eitaa logo
بین الطلوعین
309 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
61 فایل
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ماجرای اولین دیدار آیت‌الله خامنه‌ای و امام پس از سالها دوری 🌼 در روز دوازدهم بهمن۵۷ 🔻 «ما در ستاد استقبال، در دبستان علوى نشسته بودیم. یک وقت امام از در پشت دبستان علوى وارد دبستان شدند. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود. چند ساعتى ایشان در منزل یکى از بستگانشان استراحت کرده بودند و برگشته بودند به این‌جا و شب را در آن‌جا گذراند. من با این‌که در فرودگاه، امام را زیارت کرده بودم، اما نزدیک نرفته بودم چون خیلى شلوغ بود و ایشان هم خسته بودند، نمى‌خواستم کمک به مزاحمت ایشان کرده باشم. آن‌جا از نزدیک امام را زیارت کردیم.» ۱۳۶۶/۱۱/۱۲ 🌹
❤️ احساس درونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز ورود حضرت امام خمینی به کشور 🔻 روز ورود امام همه خوشحال بودند، می‌خندیدند. بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید، بی‌اختیار اشک می‌ریختم و نمی‌دانستم که برای امام ممکن است چه پیش بیاید؛ چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت. 🔹بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم. با آن تفاصیل امام وارد شدند. به‌مجرد اینکه امام ظاهر شد، نگرانی‌ها و اضطراب ما به‌کلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلی‌های دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 🔹وقتی‌که بعد از سال‌های متمادی، امام را من زیارت می‌کردم آنجا، ناگهان خستگیِ این چندساله مثل اینکه از تن آدم خارج می‌شد. احساس می‌شد که همه آن آرزو‌ها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه، اینجا درمقابل انسان تبلور پیدا کرده.۶۲/۱۰/۲۴ 🔺در واقع «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکم غالِبونَ» با ورود امام همان مطلبی که خدای متعال به اصحاب موسی فرمود، در مورد اصحاب امام بزرگوار ما تحقق پیدا کرد. وقتی وارد شد، خدای متعال غلبه را ثبت کرد و تمام شد.۷۵/۱۱/۱۲ 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷فرارسیدن انقلاب اسلامی گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نصب پرچم ایران در حرم امام رضا(ع) 🔹به مناسبت آغاز انقلاب اسلامی، ایران در حرم مطهر رضوی نصب شد.
🌱امروز به ره توشه ی فردا صلوات یا ذکر خدا زمزمه کن یا صلوات... 🌱ما زنده ز خون شهدائیم، خوش است تا یاد کنیم از شهدا با صلوات... 🍃 پنجشنبه و‌‌ یاد‌شهدا با ذکر صلوات🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم هاتو ببند و اسکرین شات بگیر😍 هرشهیدی اومد براش فاتحه بخوون و بعد تو مشکلات ازش کمک بگیر🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امـــــام آمد...🇮🇷 🇮🇷آغاز ایام‌الله و سالروز ورود رحمت الله علیه به میهن عزیزمان ایران مبارک باد🇮🇷
انتخابات مجلس 🔰در طول چهار سال گذشته، رهبری چندین بار مجلس فعلی را مجلس انقلابی خواندند و از کلیت مجلس دفاع کردند. 🟢 راهبردِ تبلیغی جبهه انقلاب باید همین خط باشد 🔰ما باید از مجلس انقلابی دفاع کنیم ✅اقداماتِ مثبتش را تبیین کنیم. ✅جایگاهش را در ذهن مردم تثبیت کنیم و ... ✅ در کنارش، برخی از نمایندگانی که دچار لغزش شده اند و یا در حد و اندازه مجلس انقلابی نبوده اند را حذف و کاندیداهای انقلابی را جایگزینشان کنیم. ❇️در واقع راهبرد ما تقویت مجلس انقلابی با جایگزینی نیروهای بهتر و انقلابی تر با نمایندگانی که انقلابی بودند باشد... ♨️این نکته رو مد نظر داشته باشیم که مجلس معصوم نیست ولی خب با تمام نواقصی که داشته یک عملکرد مثبت از خودش نشون داده و تونسته عنوان انقلابی رو از آقاجانمان دریافت کنند ⭕️کلیت این مجلس انقلابی است ولی نمیشه منکر وجود نماینده‌های غربگدا بشیم ‌و باید با مجلس رو از وجود همچین نماینده‌های حاشیه‌ساز و هزینه‌ساز پاک کنیم که ان‌شاءالله مجلس اسلامی بدون هیچ حاشیه‌ای بتونه بهتر و بیشتر با دولت در راستای حفظ و تقویتِ منافع و مصالح ملی پیش بره... ❌دشمنان دارند رو کلیت مجلس مانور میدن و به دنبال تخریب این مجلس هستند و میخوان با تخریب مجلس فعلی مجلسی رو بوجود بیارند که مقابل دولت قرار بگیره و منافع ملی رو به خطر بندازند... حیدربادنور قرارگاه افسران جنگ نرم
🔰مقام معظم رهبری در خرداد ماه امسال فرمودند: "من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که " از روی اطّلاع "بود، عرض کردم گفتم مجلس مجلسِ انقلابی است. الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. -این مجلس بحمدالله مجلسی است ✅انقلابی ✅باسواد ✅جوان ✅پُرتحرّک ✅پُرکار ❇️ البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، اینجور است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد. ♨️ ما به دنبال ایجاد یک مجلس انقلابی هستیم، خب، الحمدلله ایجاد شد. 💢حالا باید مجددا به کلیت این مجلس رای بدهیم. منتها طبیعتا برخی از نماینده ها را باید تعویض کنیم؛ چرا⁉️ ❌چون در حد و اندازه این مجلس نبودند... 🟩 انقلابی ماندن مجلس به معنای آن است که هیئت رئیسه مجلس، مدیریتش انقلابی بوده است و شاهدیم که دشمنان و مغرضین مرتبا با دروغ و شایعه‌پراکنی به دنبال مجلس و در راس اون رئیس مجلس هستند 🟥قطعا اگه این مجلس انقلابی نبود دشمنان اینقدر برای تخریب مجلس و رئیس مجلس تلاش نمیکردند ♦️یه عده معتقدند که مجلس انقلابی است ولی با توجه به شایعات صورت گرفته میگن رئیس مجلس غیر انقلابی است مگه میشه مجلس انقلابی عمل کنه اما مدیریتش غیر انقلابی باشه⁉️ ❌بسیاری از انتقادها و مخالفتها و متلکها به مدیریت مجلس باطل و بی ارزش هست چون از سوی دشمنان طراحی شدند ✅ رهبری مهر تایید میزنند و میفرمایند این مجلس انصافا مجلس انقلابی است دیگه اهمیت و ارزشی نداره که فلان شخص و استاد و ... بیاد خلاف موضع رهبری در رابطه با مجلس انقلابی موضع بگیره و به تخریب مجلس بپردازه ✅ما باید بر حسب مواضع رهبری نسبت به این ‌مجلس موضع بگیریم نه بر حسب موضع گیری‌های غلط و مغرضانه‌ی فلان شخص که ادعای انقلابیگری داره ولی بر خلاف مواضع رهبری موضع میگیره... حیدر بادنور قرارگاه افسران جنگ نرم
متاسفانه یه عده نا آگاه‌ و باریک بین میگن مهمترین وظیفه‌ی دولت احیای امر به معروف و نهی از منکر هستش و متاسفانه‌تر اینکه امر به معروف رو بیخیال شدند و فقط میخوان نهی از منکر بکنند در صورتی که امر به معروف مقدم به نهی از منکر هستش و جالب‌تر اینکه نهی از منکر رو فقط در کم حجابی و بد حجابی خلاصه میکنند دولت امر به معروف و نهی از منکر رو به طور کلی و جامع شروع کرده علی الخصوص در بحث اقتصاد الان خیلیا میگن بخاطر مشکلات اقتصادی و اعتراض به نظام حجاب نمیگیریم در واقع این یه شبهه است که دشمنان ایجاد کردند و مردم مغلوب تهاجم فرهنگی"سیاسی" دشمنان شدند دولت باید با تقویت اقتصاد این بهانه رو از مردم سلب کنه دولت گفته هر کی فسادی رو گزارش بده تشویق میشه این مدت هم شاهد بودیم که دولت به طور قاطع و جدی با مفاسد اقتصادی برخورد کرده در دولت قبل نه تنها به دانیال زاده خرده نمیگرفتند که چرا فساد کرده بلکه ازش حمایت میکردند ولی حالا دولت رئیسی تو دهن این ابرمفسد اقتصادی زده و ثابت کرده با کسی تعارف نداره دولت رئیسی با تمام توان از شرکت‌های دانش بنیان حمایت کرده و الحمدلله این شرکت‌ها خوش درخشیدند و باعث اقتدار و افتخارآفرینی شدند امر به معروف یعنی اونی که آقاجانمان بهش سفارش و توصیه فرمودند"فرزندآوری" و مجلس و دولت هم دارند در حد توان از این فرمان اطاعت میکنند این بی حجابیا و بدحجابیا ماحصل چندین سال تهاجم فرهنگی است یک تهاجم فرهنگی که در صدد نابودی نظام مقدس خانواده بوده سگ رو جایگزین بچه کردند یه عده میگفتند چون هزینه‌های بالاست و دولت حمایت نمیکنه بچه نمیاریم الحمدلله الان دولت داره حمایت میکنه"اهدای زمین-وام-سایر هزینه‌ها" باید یک سیاست قوی این تهاجم فرهنگی رو خثنی کرد که الحمدلله دولت داره در این راستا تلاش میکنه تهاجمی که ماحصل چندین سال توطئه انگیزی دشمنان بوده نباید انتظار داشته باشیم این دولت در کوتاه مدت اونُ خنثی بکنه به فرموده‌ی آقاجانمان مسئله‌ی حجاب به سناریوی امنیتی تبدیل شده پس حق بدیم که دولت با سیاست این سناریو رو خنثی بکنه نه با جوزدگی... فعلا من و شما موظف‌ایم و باید امر به معروف کنیم کدوم معروف⁉️⁉️ دعوت به خب حالا زمینه‌ی شکل گیری چیه⁉️⁉️⁉️ باید رو عملیاتی بکنیم... هیچ عذر و بهانه‌ای قبول نیست یه یاعلی بگیم و اقدامات مثبت مجلس و دولت رو لیست و بین دوست-آشنا-فامیل-همکلاسی و... پخش کنیم منتظر نمونیم که فرجی بشه باید دست به کار بشیم و فرج رو رقم بزنیم ان‌شاءالله با من و شما محقق خواهد شد بچهابه ندای نائب امام زمان لبیک بگیم و با مقدمات رو فراهم بکنیم و با این انتخابات یک موشک بالستیک بردبلند نقطه زن به قلب دشمنان شلیک بکنیم 🔴مقام معظم رهبری طی یک فرمان و عمومی را در چند دیدار ِ پشت سر هم مطرح کردند: 🗳اول ۱۴۰۲/۱۰/۲: «همه کسانی که مخاطبانی دارند، وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند.» 🗳دوم ۱۴۰۲/۱۰/۶: «در قضیه‌ی انتخابات، مادرها نقش ایفا کنند، هم در داخل خانه، هم درخارج خانه.» 🗳سوم ۱۴۰۲/۱۰/۱۳: «احساس وظیفه‌ نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعه‌ی مجاهد در جهاد تبیین است.» 🗳چهارم ۱۴۰۲/۱۰/۱۹: «مسئله‌ی حضور مردم در صحنه باید ترویج بشود؛ هر کسی صدایی دارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ تواصی به حق وظیفه‌ی همه است.» حیدربادنور قرارگاه افسران جنگ نرم
حیدر بادنور: بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم بدن ما مخصوصا در عصر کنونی بخاطر ظلمت زیاد و‌تاریکی فراوان و نازک شدن یا از بین رفتن لایه ی محافظ مستعد حمله و نفوذ تاریکی و ظلمت و‌نفوس شیطانی است یکی از راههای تخیله ی انرژیهای منفی و‌تاریکی ها که باعث خواب آلودگی و کسلی و عدم تحرک کافی کاهشِ انگیزه و میل به طاعت ناتوانی در تفکر و انتخاب راه درست و تصمیم صحیح افکارِ بیش از اندازه به خصوص افکارِ منفی و گاها تمایل به خودکشی،کفر، ایراد گرفتن به زمین و زمان خشم یا سایرِ عواطفِ شدیدِ ناخوشایند استرس و اضطراب و‌نداشتن آرامش هرگونه بیماریِ جسمی استفاده از نمک درمانی( نمک دریایی) است به شیوه ی زیر 👇👇👇 یک سطل یا ظرف یا تشت آب ولرم تهیه کنید مقدار آب به اندازه ای باشد که وقتی پاها را درون آن میگذاریم. غوزک پا را آب بگیرد دو قاشق غذا خوری نمک دریا یا سنگ نمک را به آب اضافه کنید هنگام مخلوط نمودن طهارت داشته باشید و با ذکر بسم الله و صلوات بهم بزنید تا مخلوط شود به هیچ وجه پاها را بهم نچسبانید ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بگذارید تا پاها در آب بماند( در این زمان اتفاقات و‌حالتی برای شما پیش می آید که عرض میکنم) زمان که تمام شد پاها را به آرامی از درون آب خارج کنید خدا را شکر کنید دعاکنید که لایه ی محافظتی شما به شما برگردد آب را حتما در چاه دستشویی بریزید ظرف را تمیز آبکشی کنید دو الی سه دقیقه ذکر بگویید و‌متوجه خدای عالم باشید و بالاخص ساحت قدسی حضرت حجت ارواحنا فدا با صلوات بر محمد و‌آل محمد کار دفع را به پایان برسانید از حالت بسیار دلنشین و‌راحت خود شگفت زده خواهید شد و بسیار لذت خواهید برد باذن الله و‌بعون الله و‌ان شاالله این آب اگر پای گل ریخته شود خشک میشود یا هرموجودی از آن بخورد بیمار میشود بدنهای ما مردم این زمان پر از انرژی. منفی و‌نفوس شیطانی و‌تاریکی است میتوانید در روز دو سه بار هم انجام دهید یا مثلا چند روز پشت سرهم تا بدن تخلیه شده و‌نفس بکشد دقت کنید عزیزان منتظر 👇👇👇 در هنگامِ خروجِ انرژیِهای سیاه، و تاریکی شاید نشانه هایی مانندِ خمیازه کشیدن ، باد گلوزدن (آروغ) کِرِخی پاها ، گرم شدن گوش ها و چشم ها تجربه شود. گاهی احساسِ لزج بودن در پای غوطه ور شده تجربه می شود . این نشانه  خروجِ انرژیِ سیاه است . ممکن است آب ، سیاه رنگ شود یا بوی بد به خود می گیرد یا گاهی گرمتر می شود. این امر به دلیلِ خروج ظلمت و سیاهی از بدن است. مراقب باشید این آب بجایی یا کسی نریزد والسلام علیکم و رحمة‌الله وبرکاته
animation.gif
74.5K
سلام علیکم دوستداران شهدا ، خداقوت 😊 دانشجوی شهید دفاع مقدس مهدی شاهدی هستم ، سپاسگزارم بابت دعوت به گروهتون در تاریخ ۱۳۴۶/۸/۱۲ در شهر بهبهان در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شدم ، دانشجوی شهید چمران اهواز بودم 😊✋ شهید ۱۹ ساله بودم و مجرد
با شروع جنگ تحمیلی درس و دانشگاه رو رها کردم و به جبهه رفتم از رزمندگان گردان فتح تیپ 3 لشکر 7 ولیعصر (عج) بودم روزهای آخر ، چند روز قبل از شهادتم مدام این یه بیت شعر رو با خودم زمزمه می کردم : 👇 عاشق که شدی تیر به سر باید خورد زهری است که مانند عسل باید خورد به روایت از یکی از رزمندگان : 👇 مهدی از بهترین دوستامون تو جبهه بود ، مخلص و بی ریا ، نماز هاش خیلی خالصانه بود روزهای  آخر ، چند روز قبل از شهادتش مدام این یه بیت شعر رو با خودش زمزمه می کرد : عاشق که شدی تیر به سر باید خورد زهری است که مانند عسل باید خورد هیچ کدوم از بچه ها نمی دونستن که منظور مهدی از خوندن این یه بیت شعر چیه ؟! گذشت تا اینکه خبر شهادتش بین بچه ها پیچید وقتی بالا سرش حاضر شدیم دیدم یه تیر خورده وسط پیشونیش به حالت سجده افتاده و به شهادت رسیده اون موقع بود که فهمیدیم مهدی می خواست با خواندن اون یه بیت شعر چه چیزی رو بهمون بفهمونه 
نفر بعدی که رفت پست رو تحویل بگیره ... دید مهدی افتاده به سجده با صورت افتاده بود روی خاک پست نگهبانی اش افتاده بود نیمه شب سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رو می پایید آروم آروم هم با خودش زمزمه می کرد بلندش کرد دید یه تیر خورده به پیشونیش و شهید شده فکر شهادتش اذیتمون می کرد... غریبانه شهید شده بود. توی تنهایی ، نیمه شب ، بدون اینکه کسی بفهمه خیلی خودمون رو می خوردیم و ناراحت بودیم با بچه ها و رفقای شهید قرار گذاشتیم روز بعد از شهادتش یه مجلس یاد بود براش تو سنگر خود شهید برگزار کنیم ، همه قبول کردند. صبح شد همه اومده بودند قبل از شروع مراسم شهید نصراله رستگار گفت : بچه ها دیشب خواب مهدی رو دیدم ، میگفت به بچه ها بگو کسی برای من گریه نکنه ، ناراحت نباشه ،جای من خیلی خوبه آخه اون لحظه ای که تیر به سرم اصابت کرد جسمم به زمین نیفتاد سر به دامن ارباب بی کفن گذاشتم ، اون لحظه آقا بالا سرم بود ، تو دامن آقا اباعبدالله (ع) جون دادم… السلام علیک یا اباعبدالله 😭
خب دوستان بزرگوارم 😊 سرانجام من هم در تاریخ ۶۵/۱۰/۱۶ در منطقه فاو به آرزوم که همان شهادت بود رسیدم پیکرم پس از تشییع در زادگاهم بهبهان خاکسپاری شد بهبهان تشریف آوردید خوشحال میشم بهم سر بزنید ✋ شادی ارواح طیبه ی شهدا، امام شهدا، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و علی الخصوص👇👇👇 🇮🇷 شهید 🇮🇷 ☘ صلوات بر محمد و آل محمدتکاوران جنگ نرم قرارگاه عملیاتی تیپ ۴۴قمر بنی هاشم
🔸۴🔸 📜در کتاب راه وصال نوشته مرتضی لطیفی نسب (فرزند حاج قدرت الله ) آمده است که مرحوم حاج قدرت اللّه لطیفی نقل می فرمودند: 🖋 چند ماه پس از مراسم کلنگ زنی مسجد مقدس جمکران به محض احتیاج به آب تصمیم به حفر چاه عمیق گرفتیم. به شرکتی که واقع در خیابان سعدی تهران بود رفتیم و با مدیر شرکت صحبت و قرار شد که در ازای پرداخت مبلغی حفر چاه صورت بگیرد و ما چک بیعانه را به مدت دو هفته بعد را به ایشان دادیم و بقیه مبلغ که آن زمان چشم گیر بود موقع تکمیل و تحویل چاه به ایشان بدهیم. شب جمعه بود من در داخل مسجد مشغول عبادت بودم که کسی کنار من آمد و به شانه من زد و برخاستم دیدم مرحوم آیت اللّه حاج سید حسین قاضی است ، پس از احوالپرسی به من گفتند دو نفر از طرف آقا صاحب الزّمان بیرون منتظر شما هستند و فرمانی از حضرت برای شما آورده اند. با ایشان بیرون آمدم و با آن بزرگواران ملاقات کردم و فرمودند: آقا فرمودند: این محل که برای حفر چاه انتخاب شده مناسب نیست و در ضمن در آینده به داخل مسجد می افتد . عرض کردم پس کجا؟فرمودند:مکان و محل جدیدی را نشان داده و رفتند. وقتی مهندسین حفاری روز شنبه آمدند تا مشغول به کار شوند به ایشان گفتم که در فلان محل چاه احداث کنید با مخالفت آن ها مواجه شدیم چرا که گفتند آن مکان مناسب نیست. لاجرم تعهد دادیم که اگر به آب نرسیدیم همه هزینه ها به عهده ما می باشد و بدین ترتیب حفر چاه آغاز شد. زمانی که برای تحویل چاه که حدود5 هفته بعد از شروع بود آمدیم کار حفاری آماده شده بود وآماده بهره برداری بود و موعد رسیدن چک و تحویل باقی مانده پول بود که هیچ پولی هم موجود نبود و من به حضرت متوسل شدم که خودتان عنایت بفرمائید در همین أثنا صاحب شرکت وارد مسجد شد و بعد از من پرسید چه کسی به شما گفته در این مکان چاه بزنید؟ گفتم: صاحب این مسجد مولایم حجه ابن الحسن(علیه السلام) سپس تأملی کرد و به پسرش گفت چک آقا را به ایشان برگردان و بعد گفت این چاه هم هدیه ای از ما به مسجد باشد و این چاه از آن زمان تا کنون بدون کوچکترین خللی آب مسجد را تأمین کرده است ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
انّما الدّنیا فناء مضجع شریف عبدصالح ، عارف واصل ، پیرغلام ناحیه مقدّسه و مجدّد بنای مسجد مقدّس جمکران جناب آقای حاج قدرت اللّٰه لطیفی نسب که در چهارم شعبان المعظم ۱۴۲۸ به ملکوت اعلیٰ رحلت فرمود.(و قبر ایشان در قم ، صحن عتیق حضرت معصومه سلام الله علیها ، حجره ۳۵ می باشد)
🔶تصویر حاج قدرت الله لطیفی نسب در مراسم کلنگ زنی تجدید بنای مسجد جمکران به امر امام زمان علیه السلام «سال ۱۴۳۸ هـ ش»
🔸۵🔸 به نقل‌ از : 📜حاج قدرت الله لطیفی نسب می فرمودند : در سفری که دو سه روزه رفته بودیم شیراز ، به زیارت امامزاده های جلیل القدر مثل جناب احمد بن موسی و دیگران و زیارتهای متعددی رفتیم ، مِن جمله به زیارت قبر جناب الشمس عبد الغفار که نام سربازی است رفتیم . قصه عجیبی دارد این سرباز، از اولیا الله است و خیلی بزرگوار است . (داستانش را) خلاصه می کنم در چند جمله : 🖋در زمان مظفر الدین شاه یا احمد شاه من دقیق یادم نیست این سرباز بوده و پولی بوده ، تا قبل از رضا شاه ملعون سربازها پولی بودند ، مثل ژاندارمرها این یکی ازآن سرباز ها بوده و پول می گرفته و در کردستان نیز بوده . یک وقت چند تا از این ناصبی ها شروع می کنند به وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام و بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت می کنند و سب و شتم می کنند و دشنام می دهند و این هم شیعه متعصب خونش به جوش می آید و ناراحت می شود شب که اینها همه می خوابند برمی خیزد و هر هشت نفر اینها را می کُشد و بعد همان شبانه فرار می کند و می گوید یا صاحب الزمان خودم را به شما می سپارم و لباسهای سربازی خودش را هم تعویض میکند و لباس کهنه تنش می کند و توی کوهها و بیابانها که می آمد و المستغاث بک یا صاحب الزمان می گفته مثل ماجرای جناب ابو لؤلؤ رضوان الله علیه که می رسد به مولا امیرالمؤمنین علیه اسلام می گوید یا علی به دادم برس و حضرت می فرماید کُن فی الکاشان(و خودش را ناگهان در کاشان می بیند)، این عبدالغفار هم که در کوهها می رفته و پا به فرار، می بیند آقایی به او رسید و می گوید عبد الغفار چیه اینقدر ناراحتی؟  آقا می فرمایند: برو شیراز پیش آقا شیخ جعفر محلاتی ما سفارشت را به او می کنیم کار تو را اصلاح می کند. شیخ جعفر محلاتی هم یکی از علماء بزرگ آن زمان بود که پدر مرحوم آشیخ بها الدین محلاتی که از مراجع تقلید بود و همین سال چهارم انقلاب به رحمت خدا رفت که در علی بن حمزه که یکی از اولادان حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه است و همین دفعه هم ما رفتیم سر قبرش و فاتحه برایش خواندیم زیارت علی بن حمزه که رفتیم برای ایشان هم فاتحه خواندیم طبق تاریخی که روی قبرش نوشته شده است او حدود 60سال پیش به رحمت خدا رفته به هر حال آقا به او می فرمایند که ناراحت نشو برو شیراز وقتی رفتی پیش آیت الله شیخ جعفر محلاتی ما سفارشت را به او می کنیم او به خود می آید و می بیند که در شیراز است و می پرسد که منزل آشیخ جعفر محلاتی کجاست؟ نشانش می دهند. شیخ جعفر هم شب خواب می بیند که حالا خواب بوده یا در عالم بیداری بوده اینها رو دیگه الان نمی شود در موردش بحث بکنیم حضرت به او سفارش می کنند که جوانی بنام عبدالغفار می آید پیش تو وقتی آمد از او کاملا پذیرایی کن و یک حجره ای در مدرسه به او بده تا او شروع کند به درس خواندن و بی نهایت از او مراقبت کن. شیخ صبح مواظب بوده که ببیند او می آید و یک وقت می بیند که آمد و سلام کرد و می گوید اسمم عبدالغفار است. می گوید برای چه آمده ای؟ جریان را تعریف میکند. شیخ به او می گوید: سِرِّ تو باید مخفی باشد و فقط من بدانم و شما ، در مدرسه یک حجره ای به او می دهند و شهریه ای هم برایش معین می کنند و به سبک طلاب در می آید کتاب درس هم به او می دهند و جامع المقدمات را و می گویند که: شروع کن به درس خواندن عبدالغفار هم شروع می کند به درس خواندن . این سرباز جوان شش سالی که آنجا درس می خوانده و یک کمی پیشرفت می کند به لحاظ علمی ، یک شب خادم آنجا که پیرمردی بوده مریض می شود و حالت تردد پیدا می کند و خوابش نمی برد و می بیند که حجره عبدالغفار روشن است و نوری غیر عادی است و این نور چراغ نیست که روشن است تا یک ساعت یا یک ساعت و نیم به اذان می شود و می بیند که عبدالغفار لباسش را پوشیده و آمد پشت در مدرسه و خادم هم طبق برنامه هر شب درب را قفل کرده بود و عبدالغفار رفت بلافاصله خادم پشت سر او آمد و می بیند که در قفل است و او نیست و متعجب می شود که موضوع چیست؟ و بعد هم نزدیکی های طلوع آفتاب می بیند که او آمد و رفت در حجره اش و این موضوع سبب می شود که مسئله را پیگیری کند و هر شب بعد از ساعت ۲ نیمه شب بلند می شده و خادم می دیده که بله این برنامه هر شب اوست و می آید پشت در و با اینکه درها قفل است این می رود بیرون و بعد نزدیکی طلوع آفتاب می آید. یک روز می آید در حجره اش و می گوید عبدالغفار کجا می روی شبها ؟ می گوید سبب سؤالت چیست؟ می گوید باید بگویی اگر نگویی فریاد می زنم و سرّ تو را برای همه طلاب فاش می کنم.... ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
عبد الغفار می گوید: می گویم اما اگر این سرّ مرا به کسی بگویی بلا فاصله هم کور می شوی و بعدش هم معلوم نیست به چه سرنوشتی مبتلا شوی آنوقت خودت را باید ملامت کنی می گوید: نه قول می دهم که به کسی نگویم می گوید ساعت ۲ نیمه شب که می آیم به پشت در آنجا من می روم محضر مولایم حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه و آنجا با اصحاب و انصارش نماز صبح را می خوانم و آنجا مطالبی را از یاران امام عصر صلوات الله علیه درس می گیرم و تا طلوع آفتاب و بعد می آیم و این سِرّ مرا بجز آقای آشیخ جعفر محلاتی کس دیگری نمی داند حالا تو هم که متوجه شدی و به تو گفتم شرطش این است که به کسی نگویی پس به هر حال آن هم به کسی نمی گوید تا از دنیا می رود بعد از چند سالی که آنهم نمی دانم چقدر طول می کشد آقای سرباز از دنیا می رود مرحوم آیت الله شیخ جعفر محلاتی می آید و علما را جمع می کند و تشیع خیلی آبرومندی از او می کنند و خودش غسل می دهد و خودش کفن می کند و در قبرستان بزرگ شیعه هم دفنش می کنند و ماجرایش را روی سنگ قبرش می نویسند لذا آنهایی که ایمان دارند و می دانند ، می روند از قبرش حاجت می گیرند.  اینجا مرحوم حاج قدرت الله فرمودند: غرض این است که این آقا یک همچنین آقای بزرگواری است ، ما رفتیم با رفقا هروقت یعنی شیراز می رفتیم. این بار اما با یک اخلاص عجیبی رفتیم و حالم هم اون روز خیلی منقلب بود و یک جانمازی هم رفقا آورده بودند کنار قبرش انداختند و چون بغل قبرش یک درخت توت خیلی بزرگی هم هست که توت هم داشت اتفاقا بچه ها و خانمها و زنها می آیند از آن توت به قصد شفا می خورند و خوب می شوند و ما رفتیم آنجا و جانماز را پهن کردیم و دو رکعت نماز هدیه برایش خواندیم و صد تا هم ذکر دیگر برایش گفتیم و از او خواستیم که در اون عالم ، ما که اینجا هر چه دعا می کنیم دعایمان به جایی نرسیده تو اقلاً آنجا بیا و همت کن با اولیاء خدا و بندگان صالح خدا ، دعا کنید برای فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و بعد رفتم در سجده و شروع کردم صلوات فرستادن یک دفعه دیدم که روحش ظاهر شد و به صدای بلند در گوشم گفت که ما هم برای فرج آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بسیار دعا می کنیم و از جمله کسانی که در زمان ظهور حضرت رجعت می کنند و می آیند ، یکی از آنها من هستم من می آیم رجعت می کنم در زمان ظهور مولا صاحب الزمان می آیم و بشارت می دهم که خیلی خیلی ظهور حضرت مهدی علیه السلام نزدیک است ، گفتم که : تو می گویی نزدیک است ما از این نزدیکی ها خیلی شنیده ایم نزدیک است یعنی چقدر نزدیک است؟ گفت : بله بشارت می دهم که خیلی خیلی نزدیک است اینقدر نزدیک است که مثل اینکه پشت دروازه ی تهران است که انشاء الله خدا به همه ما عمر بدهد و ان شاء الله با عافیت کامل بتوانیم درک کنیم و این را گفت و دیگر رفت خیلی ما شاد شدیم و روحیه ی عجیبی پیدا کردیم ، با اینکه پا و کمرم خیلی درد گرفته بود چون قبرستانش خیلی بزرگ است روی این سنگها از اولش با پای پیاده چون با ماشین که نمی شود رفت داخلش ، کمرمون هم بیشتر درد گرفته بود و از آنجا آمدیم زیارت جناب احمد بن موسی جناب شاه چراغ و نماز هدیه هم برای ایشان خواندیم و از آنجا هم رفتیم زیارت امام زاده میرسید محمد که از اولاد حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه است ، آخر صحن ، و آنجا هم نماز خواندیم و از ایشان هم خواستیم که بابا شما دعا کنید و نفسهای شما پاک و پاکیزه است و شما از خدا بخواهید ، آنجا هم یکباره حالت مکاشفه دست داد و همان حرف هایی که جناب سرباز گفتند تائید شد. فردای آن روز آمدیم و رفتیم امام زاده سید علاء الدین حسین چون در شیراز امام زاده خیلی است از برادران همان احمد بن موسی شاه چراغ است و او هم سید بسیار بزرگواری است ، از امام زاده های جلیل القدر است و آنجا هم شاید یکی دو ساعتی شد و با او حال کردیم و نشستیم و با او صحبت کردیم یواش یواش و دیدیم که ایشان هم تائید کرد و همان حرف های سرباز را بیان کرد. ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
تصویر قبر مطهر این طلبه ی منتظر و صاحب مقام تشرف در قبرستان دارالسلام در شهر شیــراز ...