🥀🏴🌹🕊🌹🏴🥀
#افطار_ماه_مبارک_رمضان
#شهید_مدافع_حرم
#محمود_رضا_بیضایی
#ماه_رمضان بود و ما در #سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت #افطار دعوت کرد؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله #شهید_بیضایی به میهمانی رفتیم و خیلی هم #تشنه بودیم .
دو سه دقیقه بیشتر تا #افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما #محمود_رضا منصرف شد و گفت من برمی گردم .
رزمندگان #لبنانی اصرار داشتند که با آنها به #افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم .
#شهید_بیضایی به من گفت:
شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و #افطارتان را بخورید من هم بعد از #افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم
بعد از #افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت:
اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به #سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط #گرسنگی با #ولع غذای ته مانده را می خورند!
امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای #افطاری مرا به این سربازها بدهند من آن #افطار را نمی خورم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🏴🌹🕊🌹🏴🥀
#شهدا
#ماه_مبارک_رمضان
#افطاری
#شهید_مدافع_حرم
#محمود_رضا_بیضایی
#ماه_رمضان بود و ما در #سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت #افطار دعوت کرد؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله #شهید_بیضایی به میهمانی رفتیم و خیلی هم #تشنه بودیم .
دو سه دقیقه بیشتر تا #افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما #محمود_رضا منصرف شد و گفت من برمی گردم .
رزمندگان #لبنانی اصرار داشتند که با آنها به #افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم .
#شهید_بیضایی به من گفت:
شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و #افطارتان را بخورید من هم بعد از #افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم
بعد از #افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت:
اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به #سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط #گرسنگی با #ولع غذای ته مانده را می خورند!
امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای #افطاری مرا به این سربازها بدهند من آن #افطار را نمی خورم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴
#خاطرات_شهدا
#عاشقانه_های_شهدا
یه دستش #قطع شده بود، اما دست بردار جبهه نبود.
بهش گفتند: با یه دست که نمیتونی بجنگی ، برو عقب.
می گفت: مگه #حضرت_ابوالفضل_ع با یه دست نجنگید؟
مگه نفرمود: والله ان قطعتمو یمینی، انّی احامی ابداً عن دینی
عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.
حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان #حضرت_ابوالفضل_ع رو از محاصره دشمن نجات بده.
با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی ماموریت.
لحظه های آخر که #قمقمه رو آوردن نزدیک لبای #خشکش گفته بود:
مگه مولایمان #امام_حسین_ع در لحظه #شهادت آب آشامید که من بیاشامم.
#شهید که شد، هم #تشنه لب بود هم #بی_دست...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام