eitaa logo
اطلاع رسانی فرهنگی حسینیه سردار جنگل
117 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك براي حاجي درست كنم تا بخوره بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي ؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن.
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود . اگر می خواست با زنی نامحرم، حتی بستگانش صحبت کند، به هیچ وجه سرش را بالا نمی گرفت . به قول دوستانش، ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت .
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 مادرش می گفت وقتی از مرز اومد خونه دیدم رو گردنش جای بریدگی هست گفتم چی شده جان؟ گفت با اشرار درگیر شدیم قمه رو گذاشت و شروع کرد به ، همون لحظه به متوسل شدم، گفتم آقا به من بیست روز وقت بده تا عروسی خواهرم عزا نشه. مراسم عروسی خواهرش انجام شد و معراج دقیقا بیست روز بعد به رسید.