ظهور بسیار نزدیک است حیدر بادنور:
#یقظه_ادراک_نقص_پیدا_شدن#درد#طلب
بسم الله الرحمن الرحیم
✨ سالکانی که با یک دردی وارد راه می شوند،معمولآ موفق تر هستند
مصادیق طلب،یکی دعا،یکی توبه و توسل است...
هر چیزی که بتواند توجه خدا را جلب کند و اصلش هم همان درد است
بعد از وادی طلب،وادی عشق است،یعنی در اثر طلب انسان به عشق می رسد،عشق همان جذب است
✨ روح ما روح خداست،پس اين دو تا با همدیگر سنخیت دارند
✨ مادام که انسان در منطقهی طبیعتش قرار دارد،جذب احساس نمی کند، مادامی که در مرتبهی خيال و عقلش هم وجود دارد،جذب احساس نمی کند،
اگر انسان توانست از این لايه ها بگذرد و به منطقهی روحش دست پيدا کند، یعنی خودش را روح ببیند،اگر به اینجا رسید،اثر جذب را احساس می کند
سالک در وادی طلب مرتب سرگشته و حیران است
جذب همیشه هست و بر همهی انسان ها وارد می شود....
منتهی انسان ها از این جذب و از این عشق غافل هستند
✨ ما در منطقهی طبیعتمان هستیم و از طرف دنیا بر منطقهی طبیعت ما جذب وارد میشود
انسان وقتی به مرحلهی عشق می رسد،دیگر عاقبت اندیش نیست
✨ شک و یقین برای آدم هایی هست که در مرتبهی عقل ماندند
تشخیص حسن و قُبح با عقل است
✨ در راه سلوک بعضی با قبض و بسط حرکت می کنند، بعضی با ریاضت حرکت می کنند....
بعضی با عشق حرکت می کنند
ادراک نقص وقتی شدید است،اصلا منتظر محاسبه عقل نیست
گاهی هم جذب قوی هست،مثل بُشر حافی
عرفان خطراتش هم خیلی زیاد است
✨ خیلی ها دنبال اِباحه بودند،یعنی همه چیز را حلال می کردند
ما ماهی هایی هستیم که از دریا دور افتادیم،یعنی از آن حوزهی جذب الهی دور افتادیم
دین عبارت است از حسن و قبح
انسان در طلب به دنبال خدا می گردد،خدا در بیرون که نیست، خدا در درون خود ماست.
✨ انسان در این راه هم باید خانواده و هم خودش را داشته باشد
✨ سلوک یک راه شخصی است
یک قسمت از سلوک خدمت به خلق است.
✨ به خودتان فشار بیاورید،بر خانواده فشار نیاورید
در منزل هیچ وقت امر و نهی نکنید....
خودتان کارهایتان را انجام دهید ...
امر کردن خودش نوعی تکبر می آورد
پیامبر(ص):ملعون است کسی که زحمتش را روی دوش دیگران بگذارد
در مجالس خانگی،خیلی مسئلهی حجاب را رعایت کنید
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
این راه راهی است که آدم از مردم جفا ببیند،اما مقابله به مثل نکند
پیامبر(ص):ملعون است کسی که زحمتش را روی دوش دیگران بگذارد
در مجالس خانگی،خیلی مسئلهی حجاب را رعایت کنید
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
این راه راهی است که آدم از مردم جفا ببیند،اما مقابله به مثل نکند
... روش ها فرق میکند ، اکثر با ذکر و خلوت و ... سیر میدهند ، یعنی خود آن استاد با ذکر آن صفاتی را که در خودش هست ، اینها را تنزل میدهد و به صورت ذکر درمیاورد و به شاگرد تلقین میکند ،
که او بر اثر گفتن این اذکار آن صفت در او ایجاد بشود و یا منازل توحیدی و اینها را به صورت ذکر ( هر منزلی ذکری دارد ، اینها را به صورت اذکار به شاگرد تلقین میکند ) تا شاگرد در اثر تکرار آن اذکار ، به طرف آن منازل سیر بکند .
لذا در نزد اینطور افراد ذکر خیلی خصوصیت دارد .
یک طور دیگر سیر هست که مالِ بعضی هاست ( مالِ هر کسی نیست ) و آن اینکه در اولین ملاقاتی که حاصل میشود ( چه حضوری و چه غیر حضوری ، خیلی فرق نمیکند ) ، همین که به کسی توجه بکند و او را مساعد ببیند ،
او را در سرّش ، تا همان مرتبه ای که قدرت صعود دارد پیش میبرد . استاد در همان اولین مرحله نگاه میکند و میبیند او تا منزل توکل میتواند برود ، تا منزل رضا میتواند برود ، تا منزل توحید ، تا منزل وحدت و ...
در همان اولین مرحله او را سیر میدهد ( یعنی کارش دیگر تمام است ) ، منتها اذکاری که میدهد برای اینست که یک تطابقی بین عالم ظاهر و باطنش پیدا بشود ، یعنی آنچه را که در باطن به آن رسیده است در ظاهر متوجه بشود ( برای این ذکر میدهند ) ،
اینست که گفتم ذکر خیلی خصوصیت ندارد برای همین هست ، یعنی اگر ذکر هم داده نشود ...
چه بسا این آدم از کنار کسی عبور میکند و میبیند او آدم مستعدی هست ، او را در همان لحظه سیرش میدهد ( تا همان مرتبه ای که میتواند ) ..
. و در عالم بعد و یا همین دنیا ( فرقی نمیکند ) ، این آدم " حجابها به کنار میرود " ، میرود و بعد یکمرتبه متوجه میشود که در چنین مرتبه ای قرار دارد ( در چنین نورانیتی قرار دارد ) .
اینست که عرض کردم ذکر خیلی خصوصیت ندارد ، مالِ اینطور افراد است ، مالِ همه نیست ، اکثر اساتید با ذکر بالا میبرند ، بعضی ها هستند ( البته خیلی معدود ) ،
اینها با عنایت بالا میبرند ، یعنی با عنایتی که " توجهی میکنند که تا چه مرتبه ای قدرت دارد بالا برود ، اصلاً همانجا میبرندش ... البته برعکسش هم هست ،
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم، نوشته ای که بالای سر شهدا نصب بود نظرم را جلب کرد:
هر اتفاقی افتاد، نباید صداتان دربیاید! ما رفتیم زیر آب سرباز عراقی ما را ندید فقط دو سه تا از بچه های دسته یک را دید، هیچ کار نکردند یکی یکی تیر خوردند و رفتند زیر آب حتی ناله هم نکردند
با خودم گفتم آن روز چرا رزمندهها ناله نکردند؟🤔 #درد نداشتند؟ چرا؛ داشتند! جسم عزیزشان را گلولهها سوراخ نکرده بود؟ چرا؛ کرده بود!
آنچه باعث #صبرشان شده بود، دو چیز بود:
۱. دشمن نشنود.
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود.
🔹امروز خون همان شهدا نتیجه داده و حکومت جمهوری اسلامی #سرپا و سربلند است.
ایراد و اشکال ندارد ؟ که دارد،
اختلاف نداریم ؟ که داریم،
اشتباهات و کوتاهیهای مسئولین #درد ندارد ؟ که دارد،
اما همان دو چیز باید باعث #صبرمان شود:
۱. دشمن نشنود و از اختلافات ما خوشحال نشود و نتواند بهره خودش را بگیرد.
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود !!!
گاهی باید سرمان را زیر آب کنیم و صدایمان
هم در نیاید !!!
انتقاد و مطالبهگری نکنیم؟ چرا نکنیم؟ اینکه واجب است.
بله؛ هست. اما آنقدر سنجیده و هوشمندانه باید باشد که هم دشمن نشنود و هم خون پاک شهدای گرانقدرمان و زحمات بی دریغ چهل و پنج ساله هدر نرود ...
✍ سید علیرضا آل داود