eitaa logo
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
6.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
526 فایل
🌷بهترین مسیر خوشبختی🌷 #تخریب_چی کانال⇩⇩⇩ @mosaferbehesht133 ⇯⇯⇯⇯⇯⇯⇯⇯ سلام خیلی خوش آمدید✋ راه ارتباطی @mersad_968 تبلیغ و تبادل هم داریم @mosaferbehesht14 https://daigo.ir/secret/9499154387 نقد و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀اگـر راه رسـیـدن بـه تـو از دل سـخـتـی‌ها عـبـور مـی‌کـنـد،‌ بـی‌شـک خـدایـی کـه مـا را به رسـیـدن بـه تـو تـکـلـیـف کرده، وُسعش را در وجـودمـان قـرار داده؛ امـا چرا خیال می‌کنیم ظرف تحمل سختی‌ها را نداریم؟ 🥀ما نعمت وُسعِ تحمل‌سختی‌ها را کفران کـردیـم و ظرفی را که خدا برای رسیدن به تو در اخـتـیـارمـان قرار داده بـود، بـا دغدغه‌های دنـیـایـی اشـغـال کـردیـم. چـه کـفـران نعمتـی بالاتر از این اشغالگری!؟ 🥀بــایــد وُســـعـــمـــان را آزاد کــنــیــم، آزاد از دغـدغـه‌هـای بـیـهـوده و آلـودگـی‌هـای گــنــاه. آزادسـازی وُسـعِ خدادادی، مقدمۀ رسیدن به توست. ما به تو می‌رسیم به لطف خدا! 🥀شبت بخیر مقصد والای ما!
🌃 | 🥀دنـیـا را نـمـی‌شـود بهشت کرد. بهشت را خدا در آخرت بناکرده. دنیا سرای بلاست. در میان سختی‌های تو در تو نمی‌شوداحسـاس خوشی داشت. 🥀کـسـی کـه دنـبـال خـوشی‌های بی‌دردسر‌ می‌گردد، به دنبال‌سـراب‌است. این‌خوشی‌ها را فـقـط در بـهـشـت می‌شود پیدا کرد. دنیا را نـمـی‌شوـد بـهـشـت کـرد. بـرای بهشت باید از دنیا رَست و به آخرت رسید. 🥀دنیاطلب‌ها اگر درکاخ‌هایشـان باغ‌هایی باشد که از زیر درختانشان جوی‌های شیر و عـسـل روان بـاشـد، بـاز هـم طـعـم بهـشـت را نـخـواهـنـد چـشـیـد. زیـر سـایـۀ ایـن درخت‌ها دنیایی از بلاها پنهان شده است. 🥀دنیا را نمی‌شود بهشت‌کرد؛ ولی‌می‌شود در دنـیا باشی و در هوای بهشت تنفس کنی و آن هـم تـنـها یک راه دارد: عاشق تو شدن. همین و تمام. 🥀عــاشق تو در میان هزاران بلا اگر گرفتار بـاشد، بـاز هم در حال و هوای بهشت نفس می‌کشد. اصلامگر بهشت جز حقیقت عشق تو تفسیر دیگری هم دارد؟ 🥀شبت بخیر بهشت خدا!
🌃 | شبت بخیر بهشت خدا 🥀همۀ ‌مشکل انسان این جاست که بدون تو می‌خواهد دنیا را بهشت کند. دنیا بهشت نمی‌شود و انسان خسته می‌شود. راه را عوض می‌کند؛ اما نه به سوی تو. 🥀او راه تازه‌ای را پیش پای خویش باز می‌کند؛ غافل از آن که همۀ این راه‌ها چاه‌هایی بیش نیستند که هر یک عمیق‌تر از دیگری است. 🥀من می‌دانم وقتی که انسان بپذیرد دنیا بدون تو بهشت نمی‌شود و قبول کند که برای بهشت شدن دنیا باید به دنبال تو بیاید و روز و شبش خواستن تو از خدا باشد، روز آمدن تو فرا خواهد رسید. 🥀تا وقتی انسان برای بهشت شدن دنیا تو را از خدا طلب نمی‌کند، باید در جهنم دنیا بسوزد. 🥀شبت بخیر بهشت خدا
🌃 | 🥀همۀمشکل انسان این جاست که بدون تو می‌خواهد دنیا را بهشت کند. دنیا بهشت نمی‌شود و انسان‌خسته‌می‌شود. راه‌را عوض می‌کند؛ اما نه به سوی تو. 🥀او راه تــازه‌ای را پـیـش پــای خـویـش بــاز مـی‌کـنـد؛ غـافـل از آن کــه هــمــۀ ایـن راه‌هــا چاه‌هایی بیش نیستند کـه هـر یـک عمیق‌تر از دیگری است. 🥀من می‌دانم وقتی که انسان بپذیرد دنیا بدون‌تو بهشت‌نمی‌شود و قبول کند که برای بـهـشـت‌شـدن دنـیـا بـایـد بـه دنبال تو بیاید و روز و شـبـش خـواسـتـن تـو از خدا باشد، روز آمدن تو فرا خواهد رسید. 🥀تا وقتی انسان برای بهشت‌شدن دنیا تو را از خـدا طـلـب نمی‌کند، بـایـد در جهنم دنیـا بسوزد. 🥀شبت بخیر بهشت خدا!
🌃 | 🥀در خـیـالـم بـا بهشـت به گفتگو نشستم. از او خواستم دربارۀ احساسی که بـه بهشت بودنش دارد حـرف بـزنـد. می‌خـواسـتـم بدانم چه احساسی دارد وقتی که می‌شنود خدا به هرکسی از بندگان‌خوبش اورا وعده‌می‌دهد. 🥀می‌خواستم از زبان‌خودش بشنوم قصۀ هیجانی را که در خونش می‌جوشد وقتی که کسی‌از بندگان‌خـاص‌خدا پایش را روی‌چشم او می‌گذارد. خیلی‌دوست‌داشتم بـدانم وقتی کسی از دوسـتـان خـدا از خـدا طـلـب بهشـت می‌کند،‌ بهشت چه حالی می‌شود. 🥀بهشت فقط یک کلام جواب داد و گفت بهشت بودنش را مدیون شماست. او بـدون شـمـا احـسـاسـی بـه نـام بهشت بـودن ندارد. بهشت گـفـت که هیچ گاه جز شما به چیزی فکر نکرده و گفت چرابه او می‌گویم بهشت؟ او گفت بهشت‌شمـایید و او باغی‌از درخت‌ها و نهرهای تو در توست. من فقط تو را می‌خواهم بهشت من! 🥀شبت بخیر بهشتِ بهشت!
🌃 شبت بخیر بهشت زمین و آسمان! 🥀کسانی که وقتی به بهشت فکر می‌کنند، یاد تو نمی‌افتند، خدا کند هیچ گاه به بهشتِ ساختۀ ذهن‌شان نرسند. آنها اگر به بهشت‌شان برسند، از هر چه بهشت است ناامید می‌شوند و دیگر رسیدن به بهشت برایشان انگیزه‌ای برای حرکت نمی‌سازد. 🥀حیف از عمری که صرف رسیدن به بهشتی شود که تو نیستی! بیچاره کسی که روزگارش را در آرزوی بهشتی بگذراند که تو نیستی! بدبخت کسی که تو را به او بهشت زمین و آسمان معرفی می‌کنند؛‌ اما قبول نمی‌کند و به دنبال بهشت دیگری می‌رود! وای اگر روزی من چنین بیچارۀ بدبختی بشوم! 🥀خدا کند اگر تا آخر عمر عاشقت نشدم، لااقل از ایمانم به بهشت بودن تو ذره‌ای کاسته نشود! 🥀شبت بخیر بهشت زمین و آسمان!
🌃 شبت بخیر منتقم زهرا! 🥀شب شهادت مادر، نشسته‌ای در گوشه‌ای از این عالم، سفرۀ دلت را برای خدا پهن کرده‌ای و داری از قصۀ مادری می‌گویی و در این سرما، قطره قطره اشک می‌ریزی. 🥀فرشته‌ها نشسته‌اند پای روضه‌خوانی‌ات، آه غمگینانه می‌کشند و اهل زمین را به شنیدن روضه‌ات فرا می‌خوانند. 🥀جز تو غریب کیست که قطب عالم امکانی و غریبانه برای مادر گریه می‌کنی؟ 🥀روزی را به انتظار می‌ایستم که بیایی و انتقام مادر را بگیری و مجلس روضۀ مادر را در وسعت یک جهان بر پا کنی. 🥀شبت بخیر منتقم زهرا!
🌃 شبت بخیر آرام‌بخش دل‌ها! 🥀در خیالم نشسته‌ام در مجلس روضۀ مادر که در خانه‌ای به پا شده که یادآباد توست. با هر زمزمه از نام مادر، بوی دود و آتش در خانه می‌پیچد. 🥀در میان همهمه‌های ناله و گریه، می‌شنوم اهالی خانه نام تو را صدا می‌زنند و تو را به مجلس خویش دعوت می‌کنند. گویی کسی توان آرام کردن آنها را ندارد جز تو. 🥀تو می‌آیی و به فریادشان می‌رسی و نمی‌گذاری زیر بار اندوه مادر جان بدهند و من تماشا می‌کنم و به خودم نهیب می‌زنم که چرا این قدر عاشق نیستم که برای حفظ جانم تو بیایی و به فریادم برسی. 🥀ناامید نیستم آقا! به لطف تو یک روز می‌رسد که در اوج عاشقی با روضۀ مادر رو به موت شوم و تو بیایی و با دستی که روی قلبم می‌گذاری، مرا به دنیا برگردانی‌. 🥀شبت بخیر آرام‌بخش دل‌ها!
🌃 شبت بخیر بهشتی‌ترین! 🌱خانه‌هایی که اهالی‌اش از تو یاد می‌کنند، تو را صدا می‌زنند، به دنبال تو می‌گردند، برای تو نفس می‌کشند و زندگی را بر مدار دل تو می‌گردانند، بهشت‌های روی زمین هستند. 🌱هر مهمانی پا به این خانه‌ها بگذارد، حس می‌کند که وارد بهشت شده. میزبان مهمانان این خانه‌ها فقط صاحب‌خانه‌ها نیستند، بی‌شک فرشته‌ها خادمان درگاه این خانه‌ها هستند. 🌱نور بهشت تو چنان بر این خانه‌ها می‌تابد که ظلمت در دل شب هم راهی به این خانه‌ها ندارد. 🌱ذکر این خانه‌ها نقل مجلس فرشته‌هاست. فرشته‌ها برای رفت و آمد به این خانه‌ها بی‌تاب‌اند. هر فرشته‌ای که توفیق فرود در این بهشت را می‌یابد، مایۀ غبطۀ دیگر فرشته‌ها می‌شود. 🌱خانه‌های بهشتی، راز آرام زیستن در دنیای شلوغ و پرهیاهو هستند. آقا! می‌شود یکی از خانه‌های بهشتی روی زمین را نشانم بدهی؟ 🌱شبت بخیر بهشتی‌ترین!
14030918 سوریه.mp3
10.68M
و اما ... خیلی فوری سخنان حاج آقا دربارۀ تحولات اخیر سوریه حتما گوش کنید و منتشر کنید. .•°``°•.¸.•°``°•. •.¸  ✨   ¸.•      °•.¸¸.•°      ¸.· ´¸.·´¨) ¸.·*¨)    (¸.·´    (¸·´   .·´. ☞⁩𑁍꧁ ⁩⁩⁩بهترین مسیرخوشبختی꧁𑁍 ========================= https://eitaa.com/behtarinmasirkhoshbakhti
🌃 | شبت بخیر نور آسمان و زمین! 🌱باورم نمی‌شود در خانه‌ای یاد تو باشد و دغدغۀ اهالی خانه به دست آوردن دل تو باشد و چشمانشان منتظر تو باشد و تو سری به آن خانه نزنی. مگر می‌شود دلی در گرو محبت تو باشد و نگاه مهربان تو به صاحب آن دوخته نشود؟ 🌱خانه‌هایی که به یاد تو آبادند، در و دیوارشان با آدم‌ها حرف می‌زنند. هر چه زینت دنیایی هم که در این خانه‌ها باشد، چشم‌ها را جلبِ خود نمی‌کند. در این خانه‌ها این فقط نور توست که چشم‌ها را به خود خیره می‌کند. 🌱در هر شهری یک خانه هم که به نور تو روشن باشد، برای روشنایی شهر کافی است. امروز شهرهای ما چقدر محتاج این خانه‌هاست. 🌱شبت بخیر نور آسمان و زمین! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر بهشت برین! 🥀ما را خدا فطرتا بهشت‌طلب آفریده است. ما در هیچ جایی به غیر از بهشت آرام نمی‌گیریم. تا وقتی که چنین فطرت خدادادی هست، ما به هر بهشت کاذبی که دست پیدا کنیم، به جعلی بودنش پی می‌بریم. 🥀آرام گرفتن با بهشت‌های تقلبی، عاقبت شوم کسانی است که خدا بر دل‌هایشان مُهر زده. خدا نکند که دل‌مان مُهر بخورد. 🥀آقا! خدا بهشت را از نور شما آفرید. هر جا که نور شما نیست، بهشت نیست. پس تا وقتی که فطرت خدادادِ ما هست، از هر جا که نور شما نباشد، بوی بهشت را استشمام نمی‌کنیم. 🥀دلم را خوش کرده‌ام که هنوز به حلقۀ سیاه «ختم الله علی قلوبهم» ملحق نشده‌ام. خدا کند تا وقت هست، بهشت را پیدا کنم. کاش زودتر می‌فهمیدم کجایی آقا! 🥀شبت بخیر بهشت برین!
🌃 | شبت بخیر صاحب خانه‌های عشق! 🌱وقتی مهمان خانه‌ای می‌شوم که دغدغه‌های اهالی‌اش بر مدار دل تو می‌چرخد، روی گرفته و گشاده‌شان هر دو برایم دل‌نشین است. 🌱من از چهرۀ در هم فرورفتۀ آنها می‌فهمم اتفاقی افتاده که دل تو غمگین شده و اهالی خانه به غم تو غمگین‌اند. این چهره‌های گرفته برای من از هزار لبخند شیرین‌تر است. غمی که بوی تو را می‌دهد، چنان خانه را معطر می‌کند که یک گلستان در برابرش بی‌عطر و بو می‌شود. 🌱لبخندهای اهالی این خانه نشان از شادی دل تو دارد. این لبخندها بی‌اختیار مرا مست می‌کند. شادی را با این لبخندها می‌شود معنا کرد. شادیِ چشیدنی در این لحظه‌ها چنان ملموس و عمیق است که اگر همۀ دنیا را در یک لحظه به آدم ببخشند، نمی‌شود حتی ذره‌ای از آن شادی را حس کرد. 🌱چه توفیق است مهمان چنین خانه‌ای شدن! کاش زودتر روزی‌ام می‌شد! 🌱شبت بخیر صاحب خانه‌های عشق!
🌃 | شبت بخیر راز وسعت خانه‌ها! 🌱هنوز در خیالم مهمان خانه‌ای هستم که عشق‌آباد توست. در خیالم گشتم به دنبال این که کِی و چقدر به فکر وسعت آن خانه بوده‌ام. دیدم، با این که خانه‌ای که در خیالم مهمان آن هستم، به چشم مردم دنیا کوچک است؛ اما حتی برای لحظه‌ای و به اندازۀ ذره‌ای به کوچکی‌اش فکر نکردم. 🌱آقا! عشق تو معنای وسعت و تنگنا را عوض می‌کند. خانه‌ای که عشق‌آباد توست، حتی اگر به ظاهر کوچک‌ترین خانۀ شهر باشد، به اندازۀ خود بهشت وسعت دارد. این را تنها ذهن‌هایی می‌فهمند که اندازه‌ها را با خط‌کش عشق تو بسنجند. 🌱چنین ذهن‌هایی برای وسعت بخشیدن به خانه‌هایشان،‌ به بهشت‌تر شدن خانه می‌اندیشند. بهشت‌تر شدن خانه، راهی جز انتشار بیشتر عشق تو در آن دارد؟ ندارد. 🌱شبت بخیر راز وسعت خانه‌ها!
🌃 شبت بخیر یادت یاد خدا! 🌱از خیال خانه‌ای که عشق‌آباد توست بیرون نمی‌روم. به در و دیوار خانه که نگاه می‌کنم، بی‌اختیار یاد تو می‌افتم. با صاحب‌خانه که حرف می‌زنم، صدای تو را می‌شنوم. روبروی او که می‌نشینم و به چشمانش خیره می‌شوم،‌ نگاه تو در نظرم می‌آید. او را که صدا می‌زنم،‌ انگار که دارم تو را صدا می‌زنم. 🌱من در وجب به وجب خانه، تو را احساس می‌کنم. خودت بگو‍! اصلا می‌شود از خیال این خانه بیرون آمد؟ زندگی بیرون از این خانه‌ها، ریاضت سختی است. 🌱من در خیالم در این خانه می‌مانم؛ اما اگر روزی توفیقی نصیبم شد که در دنیای واقعیت پا به چنین خانه‌ای بگذارم، حاضرم خادم اهالی آن شوم؛ اما دیگر پایم را از آن خانه بیرون نگذارم. 🌱خدمت در این خانه، برتر از هزار ریاست بیرون از آن است. مرا از دیدار اهالی چنین خانه‌ای محروم نکن آقا! 🌱شبت بخیر یادت یاد خدا!
🌃 | شبت بخیر امید زندگی‌ام! 🌱دنیا برای مؤمن قفس است در این تردیدی نیست. فراخی دنیا به چشم مؤمن نمی‌آید. اگر غیر از این باشد عجیب است؛ اما مؤمن، زیرک است. مگر کسی شک دارد؟ او زیرکی را از خدا دارد؛ زیرا مسیر نگاهش را نور خدا روشن می‌کند. 🌱این زیرکی، خودش را وقتی نشان می‌دهد که مؤمن دلش را به تو می‌سپارد و آن را با یاد تو آباد می‌کند و خانه‌اش را می‌کند عشق‌آباد تو، آن وقت خانه‌اش می‌شود وسیع‌ترین نقطۀ عالم. 🌱حالا اگر کسی به این مؤمن عاشق بگوید دنیا قفس است، از او خواهد پرسید که کدام دنیا را می‌گویی؟ دنیایی که ظرف تن توست یا دنیایی که بهشت برین خداست؟ دنیایی که ظرف تن توست، تنگ‌ترین جای عالم و دنیایی که بهشت برین خداست، وسیع‌ترین نقطۀ‌ هستی است. 🌱آقا! تو دنیا و آخرت مؤمن عاشق هستی. مگر می‌شود دنیای چنین کسی قفس باشد؟! 🌱یک روز تو دنیا و آخرت من هم خواهی شد. من به همین امید زنده‌ام. شبت بخیر امید زندگی‌ام!
🌃 | شبت بخیر ارباب! 🌱دلم را نمی‌توانم از خانه‌ای که به عشقِ تو آباد است بکَنم و به خانۀ خودم برگردم. هر چه از خوشی‌های زندگی می‌خواهم در این خانه موج می‌زند. آرامش می‌خواهم هست، همدلی و همزبانی فراوان، تعاون بر نیکی و تقوا همیشه،‌ لبخندهای حقیقی هر چه دلت بخواهد، گریه‌هایی که از شادی بهجت‌آفرین‌ترند و ... . 🌱من به دنیا آمده‌ام تا به چیزی برسم که در این خانه‌ها همیشه پیدا می‌شود. پایم را از این خانه‌ها که بیرون می‌گذارم، وحشت وجودم را می‌گیرد. احساس می‌کنم از بلندی سقوط کرده‌ام. خودم را معلق میان زمین و آسمان می‌بینم. 🌱با این که در خیالم دارم در این خانه‌ها زندگی می‌کنم؛‌ اما من به این خانه‌ها وابسته شده‌ام آقا! کاش یکی از این خانه‌ها را نشانم می‌دادی! می‌خواهم به اهالی‌اش التماس کنم مرا به غلامی قبول کنند. 🌱شبت بخیر ارباب!
🌃 | شبت بخیر ذکر خدا! 🌱تنها کسی که می‌تواند مرا از خانه‌ای که یادآباد توست بیرون ببرد تویی! کشش حال و هوای این خانه‌ها به وجود توست، نورشان از نور نام تو و عطرشان از شمیم یاد توست. پس جز تو چه کسی می‌تواند مرا از این خانه بکَند؟ 🌱من خو گرفته‌ام به در و دیوار این خانه‌ها. اگر مرا از این خانه‌ها بیرون ببرند و در جایی نفس بکشم که عطر نام تو در آن نپیچیده، نفس‌ها حکم سوهان جانم را پیدا می‌کنند و با هر نفسی احساس مرگ خواهم کرد. 🌱آقای مهربانم! مرا مثل اهالی این خانه‌ها لبریز از عشق خودت کن تا نفس کشیدنم در هر جا که باشم، بانی انتشار عطر تو شود. آن وقت دیگر فرقی نمی‌کند کجا باشم وقتی جانم معطر به یاد تو شود! 🌱شبت بخیر ذکر خدا!
🌃 | شبت بخیر فکر و خیال همیشگی‌ام! 🌱می‌خواهم در خیالم خانۀ خودم را بکنم همان خانه‌ای که عشق‌آباد توست. شاید این خیال خوش، آرام آرام بانی شد تا خانه‌ام در واقعیت عشق‌آباد تو بشود. خدا را چه دیدی! 🌱پس حالا خانه‌ام شده عشق‌آباد تو! در این خانه هر چه فکر و خیال دارم، حول و حوالی تو می‌چرخد. دنبال این هستم که بدانم تو از چه خوشت می‌آید، من نیز همان را دوست بدارم. دست و پا می‌زنم تا بفهمم تو از چه بدت می‌آید، تا بغض آن را در سینه بپرورانم. 🌱خطی را اشارۀ ابروانت نشان می‌دهند، پی می‌گیرم تا ببینم کجا را نشانه گرفته‌ای، همۀ وجودم را خرج همان جا می‌کنم. نگاه می‌کنم میان ابروانت را همین که گرهی افتاد به آنجا می‌فهمم که خشمگین شده‌ای. 🌱آنچه که تو را به خشم آورده پیدا می‌کنم تا اگر در من بود، همان لحظه از خودم دور کنم و اگر در جای دیگری بود، ریشه‌اش را کور کنم. 🌱در خانۀ‌ من جز خشم و خشنودی تو، دغدغۀ دیگری نیست. چه زیباست خانۀ خیالی‌ام! 🌱شبت بخیر فکر و خیال همیشگی‌ام!
🌃 شبت بخیر خوش‌ترین خیال من! 🌱در خیالم خانه‌ام شده عشق‌آباد تو. هر کسی از کنار خانه‌ام رد می‌شود، بی‌آن‌که دست خودش باشد، چند لحظه‌ای می‌ایستد و بو می‌کشد و گاهی این چند لحظه، چند ساعت می‌شود آقا! 🌱از وقتی خانه‌ام شده عشق‌آباد تو عطرت چنان در فضا پیچیده که اهالی محله همه مست شده‌اند از آن. هر کسی پا به محله‌مان می‌گذارد و این عطر را استشمام می‌کند، قدم قدم نزدیک می‌شود تا سرچشمۀ عطر در فضا پیچیده را پیدا کند. 🌱گاهی در مقابل خانه‌ام جای سوزن انداختن نیست. مردم می‌آیند و می‌ایستند و دل‌شان نمی‌آید که بروند. 🌱همسایه‌ها هیچ کدام‌شان شاکی نیستند از این ازدحام‌ها. آنها خوشحال‌اند که روز و شب از عطر تو بهره دارند و به شکرانۀ آن، تحمل می‌کنند شلوغی در خانه‌ام را. چقدر خوب است که می‌شود این خیال‌ها را روزی محقق کرد! 🌱شبت بخیر خوش‌ترین خیال من!
🌃 | شبت بخیر مدار زمین و آسمان! 🌱دورهمی خانه‌های یادآباد تو،‌ بر مدار نام تو می‌چرخد. از تو می‌گویند و عظمت ماورائی‌ات، از تو و مقامی که پیش خدا داری. 🌱از فراقت می‌گویند و داغی که بر دلشان گذاشته، از انتظارشان می‌گویند و چشم‌هایی که سال‌هاست به مغربِ زمین دوخته شده تا خورشید به عشق تو از آن جا طلوع کند. 🌱از جمعه‌هایی حرف می‌زنند که به امید آمدن تو آغاز شد و با امتداد داغ هجرانت تمام شد؛ جمعه‌هایی که آماده بودند در رکابت باشند و بجنگند و جان بدهند؛ اما شمشیرهایشان در غلاف ماند و نگاهشان خشکید و تو نیامدی. می‌گویند و اشک می‌ریزند و تو را صدا می‌زنند. 🌱کاش روزی برسد که محور دورهمی‌های هر خانه‌ای نام تو باشد و یاد تو. 🌱شبت بخیر مدار زمین و آسمان!
🌃 شبت بخیر درمان همۀ دردهای بشر! 🌱همسایۀ خانۀ خیالی‌ام،‌ از دنیا خسته و دلش افسرده شده بود. دیشب آمده بود پیشم برای درد دل. با لبخندی که نشان از شادی عمیقی داشت از خستگی و افسردگی‌اش می‌گفت. 🌱حرفش که تمام شد گفتم: نه از لحنت و نه از رخسارت نشانه‌ای از خستگی و افسردگی پیدا نیست. پس چطور می‌گویی که به آخر خط رسیده‌ای؟ 🌱لبخندش عمیق‌تر شد و تعجب من بیشتر. او گفت: لبخندی که روی لبم می‌بینی، حاصل نفس کشیدن در خانۀ‌ توست. از این جا که بیرون می‌روم، نفسم می‌گیرد و لحنم پر از غم می‌شود و دلم لبریز از غصه. کاش خانۀ‌ من هم حال و هوای خانۀ‌ تو را داشت! 🌱می‌گفت گاهی که خیلی دلم می‌گیرد و احساس پوچی می‌کنم، می‌آیم در حیاط خانه‌ام رو به خانۀ تو می‌نشینم و بو می‌کشم، امید در رگ‌هایم جریان می‌یابد و باز هم باز می‌گردم به زندگی. 🌱آقا! کاش در واقعیت زندگی این قدر عاشقت بودم که می‌توانستم افسرده‌ها و به آخر خط رسیده‌ها را به زندگی برگردانم. مرا ببخش به خاطر این همه عاشق نبودنم. 🌱شبت بخیر درمان همۀ دردهای بشر!
🌃 شبت بخیر گل‌خوشبوی خدا! 🌱از خانۀ خیالی‌ام بیرون آمدم و رفتم به گل‌فروشی محلۀ خیالی‌ام. داشتم گل‌ها را یکی یکی نگاه می‌کردم که ناگهان نگاهم خورد به گل‌فروش که خیره شده بود به من. 🌱پرسیدم: چیزی شده؟ گفت: می‌خواستی چه بشود؟ گفتم: چه شده؟ گفت: همین که پایت را گذاشتی در مغازه‌ام، مشتری‌ها گل‌هایی را که برداشته بودند، برگرداندند سرجایشان. پرسیدم: چرا؟ گفت مشتری‌ها می‌گویند گل‌هایت دیگر برایمان نه رنگ دارد و نه بو. گفتم: ربطش به من؟ گفت: وقتی که آمدی، بویی از تو در این جا پیچید که دیگر هیچ گلی در برابرش هیچ بویی نداشت. گفتم: مرا ببخش، همین حالا می‌روم. دستم را گرفت و گفت: التماس می‌کنم نرو. عمری گل‌فروشم و تا به حال بویی این چنین مست کننده استشمام نکرده‌ام. این عطر، عطر زندگی است. می‌خواهم زندگی را استشمام کنم، پس پیشم بمان! 🌱آقا! یک روز از عالم خیالم بیرون خواهم آمد و در واقعیت عطر تو را منتشر خواهم کرد. دعا کن آن روز دیر و دور نباشد. 🌱شبت بخیر گل‌خوشبوی خدا!
🌃 | شبت بخیر حضرت زندگی! 🌱من در خانۀ خیالی‌ام همیشه آمادۀ آمدنت هستم. حتی قربانی لحظۀ استقبالت را هم به درخت سیبی بسته‌ام که در باغچه‌ام چشم به انتظار تو قد کشیده. ساعت‌ها کنار باغچه نشسته‌ام و با درخت سیب منتظر حرف زده‌ام. 🌱خودت می‌دانی که تا به حال چند قربانی را آورده‌ام و بسته‌ام و پیر شده‌اند و فروخته‌ام و یکی جوان‌ترش را خریده‌ام. 🌱کسی اگر باور نکند تو باور می‌کنی که چه با هیجان می‌تپید قلب قربانی‌ها از انتظار فدا شدن به پای تو. قربانی‌هایی را که پیر می‌شدند وقتی از خانه بیرون می‌بردم،‌ از نگاهشان التماس را می‌فهمیدم. 🌱التماس که ما نگه دار و توفیق فدا شدن را از ما نگیر. هیچ نوازشی و هیچ سخنی دلشان را آرام نمی‌کرد. آنها فقط فدا شدن برای تو را می‌خواستند. 🌱در خانۀ خیالی من همه زبان هم را می‌فهمند؛ حتی در و دیوار. این جا واقعا خانۀ زندگی است. 🌱شبت بخیر حضرت زندگی!
🌃 | شبت بخیر صاحب‌ ندبه‌ها! 🌱در خانۀ خیالی من اگر چه صبح‌های جمعه دعای ندبه خوانده می‌شود، اما آنچه هیچ گاه در این خانه قطع نمی‌شود صدای ندبه است. اهالی خانۀ خیالی‌ام همیشه در حال ندبه‌اند، ندبه در فراق تو، ندبۀ التماس به خدا برای آمدنت، ندبۀ التماس برای تو تا یک بار هم که شده فرصت دیدار بدهی. 🌱ما نمی‌خواهیم همسایه‌ها را آزار بدهیم. برای همین هم صدای ندبه‌مان را کوتاه می‌کنیم تا از دیوارهای خانه بیرون نرود؛ اما آتش فروزان هجران که دست خودمان نیست. 🌱اهالی محلۀ ما تابستان و زمستان گرمای این آتش را حس می‌کنند؛ اما کسی از آنها شاکی نیست و همه راضی هستند؛ چون فهمیده‌اند که بدون این آتش، زندگی در این محله طاقت‌فرساست. 🌱ما در خانۀ خیالی‌مان با صدای ندبه و گرمای ندبه زندگی می‌کنیم و زندگی می‌بخشیم. 🌱شبت بخیر صاحب‌ ندبه‌ها!