eitaa logo
دانشجوی مشروطی
3.2هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
106 فایل
بهزاد زارع فعال سیاسی و فرهنگی دانشجوی مشروطی دانشگاه شهادت @behzad_zare
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ماموریت ویژه ی یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌_محسن‌حججی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔻بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. ❇️ بنا شد حزب‌الله تعدادی از* *اسرای را آزاد کند و* *داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" ❇️ می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ❇️ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. 🔻پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید! 🔻میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. ✅ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده! ✅ بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." 🔻دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" ❇️ داعشی به زبان آمد وگفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" 🔻 هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد وبا صدای کلفت و خش دارش گفت: فقط همینجا. ✳️ نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* ❇️ گفتم: "بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید." ✅ یکهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! 🔻 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . 💥از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. 🔻وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. ❇️دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند. ❇️ به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." 🌷 من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. 🌹پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" 🔺نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. 💐 بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: "حاج‌آقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. 🌹دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام." ✅ وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان. 🌹هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن. راوی: یکی از رزمندگان مدافع حرم *نثار‌ روح‌ پاک‌ شهدا‌ صلوات🌹🌷💐🌹🌷💐🌹🌷 @daneshjumashruti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از تا ! آیا ترویج یکی از راهکارهای مدیریت بحران جمعیت ایران است؟ آیا در ایران وجود دارد؟  به وضعیتی اشاره دارد که برای زنان و مردان در گروه سنی خودشان تعداد کافی مناسب وجود نداشته باشد. . و تحولات جمعیت ایران و جهان instagram.com/_u/saleh_ghasemy
🚨برای سلامتی حاج خانم صلوات بفرستید! 💠 یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری می‌گوید: مقام معظم رهبری، احترام زیادی به خود می‌گذارند و این احترام، جواب سالها و همسرشان است. معظم له درباره همسرشان می‌فرماید: «ایشان حتی یک بار هم، از وضع سخت زندگی و هنگامی که در بسر می‌بردم، گله نکرده‌اند.» یک روز من بر سر سفره‌ای در کنار رهبر نشسته بودم. خانم ایشان، هنوز نیامده بودند. وقتی ایشان آمدند رهبر ما، با حالت شوخی و احترام فرمودند: «برای سلامتی صلوات بفرستید!» 📗 حکایت نامه‌ی سلاله زهرا (س)،ص ۱۰۸ 🆔 @khanevadeh_313
✅ دوست دارم باشم! ◀️ زن ایرانی پس از انقلاب هیچ چیز از زنان دنیا کم ندارد؛ می تواند باشد یا ، می تواند باشد یا و یا . می تواند صاحب ثروت و کار اقتصادی باشد. حتی کسی نگفته که و هم نباشد! اما انقلاب اسلامی جلوی یک چیز را گرفته است؛ زن ایرانی نباید باشد، زن ایرانی قرار نیست همانند زن غربی، ارزشش به یا سینه هایش باشد! زن ایرانی قرار نیست شهوت پرست با غرایز هار حیوانی باشد! آنها زن را برای خودشان آزاد از حیا و عفت می خواهند تا همچون زن غربی سواری بدهد اما زن ایرانی است و است و . انقلاب زن ایرانی را عزيز می خواهد و ارزشمند. همه دعواها همین‌جاست؛ عده ای می‌خواهند زن ایرانی هم مانند زن غربی باشد و ابزار تولید ثروت برای ثروتمندان خوک صفت. برخی زنان و دختران این سرزمین اما حالیشان نیست که چه خوابی برایشان دیده اند وگرنه این همه زور نمی‌زدند! .... .... @MASHOUF401