🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت شهید شیرودی گرامی باد
شادی روحش فاتحه و صلوات..
💖 #بنات_المهدی_پردیس 💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
🔴مطالبه و در خواست از صدا وسیما 📺
☘مطالبات تلفنی و پیامکی فراموش نشه
🚨خیلی #فوری
مطالبه هم حق هست هم وظیفه✊
کل عرض کربلا ، کل یوم عاشورا
😍هر یک تماس و مطالبه یک بوسه به دستان زهرا سلام الله علیها، دستان مادر بوسه باران کنیم⛈
مطالبه از صدا وسیما📲
((پیامک به ۳۰۰۰۰۱۶۲
((تماس با ۱۶۲
✍در خواست پخش تولیدات و محتواهای تلویزیونی امر به معروف و نهی از منکر استاد تقوی ارجمند ( ان شاءالله قصد داریم بهترین هدیه روز معلم پخش محتواهای تولیدات استاد از صدا وسیما باشه🎁)
‼️‼️‼️چه دلیلی داشت که از پخش برنامه های ارزشمند امر به معروف که به فرموده مقام معظم رهبری باید همگانی شود و مردم باید مثل نماز انجام دهند ، جلوگیری کردند، صدا و سیما متعلق به مردم متدین هم هست ، چرا ما رو از این حق بزرگ محروم کردند ، بسیار کار زننده ای کردند که هم حق الله کردند و هم حق الناس ‼️‼️‼️
✍در خواست پخش تلویزیونی حمایتهای گلباران مردم از نیروی انتظامی ( باید همه بدونن مردم پشت این جریان هستن)
✍پخش رسمی حمایتهای نهادهای انقلابی ازشخص سردار رادان و نیروی انتظامی از تریبون رسمی صدا وسیما(علما ، فضلا ، سخنرانان ،...)
هر کسی با بیان خودش محترمانه ولی محکم و جدی
بسم الله
انتشار در گروه های متدین🌪
💖 #بنات_المهدی_پردیس 💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
هدایت شده از 💚بنات المهدی💚
زمان:
حجم:
31.81M
◀️ آموزش ادامه روش های امر به معروف و نهی از منکر
( شیوه تعجبی،شرطی،عدم حضور،ایجاد موج،درخواست عمومی،معرفی مجرم،بذل مال و جان،وضع قانون )
ویژگی های آمر به معروف
#انسان_مصلح
#جلسه_۹
#استاد_علی_تقوی
#بنات_المهدی_پردیس
https://eitaa.com/amerinepardis
به جمع آمرین پردیس بپیوندید💖
👇👇👇
@amerinepardis
💚بنات المهدی💚
◀️ آموزش ادامه روش های امر به معروف و نهی از منکر ( شیوه تعجبی،شرطی،عدم حضور،ایجاد موج،درخواست عموم
با زدن روی #انسان_مصلح
جلسات قبلی آموزشی را دنبال کنید 🙏🙏🙏
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🌸🌸🌸🌸🌸
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام شهید غیرت...
سالروز شهادت شهید غیور امر به معروف حمید رضا الداغی گرامی باد
شادی روح شهدای امر به معروف فاتحه و صلوات
#شهید_غیرت
#شهید_الداغی
💖 #بنات_المهدی_پردیس 💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
@Ostad_Shojaeانسان شناسی 74.mp3
زمان:
حجم:
11.94M
#انسان_شناسی ۷۴
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
- تشنهای که طلب آب ندارد،
- گرسنهای که طلب غذا ندارد،
- بیماری که طلب درمان ندارد،
به همان اندازه غیرطبیعی ست که انسان،
- #طلب عشق الله را نداشته باشد!
✖️ طبیعیترین حالت یک انسان که طلب الله و عشق اوست، چگونه حاصل میشود؟
💖 #بنات_المهدی_پردیس💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
💚بنات المهدی💚
#یادت_باشد
#قسمتصدم
🌿﷽🌿
💐چهارم اردیبهشت روز تولد حمید تا غروب کلاس داشتم.
از دانشگاه که بیرون آمدم طبق معمول سراغ عطر فروشی رفتم.
بعد از خرید عطر و کیکی هم که از قبل سفارش داده بودم را تحویل گرفتم و راهی خانه شدم.
یک سبز رنگ طرح قلب که روی آن نوشته بود:((حمید جان تولدت مبارک))
خانه که رسیدم حمید وسط پذیرایی پتو انداخته بود و خواب بود.
کیک را روی میز گذاشتم و لامپ اتاق را روشن کردم.
نگاهم به دست هایش افتاد که به خاطر کار با کابل ها و دکل های مخابرات پاره پاره و خشک شده بود.
🌹 به خاطر مسئولیتش در قسمت مخابرات سپاه همه سر و کارش با سیم های جنگی زمخت و کابل های فشار قوی بود.
معمولا بیشتر ساعت کاری جلوی آفتاب بود برای همین صورتش آفتاب سوخته می شد.
وقتی خانه می رسید از شدت خستگی ناهار را که می خورد از پا می افتاد.
دست هایش را که دیدم دلم سوخت رفتم روزنامه آوردم و زیر پاهایش انداختم همان طور که خواب بود کف پا و دست هایش را کرم زدم.
و روی صورتش ماسک ماست خیار گذاشتم که اثر آفتاب سوختگی بهتر شود آن قدر خسته بود که متوجه نشد.
از کرم زدن خوشش نمی آمد همیشه می گفت:
کِرم برای مرد نیست کرم مرد باید گل باشه!
🌹با این حال من مرتب این کار را می کردم که پوست دست ها و پاهایش بیشتر از این خراب نشود.
کمی که گذشت بیدار شد کیک تولد را که دید خیلی خوشحال شد گفت:
اول صبح که پیامک از بانک اومد پیش خودم گفتم حتما فرزانه یادش رفته والا تبریک می گفت.
امان نداد که از این مراسم کوچک خودمانی عکس بیندازم تا چشمش به کیک افتاد اول یک تیکه بزرگ از کیک برداشت و خورد.
🍀 بعد چاقو را گذاشت روی کیک گفت:
مثلا ما به این کیک دست نزدیم حالا عکس بگیر!
برای شب نشینی رفتیم منزل آقا میثم همکار حمید.
از وقتی بچه دار شده بودند فرصت نشده بود به آن ها سر بزنیم.
حمید چنان گرم صحبت با رفیقش بود که اصلا انگار نه انگار این ها همکار هم هستند و هر روز همدیگر را می بینند.
ما هم داخل اتاق در مورد بچه و بچه داری صحبت می کردیم.
🌸 تا من ابوالفضل را بغل گرفتم شیری که خورده بود را روی چادر من بالا آورد.
چادر خیلی کثیف شده بود به ناچار از همسر آقا میثم یک چادر امانت گرفتم تاخانه که رسیدم چادرم را کامل بشورم.
حدود ساعت یازده شب بود که از آنجا بلند شدیم چادر خودم را انداخته بودم داخل کیسه و چادر امانتی را سر کرده بودم.
💖 #بنات_المهدی_پردیس 💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷