🌷🌴🌹🥀🌹🌴🌷
#اخلاص_شهدا
#شهید_والامقام
#عبدالمهدی_مغفوری
در محل کار #زودتر از همه می آمد و #دیرتر از همه میرفت .
در هفته چند ساعت برای خود #کسر_کار میزد و میگفت :
در حین کار شاید یک لحظه #ذهنم به سمت خانه ، همسر و یا فرزندم رفته باشد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#اخلاص_شهدا
#سردار_جاویدالاثر
#حاج_احمد_متوسلیان
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده و مجروح #حاج_احمد نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش و گفت :
#برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم ، این طوری کمتر درد می کشید .
#حاجی هم ناله ای کرد و گفت :
نه ، بی هوشم نکن ، دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند .