eitaa logo
بین الطلوعین
283 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
62 فایل
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قدیری ابیانه، کارشناس مسائل سیاسی: حضور گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن رزق و روزی سران براندازان را تنگ خواهد کرد 🔹این افراد می‌خواستند بگویند که می‌توانند روی مردم ایران اثر بگذارند اما حضور مردم نشان داد این‌ها هیچ اثری ندارند.
🔸۷🔸 فرموده ی امام زمان علیه السلام به شیخ علی حلاوی از طریق دو نفر از علمای نجف راجع به قصیده ای که شیخ از رنج و محنت شیعیان سروده بود.... ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹۵🔹 سخنان پیرغلام ناحیه مقدسه ؛ حاج قدرت الله لطیفی نسب درباره امام زمان علیه السلام... ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
منزل شیخ علی حلاوی که در آن به محضر قطب عالم وجود حضرت صاحب الزمان علیه السلام مشرف شد و الان به عنوان مقام صاحب الزمان علیه السلام ، زیارتگاه عشاق آن حضرت است. 🌴گوهر معرفت 🌴
آیت الله روح الله قرهی (دامت برکاته) : اگر علم، بیست و هفت حرف باشد، تا زمان حضرت فقط دو حرف آن کشف شده، امّا در زمان آقا همه آن کشف می‌شود، آقا بر سر مردم دست می‌کشند و عقول کامل می‌شود. آقا، آقاست! آقا، آقایی است که جدّ مکرّمش، امام صادق(عليه السّلام) که روایت مورد بحثمان را فرمودند -بیان می‌فرمایند: «لو ادرکته لخدمته مادام حیاتی»، اگر او را درک می‌کردم، تا زنده بودم، خادم او می‌شدم. آقا، آقاست! به آقا توسّل بجویید. درست است که آقا به صورت ظاهر غایب هستند، امّا ما الآن در دوران امامت ایشان هستیم و امام زمانمان، آقاست. پس باید بدانیم که یک چیزی بوده که ما را در این زمان به این دنیا آوردند. ما در زمان امامت امام زین‌العابدین، امام باقر(عليه السّلام) و یا ائمّه دیگر نیستیم، بلکه در زمان آقاجان که آنچه خوبان همه دارند، او یک‌جا دارد، هستیم. آقایی که تمام خصایص انبیاء و معصومین را دارد. آقایی که آقای آقاهاست. به آقا! توسّل داشته باش و بدان که کرم آقا هم نسبت به کرم اهل کرم مانند پیامبر، امیرالمؤمنین و ... بیشتر است. کرم آقا مافوق کرم کریمان عالم است. چون همه چیز ایشان باید مافوق باشد. 🌴گوهر معرفت 🌴
در محضر مبارک این ولی خدا( آیت الله سیبویه) بودیم فرمود: اگر یکی از ذریه ی پیامبر ( صل الله علیه و‌آله و‌سلم) را ببینید و‌صلوات بفرستید خداوند حواس پنج گانه ی شما را بسیار قوی میکند با اینکه قریب یک قرن از سن مبارکشان میگذشت ،میفرمود اگر مورچه ی کوچکی در فاصله ی ده متری روی دیوار باشد به راحتی میتوانم ببینم و گاهی که ما آرام در انتهای مسجد حرف میزدیم عین عبارت مباحث ما را میگفتند و حس شنوایی ایشان هم بسیار قوی بود با اینکه ایشان هم سن پدر رهبرمعظم انقلاب بودند اما خودشان را فدایی و‌جانثار امام خامنه ای عزیز میدانستند و میفرمود : کاش بر این نعمت ، ناسپاس نباشیم 🌴گوهر معرفت 🌴
‍ ملاقات آیت الله احمد سیبویه با امام زمان علیه السلام در عرفات یکی از شاگردان نزدیک‌آیت الله سیبویه تعریف میکرد آیة الله سیبویه شبی خوابی دیده بودند که حضرت آیة الله صدیقین (زید عزه) معبر بزرگ  تعبیر کرده اند ، تعبیرش ان بود چند روز دیگر شخصی که حاج آقای سیبویه ایشان را نمی شناسد ، از دبی تلفن می کند و آقا را دعوت می کند همراه آنها به حج برود و حاج آقای سیبویه در عرفات خدمت آقا و سیدمان حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج) می رسد! بلاخره آن روز فرا رسید و شخصی از دبی با مرحوم آیة الله میرزا احمد سیبویه تماس گرفتند و ایشان را به مکه دعوت کرد. شخصی که حتی او را نمی شناخت! حضرت آیة الله سیبویه رفت وقتی برگشتند هیچ کس جرات نمی کرد از ایشان سئوال کند ولی گاهی که اسم آقا امام زمان (عج) در بحث های بعد از سفر مکه پیش می آمد حضرت آیة الله سیبویه (ره) امانش بریده می شد و زار  زار اشک فراق می ریخت.       من که دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود سراغ یکی از علماء که خیلی رابطه ی نزدیک و صمیمی با آیة الله سیبویه داشت رفتم و با اصرار زیاد ، قضیه ملاقات حضرت آیة الله سیبویه با آقا امام زمان (عج) را برایم این چنین نقل کردند که : حاج آقای سیبویه با اشک نقل کردند در عرفات خدمت آقا و سیدمان حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج) رسیدم و یک ساعت در محضر آقا بودم و دست آقا امام زمان علیه السلام را می بوسند و آقا هم پیشانی ایشان را می بوسند و حرفهایی که هیچ کسی هنوز خبر ندارد به همدیگر می زنند . 🌴گوهر معرفت 🌴
🔹۱🔹 📜دستورالعمل آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه برای رفاقت با حضرت حجت علیه‌السلام 🔘دستوری بفرمایید برای قرب به امام زمان علیه السلام و نزدیک شدن به آن حضرت: 🔹خلوت با حضرت روزی یک ساعت با حضرت خلوت کند. یک جای خلوت، متوجه به حضرت بشود؛ زیارت سلام علی آل یاسین را بخواند. بعد هم زیاد بگوید: «یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی» و «المستعان بک یا بن الحسن» زیاد بگوید. توسل بکند به ایشان؛ یک خرده یک خرده رفاقت پیدا می شود. 🔘 برای تعجیل فرج امام زمان علیه‌السلام به نظر شما خلق‌الله چه کار بکنند؟چون بالاخره این کار از مردم خواسته شده، چه باید بکنند که این امر، زودتر اتفاق بیفتد؟ 🔹توسل به خود امام زمان؛ خدا را قسم بدهند به حق امام زمان 🌴گوهر معرفت 🌴
🔸۶🔸 📜در کتاب العبقری الحسان جلد ۴ صفحه ۷۷۰ الی ۷۷۲ ذکر شده است که: علّامه مجلسى- قدس اللّه نفسه القدسى- در كتاب غيبت بحار الانوار از كتاب سلطان المفرج عن اهل الايمان، تأليف عالم كامل سيّد على بن عبد الحميد نيلى نجفى نقل كرده كه او گفته: روستای ابو راجح حمّامى كه در حلّه بود ، در ولايات و ميان مردم مشهور و شایع شده بود، و عدن ای از بزرگان و اهل صدق این قضیه را نقل كرده اند كه شيخ شمس الدين محمد بن قارون رحمة الله علیه یکی از آنان است و نقل کرده است: 🖋 در حلّه حاكمى بود كه به او مرجان صغير مى گفتند ، او از ناصبيان بود . به او گفتند: ابو راجح پيوسته صحابه را سبّ مى كند، پس آن خبيث امر كرد او را حاضر کردند. چون حاضر شد، دستور داد او را بزنند. آن بى دين ها چنان او را زدند كه به هلاكت شد و همه بدنش حتّى صورتش را آن قدر زدند كه از شدّت ضربات ، دندان هايش ريخت، زبانش را بيرون آوردند و او را به زنجير آهنى بستند، بينى اش را سوراخ كردند و ريسمان از مُوْ را داخل سوراخ بينى او كردند، سر آن ريسمان مو را به ريسمان ديگرى بستند، سر آن ريسمان را به دست جماعتى از سربازان خود دادند و به آنان دستور دادند كه او را با آن جراحت و آن هيأت در كوچه هاى حلّه بگردانند و بزنند. آن اشقيا او را بردند و آن قدر او را زدند تا بر زمين افتاد و به حد هلاكت رسيد. خبر حالت او را، به حاكم لعين رساندند و آن خبيث دستور به قتل او داد. درباریان گفتند: او پيرمرد است و آن قدر جراحت به او رسيده كه او را خواهد كشت، احتياجى به كشتن ندارد، خود را در خون او داخل مكن! چنان در شفاعت او مبالغه نمودند، تا آن كه دستور داد که او را رها بکنند، روى زبان او از هم رفته و ورم كرده بود، خانواده اش، او را به خانه بردند و شكّ نداشتند كه همان شب خواهد مرد. صبح كه شد، مردم نزد او رفتند. ديدند او ايستاده و مشغول نماز است و کاملا سالم و صحیح شده ، دندان هاى ريخته او برگشته و جراحت هاى او خوب شده ، اثرى از جراحت هاى او نمانده و استخوان های شکسته صورتش همه ترمیم شده. مردم از حال او، تعجّب کردند و ماجرا را پرسیدند ، گفت: من به حالى رسيدم كه مرگ را می ديدم و زبانى نمانده بود كه با آن دعایی بکنم، با زبان دل دعا کردم و از مولاى خود حضرت صاحب الامر و الزمان عليه السّلام استغاثه نمودم و امام علیه السلام را دیدم ، ایشان دست شريف خود را بر روى من كشيدند و فرمودند: برو براى عيال خود كار كن! که خداوند بهتو عافیت عطا کرد، آن گاه در اين حالت كه مى بينيد، روز خودم را آغاز کردم. شيخ شمس الدين می گوید: به خداى تبارك و تعالى قسم مى خورم اين ابو راجح مردى ضعيف اندام، زرد رنگ، بد صورت و کوسه (بدون محاسن) بود و من هميشه در حمام او حمام مى رفتم و او را بر همان حالتی که وصف کردم مى ديدم . صبح روز بعد من با آن‌هایی بودم كه پیش او رفتند . ديدم مرد صاحب قوّت و درشت قامتى شده، ريش او بلند و رويش سرخ شده و مانند یک جوانی شده كه در سنّ بيست سالگى باشد؛ به همين هيأت و جوانى بود و تغيير نيافت تا از دنيا رفت. چون خبرش شايع شد، حاكم او را حاضر نمود. وقتى حاضر شد و حاكم لعين اثر جراحات را در او نديد و ديد دندان هاى ريخته او برگشته، از اين حال، رعب و ترس عظيم تمام وجودش را فرا گرفت. آن حاکم قبل از این ماجرا ، وقتى در مجلس خود مى نشست، پشت خود را به جانب مقام حضرت عليه السّلام و قبله و مقام ابوراجح كه در حلّه است مى كرد ، اما بعد از اين قضيّه، روى خود را به مقام آن جناب مى كرد و با اهل حلّه به نيكى و مدارا رفتار مى نمود. چند وقتى بعد از آن زندگی كرد و مُرد و آن معجزه باهره برای منقلب شدن حال او هیچ تاثیری نداشت.. ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
🔸۶🔸 📜مرحوم آقا شیخ علی اکبر نهاوندی (صاحب کتاب عبقری الحسان) به نقل از حجت الاسلام آقا سید علی اکبر خویی که از معاصرین است در کتاب خود می نویسند: 🖋وقتى از نجف اشرف به جهت انجام مطلبى كه در نظر بود به محلّه سيفيّه رفتم، در اثناى عبور از بازار آن بلد، نظرم به قبّه مسجد مانندى افتاد كه بر سر درب آن زيارت مختصرى از حضرت صاحب الزمان- عجّل اللّه فرجه- و خليفة الرحمان نوشته بود و آن نوشته اين بود: «هذا مقام صاحب الزمان» مردم از دور و نزديك در آن مكان جنّت نشان، به زيارت مى رفته، به ساحت قدس حضرتش، تضرّع، زارى و توسّل مى جستند. از اهالى حلّه وجه تسميه آن مقام به مقام صاحب الزمان- عجّل اللّه فرجه- را سؤال نمودم، همه یک حرف را گفتند: اين مكان، خانه يكى از اهل علم اين جاست كه به آقا شيخ على معروف بود و مردى بسيار زاهد، عابد، متّقى و هميشه اوقات ، منتظر ظهور حضرت مهدى عليه السّلام بوده و هميشه مشغول خطاب و عتاب با آن حضرت بوده است كه اين غيبت شما در اين عصر و زمانه جایگاهی ندارد، چرا كه یاران و شیعیان شما در بلاد های مختلف مانند قطرات باران بسیارند و در همين شهر بيش از هزار نفر هستند ، پس چرا ظهور نمى كنى تا دنيا را پر از قسط و عدل نمايى؟ تا آن جا كه بعضی وقت ها به بيابانى می رفت و همين عتاب و خطاب‌ها را به آن بزرگوار مى نمود، ناگهان ديد يك عرب بدوى نزد او حاضر شد، به ايشان فرمود: جناب شيخ! به چه كسى اين همه عتاب و خطاب مى نمايى؟ عرض كرد: خطابم به حجّت وقت و امام زمان عجّل اللّه فرجه است كه مخلصين صميمى اى در اين عصر دارد كه فقط بيش از هزار نفر آن‌ها در حلّه است و با ظلم و جورى كه عالم را فراگرفته، چرا ظهور نمى كند؟ آن مرد عرب فرمود: يا شيخ! من صاحب الزمان- عجّل اللّه فرجه- هستم، با من اين همه خطاب و عتاب مكن! مطلب چنين نيست كه تو فهميدى، اگر سیصد و سيزده نفر اصحاب من موجود بودند، هر آينه ظاهر مى شدم و در بلد حلّه ( شهر حله) كه مى گويى متجاوز از هزار نفر مخلص واقعى دارم، جز تو و فلان شخص قصّاب، كسى كه خالص برای من باشد نيست. اگر مى خواهى كه واقع امر بر تو مكشوف شود، برو و در شب جمعه، مخلصين مرا كه مى شناسى دعوت كن و در صحن حياط خود، براى ايشان مجلسى آماده نما و فلان قصّاب را هم دعوت كن، دو بزغاله بر بام خانه ات بگذار و در پشت بام خود منتظر ورود من باش، تا من حاضر شده، واقع امر را به تو بفهمانم و تو را متوجه كنم كه اشتباه نموده اى. چون اين مكالمات را با آقا شيخ على به پايان رساند از نظرش غايب شد. شيخ علی با كمال فرح و سرور به حلّه برگشته، ماجرا را به آن مرد قصّاب گفت و به تصويب يكديگر از ميان هزار نفر و بیشتر كه همه آن‌ها را از اخيار و ابرار و منتظران حقيقى آن حضرت غايب از دیده ها مى دانستند، چهل نفر را انتخاب نمودند و شيخ علی از آن‌ها دعوت نمود كه شب جمعه به منزل او بيايند تا به شرف لقاى امام عصر- عجّل اللّه فرجه- مشرّف شوند، چون شب موعود رسيد، مرد قصاب با آن چهل نفر در صحن حياط خانه شيخ على اجتماع نمودند و همه با طهارت و رو به قبله، مشغول ذكر و صلوات و دعا و منتظر امام زمان علیه السلام بودند. شيخ علی طبق دستور آن حضرت ، از قبل دو بزغاله بالاى پشت بام برده بود، چون مقدارى از شب گذشت، ديدند نور عظيم درخشانى در جوّ هوا ظاهر شد كه تمام آفاق را پر كرده و بسيار از آفتاب و ماه درخشنده تر است. آن نور به سمت خانه شيخ علی متوجّه گرديده، آمد تا بر بالاى پشت بام خانه شيخ قرار گرفت. قدرى نگذشت كه صدايى از پشت بام بلند شد و آن مرد قصّاب را امر فرمود که بالای پشت بام برود ، قصّاب حسب الامر به پشت بام رفت، بعد از مدتی آن امام همام به او امر فرمود: يكى از دو بزغاله را نزديك ناودان بام برده، سر ببرد، طورى كه خون آن تماما از ناودان، ميان صحن خانه بریزد . قصّاب به فرموده آن بزرگوار عمل نمود. چون آن چهل نفر خون‌ها را ديدند ظنّ قوى پيدا كردند كه آن بزرگوار سر قصّاب را از بدن جدا نموده و اين خون او است كه از ناودان جارى شده، سپس صدايى از پشت بام بلند شده، شيخ على صاحب خانه را امر فرمود به پشت بام بالا رود.... ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
شيخ على بالاى پشت بام رفت؛ ديد مرد قصّاب صحيح و سالم بالاى پشت بام است، يكى از دو بزغاله را سر بريده و خونى كه از ناودان به صحن خانه ريخته، خون بزغاله است. آن بزرگوار به مرد قصّاب امر فرمود بزغاله ديگر را به همان كيفيّت ذبح كند. قصّاب هم اطاعت کرد و بزغاله ديگر را نزديك ناودان برده و ذبح كرد. چون خون آن ميان صحن خانه ريخت چهل نفرى كه در صحن خانه بودند یقین کردند كه آن حضرت شيخ على را نيز به قتل رسانده و عن قريب نوبت به هريك از آن‌ها خواهد رسيد، لذا همه از صحن خانه شيخ علی بيرون آمده، رو به فرار نهادند، سپس آن حضرت به شيخ على فرمود: الان به صحن خانه برو و به اين جماعت بگو به بام آمده، مرا ديدار نمايند. وقتى شيخ به صحن خانه آمد، احدى از آن چهل نفر را نديد، به بام مراجعت كرد و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. آن بزرگوار فرمود: يا شيخ! ديگر اين قدر با من عتاب و خطاب مكن، اين بلد حلّه بود كه مى گفتى متجاوز از هزار نفر از مخلصين ما آنجا هستند؛ چه شد كه از ميان آن منتخبين كسى جز تو و اين مرد قصّاب نماند، جاى هاى ديگر را هم به همين نحو قياس كن! اين را فرمود و از نظر شيخ و مرد قصّاب ناپديد شد. آن گاه شيخ، آن بقعه را مرمّت نموده، به مقام صاحب الزمان- عجّل اللّه فرجه- نامگذاری نمود و از آن وقت تاكنون آن مقام شريف محل تشرف و زیارتگاه خاص و عام است ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم ولی خدا فرمود: دنیا به مثابه قطره ی عسل است و‌ آدمی چون مورچه اگر کمی چشیدی و رفتی ،نجات می یابی اما اگر برای چشیدن بیشتر ، خودت را در آن انداختی و‌غوطه ور شدی، میچسبی،گیر میکنی ،پاهایت میچسبد و‌هلاکت قطعی است دل به دنیا نبندید آنچه نپاید دلبستگی نشاید فرمود: والله اگر نفس را در ارتکاب به معاصی افسار نزنیم ، کارمان به تمسخر و انکار مقدسات می انجامد فرمود: خدا را بندگانی است که آرامش مطلق نزد آنهاست آنها را بجویید و‌پیدا کنید با تضرع از خدا بخواهید ،همنشین آنها کند شما را فرمود: محبت دیگران به دردی نمیخورد، راحت بدست می آید و‌راحت هم به باد می رود بدنبال محبت خدا باشید، درست است کمی سخت به دست می آید ،اما از بین نمی رود فرمود: شرط مغفرت، مناجات شبانه است ، وراز و‌نیاز شبانه ،ادب می آورد، ادب با خودش اخلاص می آورد ، اخلاص که آمد ،کار تمام است فرمود: خدا ذاتا عاشق است، و‌تمام خلایق ، معشوقان او هستند حتی از معصیت کاران هم دریغ عشق ندارد 😭😭 او تا آخرین لحظات حیات ما به ما عشق می ورزد و بعد حیات ظاهری ، این عشق را متجلی میکند فرمود: برای لحظه لحظه ی حیات ما برنامه چیده است تمام این برنامه ها را حکیم مطلق ،برای رشد ما تنظیم کرده است اما متاسفانه با غفلت و‌معصیت ،نظم برنامه را بهم میزنیم فرمود: اولیاخدا دم به دم در کلاس معرفت حضرت حق هستند و لحظه به لحظه از رب ،درس جدید می آموزند شرط آموختن ، غافل نبودن است، شرط غافل نبودن ، ذاکر بودن است فرمود: هیچ چیز مثل حسن ظن بخدا ، محبت نمی آفریند بخدا حسن ظن داشته باشید تا در و دیوار ،زمین و‌زمان و‌تمام کائنات و‌خلایق با شما مهربان شوند خدا نزد گمان ماست جز گمان نیک بخدا نداشته باشیم 😭😭😭 فرمود : اگر میخواهید هیچ وقت درگیر اضطراب و‌ غم و غصه نباشید بخدا و مهربانی و‌قدرتش ایمان داشته باشید اگر باور کنیم‌بی اذن او برگی جابجا نمیشود و هر اتفاقی ،ولو بد ،در ید قدرت اوست،آنگاه هیچ اتفاقی به ضرر شما نخواهد بود او وعده داده که از مومن دفاع کند فرمود: مومن چون بخدا رسیده ،با همه از سر لطف و‌محبت رفتار میکند،بد دیگران را به دل نمیگیرد و‌به دیگران بد نمیکند و مثل خدا ،برای همه دل میسوزاند اما ما چون مومن نیستیم ،اینگونه نیستیم فرمود: شیطان به کمتر از نابودی و اهل آتش کردن ما راضی نیست اگر تا کنون هم موفق نشده این لطف خداست فرمود: مومن همیشه گریه نمیکند،مومن شاد است اگر هم گریه میکند گریه اش در طلب رضای محبوب است گاهی خنده و‌شادی مومن همراه اهل و‌عیال مومنش در منزل هزاران بار با ارزش تر از گریه کردن است نعمات خدا و الطافش در حق خودمان را یاد کنیم و‌شاد و‌شاکر باشیم 🌴گوهر معرفت 🌴