp3
زمان:
حجم:
5.88M
🏴 روضه جانسوز
#حضرت_ابولفضل_العباس_علیهالسلام
🎙 حجت الاسلام دارستانی
🎙حاج محمودکریمی
#تاسوعا
#محرم
تاسوعای حسینی 🏴🏴
بر عموم شیعیان و دلباختگان حضرتش تسلیت باد 🏴🏴
آجرک الله یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عج😭
حلال کنید طولانی شد🙏
التماس دعا دارم از همگی🙏
زمان:
حجم:
6.82M
🏴💔🏴
🎵🎶
💔نوحه ی سوزناک "ای ماه" 💔
•••حمید علیمی•••
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)🏴🏴
#محرم
#امام_حسین
#تاسوعا