eitaa logo
بین الطلوعین
308 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
61 فایل
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸۱۰🔸 علیه السلام 📜مرحوم نهاوندی در کتاب عبقری الحسان(جلد۴ صفحه ۳۲۷ الی ۳۳۰) نقل می فرماید : در خراسان، روز يك شنبه، هفتم ماه شعبان از سال هزار و سى صد و شصت هجرى، آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى خراسانی ، فرمودند: عموى من آقا سيّد محمد على براى من نقل فرمودند: 🖋زمان ما در اصفهان شخصى جعفر نام، نعل بند بود، او صحبت هايى مى كرد كه موجب طعنه مردم به او شده بود، مثل آن كه به طىّ الأرض به كربلا رسيد يا مردم را به صورت هاى مختلف ديد(خوک و سگ و...) و يا درك شرف خدمت حضرت صاحب الامر- صلوات اللّه عليه- را نمودن و برحسب بدحرفى مردم، او هم آن صحبت‌ها را ترك نمود، تا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبرّك تخت فولاد مى رفتم؛ بين راه ديدم جعفر نعل بند هم مى رود. نزديك او رفتم، گفتم: ميل دارى در راه با هم باشيم. گفت: چه ضرری دارد، با هم صحبت مى كنيم، زحمت راه را هم نمى فهميم. قدرى با هم صحبت كرديم، سپس پرسيدم: اين صحبت‌ها كه از تو نقل مى كنند چيست؟ صحّت دارد يا نه؟ گفت: آقا از اين مطلب بگذريد. اصرار كردم و گفتم: من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. گفت: آقا شرح حال من آن است كه از پول نعل بندى خودم، بيست و پنج سفر كربلا مشرّف شدم و همه را براى روز عرفه مى رفتم، در سفر بيست و پنجم در بين راه ، یک شخص يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه رفتيم، مريض شد و كم كم مرض او شدّت كرد، سپس به يك منزلى رسيديم كه خوفناك بود و به اين سبب دو روز قافله را در كاروانسرا نگاه داشتند تا قافله هاى ديگر برسند و جمعيّت زيادتر شود، آن گاه حال او خیلی وخیم شد و به موت مشرّف گرديد. روز سوّم كه قافله خواست حركت كند، متحيّر ماندم كه رفیق مریضم را چه کنم! چگونه او را به اين حال، تنها بگذارم در حالی که من نزد خدا مسئولم و چگونه بمانم و زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن جدّيت داشتم را از دست بدهم؟!! . آخر الامر بعد از تفكر زیاد، تصمیم به رفتن گرفتم ، مقارن حركت قافله پيش او رفتم و گفتم: من مى روم و دعا مى كنم، خداوند تو را هم شفا مرحمت مى فرمايد. چون اين را شنيد، اشكش جاری شد و گفت: من يك ساعت ديگر مى ميرم، صبر كن و چون مردم، خُرجين و اسباب و الاغ من همه مال تو باشد. من را با همين الاغ به كرمانشاه برسان و از آن جا هم به هر نحو كه راحت باشد مرا به كربلا برسان! وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حال او سوخت ، ماندم و قافله رفت. قدرى كه گذشت، از این دنیا رحلت گرد. او را بر الاغ بستم و حركت كردم. چون از كاروانسرا بيرون رفتم، ديدم قافله پيدا نيست، ولى گرد و غبار آن‌ها را از دور مى ديدم. تا يك فرسخ راه رفتم، به هر نحوى ميّت را بر الاغ مى بستم، قدرى كه مى رفتم مى افتاد و هيچ قرار نمى گرفت، بعلاوه بر آن ، خوف تنهايى بر من غلبه كرد، چون که ديدم نمى توانم او را ببرم ، ناراحت شدم. ايستادم، به جانب حضرت سيّد الشهدا- صلوات اللّه عليه- توجّه كردم و با چشم گريان عرض كردم: آقا! آخر من با اين زائر شما چه كنم. اگر او را در اين بيابان بگذارم كه مسئول خدا و شما هستم و اگر بخواهم او را بياورم كه نمى توانم و درمانده شده ام. در اين حال ديدم چهار نفر سوار پيدا شدند، سوار بزرگ ترى كه ميان آن‌ها بود؛ فرمود: جعفر با زائر ما چه مى كنى. عرض كردم: آقا چه كنم در كار او درمانده ام. سه نفر ديگر پياده شدند، يك نفر آن‌ها نيزه اى در دست داشت، نيزه را در گودال آبى كه خشك شده بود، فرو برد، آب جوشيد و گودال پُر شد، سپس ميّت را غسل دادند، بزرگ تر آن‌ها ايستاد و با ما بر او نماز خواند، آن گاه او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. من روبه راه آوردم و مى رفتم، يك بار ديدم از قافله اى گذشتم كه قبل از ما حركت كرده بود؛ پيش افتادم، تا آن كه ديدم به قافله اى رسيدم كه آن‌ هم قبل از آن قافله ما حركت كرده بود ، طولى نكشيد ديدم به پل سفيد نزديك كربلا رسيدم و در تعجّب و حيرت بودم كه اين چه واقعه اى است، سپس او را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. تقريبا بعد از بيست روز ديگر، قافله ما رسيدند، هريك از اهل قافله مى پرسيدند تو چه وقت و چگونه آمدى؟ من براى بعضى به اجمال و براى بعضى به شرح مى گفتم و آن‌ها تعجّب مى كردند تا روز عرفه شد، من به حرم مطهّر رفتم و مردم را به صورت حيوانات مختلف از قبيل گرگ، خوك، ميمون و غيره‌ها و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم. پس از شدّت وحشت زدگى برگشتم. تا قبل از ظهر رفتم، باز به همان حالت مى ديدم و برگشتم، بعد از ظهر باز رفتم، همان طور مشاهده كردم.....ادامه ➖➖➖➖➖➖➖ تشرفات
🇮🇷هوالعزیزالجبّار🇮🇷 بیانیه پایانی نشست مشترک کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و روسیه در مسکو ( ۱۹ تیر ماه) و موضع ایران در قبال آن، دوباره فضای گمانه زنی های سیاسی و تحلیل ها را فعال کرده است. لازم به ذکر است که برای بررسی دقیقتر این موضوع، باید نگاه کوتاهی به نشست مشابهی که این کشورها در سال گذشته برگزار کردند، داشت. 🔹در آذر ماه سال گذشته و در بیانیه پایانی نشست چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به دو موضوع حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشورهای عضو اشاره شد مضافا اینکه، این موارد هم جز لاینفک سیاست های منطقه ای ایران نیز بوده و هست، اشاره به این موارد در آن زمان موجب گمانه زنی ها سیاسی شد که تلاش می‌کرد اینگونه القا کند که چین در قبال مسأله جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس، موضع سلبی اتخاذ کرده است. 🔸پس اعتراض رسمی ایران به این بیانیه، چینی ها جهت رفع سوتفاهم ها راهی ایران شدند و در سفر معاون نخست وزیر چین به ایران در آذرماه۱۴۰۱، بر روابط پایدار دو کشور تاکید شد. در کنار آن، با دعوت رسمی پینگ، رئیس جمهور چین از ابراهیم رئیسی و بازدید از چین در بهمن ماه گذشته، در بیانیه پایانی بر تمامیت ارضی ایران تاکید شد. ضمن اینکه باید اشاره کرد که چین مدتها قبل با ایران همکاری های استراتژیک خود را در قالب توافق جامع ۲۵ ساله، آغاز کرده بود و نقش واسطه گری موثر را جهت احیای روابط میان ایران و سعودی ها به عهده داشت. حال میتوان نتیجه گرفت که که اینگونه القائات سیاسی در آن زمان با چه انگیزه ای صورت گرفت! 🔹به نظر می آید همین سناریو از سمت منتقدان و مخالفان روابط متوازن ایران با شرق در حال تکرار شدن است. نشست اخیر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و روسیه در مسکو در حالی برگزار شد که بر مواضع مشابهی(مانند نشست آذرماه۱۴۰۱)در بیانیه پایانی با تاکید بر ادعای امارات متحده عربی اشاره شده است. در ادامه نیز، ایران در واکنش به این بیانیه بر حق حاکمیت خود بر جزایر سه گانه و غیر قابل مذاکره بودن آنها دوباره تاکید کرد....ادامه دارد 🔸️🔸️
دکتر پزشکیان و وعده‌های انتخاباتی: برخی از مخالفان دکتر پزشکیان در تلاش‌اند که بگویند ایشان یک «نامزد بی‌برنامه و بی‌وعده» بوده است. نکته جالب این است که عده نه چندان کمی از مدافعان ایشان نیز هر چند به انگیزه دیگری، همین ادعا را دنبال می‌کنند و می‌گویند ایشان هیچ قول و قراری با مردم در میان نگذاشته است! و هیچ تعهدی نسبت به حل مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نداده است و همه چیز را به نظر کارشناسان ارجاع داده است! اما بدون تردید این ادعاها همگی خلاف واقع‌اند. ۱۶ میلیون نفری که به ایشان رای داده‌اند، هرگز چنین نظری نداشته و چنین فهمی از سخنان جناب دکتر پزشکیان نداشته‌اند! مگر می‌شود ۱۶ میلیون‌ها انسان آگاه و مختار به «هیچ» رای دهند؟! بلکه حقیقت آن است که دلیل اصلی گرایش ۱۶ میلیون نفر به جناب دکتر پزشکیان ، موافقت با برنامه‌های ایشان؛ ، احساس قدرت عملی در ایشان برای اجرایی کردن آنها؛ و ، احساس صداقت در گفتار ایشان نسبت به وعده‌هایش بوده است. ایشان نیز کراراً «شرافت» و «اعتبار» و «آبروی» خود را ضامن صداقت و عمل به وعده‌هایش می‌دانست. 1⃣ دکتر پزشکیان کراراً و با استنادات فراوان به کلمات امیرمؤمنان علیه السلام تاکید کردند که می‌خواهند الگویی از حکومت عدل علوی را محقق کنند؛ او می‌گفت: «من بارها گفته‌ام مسیر من مسیر مولا علی(ع) است» به نظر می‌رسد حتی گرایش برادران اهل سنت به جناب دکتر پزشکیان نیز به دلیل صداقتی بود که در ایشان برای الگوگیری از حکومت عدل علی می‌دیدند. 2⃣ او قول داد که هرگز اجازه نخواهد داد کسی در گوشه و کنار کشور، سر گرسنه بر بالین نهد؛ او گفت: «من نخواهم گذاشت فقرا و محرومین گرسنه سر را به بالین بگذارند» 3⃣ او تصریح کرد که من از پولدارها خواهم گرفت و به محرومان خواهم داد: «در ارتباط با یارانه‌ها طبیعی است نباید به من و آدم‌هایی که ماشین آنچنانی سوار می‌شوند یارانه بدهند. باید از اینها که پولدارند بگیرند و به محرومان بدهند.» 4⃣ او قول داد که در دولت او همه مردم از امکانات اقتصادی و آموزشی و رفاهی برابر برخوردار خواهند بود: «در آموزش و بهداشت باور دارم باید همه از امکانات برابر و عادلانه برخوردار باشند.» 5⃣ او چندین و چند بار با نمایش نمودار تورم سال‌های اخیر، تصریح کرد که الان تورم کشور ۶۰ درصد است و از طرفی قول داد که حقوق همه کارکنان دولت را مطابق با تورم سالانه افزایش خواهد داد. (یعنی افزایش ۶۰ درصدی حقوق همه کارکنان دولت را برای امسال وعده داد. و سال‌های آینده نیز به تناسب تورم، حقوق‌ها را افزایش خواهد داد) 6⃣ او گفت برخلاف سخن کسانی که در ستادش فعالیت می‌کنند هیچ تغییری در قیمت بنزین و آب و برق و گاز نخواهد داد. بلکه خطاب به مردم تصریح کرد: «دروغ بزرگ افزایش قیمت بنزین برای تخریب آرای سرنوشت‌ساز شما مردم عزیز طراحی شده است.» و در مقابل این اعتراض که خود شما قبلا گفته‌اید هر لیتر بنزین باید قیمتش ۲۰ یا ۲۵ هزار تومان باشد گفت: «آن موقعی که حرف بنزین ۲۵ هزارتومانی را زدم که من در دولت نبودم.»